1) به اذعان همگان صحبتهای ترامپ خارج از عرف دیپلماتیک بود. این نشان میدهد که طراحی ما از ابتدا درست بود که رئیسجمهور آمریکا قابل اعتماد نیست و بعید است که بتوان با او به توافقی پایدار دست پیدا کرد. او دائما در تلاش برای فضاسازی رسانهای و تشدید فضای روانی علیه کشورمان ایران است.
بخشی از سخنانش هم برای او مصرف داخلی دارد و نگاهش معطوف به انتخابات کنگره و ریاستجمهوری آینده این کشور است. این مسئله بیسابقه است که وقتی رئیسجمهوری آمریکا درخصوص مسئلهای نظرش را اعلام میکند همگان حرفهای او را باور نمیکنند و به او میخندند. نکتهای که حتی خود او هم گفت انتظارش را نداشته است.
ما که در کشورمان دولت موسوم به مهرورز را گذراندهایم به خوبی درک میکنیم که این روزها مردم آمریکا از این سیاستهای ترامپ چه میکشند و چه حال و روزی دارند، اما آنچه میتوان بهعنوان سیاست کلی او در عرصه بینالمللی بیان کرد این است که سیاست ترامپ سیاست یکجانبهگرایی است. وقتی او همیشه از دست برتر آمریکا سخن میگوید یعنی بازگشت به قبل از جنگ جهانی دوم، چراکه بعد از این جنگ سیاست دنیا به سمت چندجانبهگرایی رفته بود اما او ظاهرا مایل به بازگشت به عقب است. او فقط به خودش فکر میکند.
2) در مقابل، سخنان رئیسجمهوری اسلامی ایران معقول بود و ابعاد مختلفی داشت. گفتمان غالب دکتر روحانی در سخنرانی سازمان ملل تمرکز بر سیاست چندجانبهگرایی داشت. او وقتی میگوید ما به دنبال گرفتن عکس نیستیم و مذاکره را از همین جا آغاز میکنیم یعنی توجه به سازمانهای بینالمللی و میوهای که بعد از سال 1945و پایان جنگ جهانی توسط جامعه جهانی برداشت شد.
بنابراین وقتی سخنان روحانی را در مقابل حرفهای ترامپ میگذاریم به این معنا نایل میشویم که ما تقویت چندجانبهگرایی را در دستور کار داریم و اما ترامپ یکجانبهگرایی را مورد توجه دارد. این نبرد بین سیاستهاست. سیاست ترامپ منفور ملل دنیاست. تأکید رئیسجمهوری کشورمان بر مبارزه با تروریسم و نتیجه آن که امنیت برای منطقه و حتی غرب است، دلیلی دیگر بر این مدعاست که ما سیاست درستی را در راستای چندجانبهگرایی دنبال کردهایم چراکه سود مبارزه با تروریسم ایران به دیگران هم رسیده است.
البته ما باید کاری کنیم که از هزینههایی که کردهاند به خوبی استفاده کنیم. در این رابطه لازم است اقداماتی هم صورت بگیرد که برای جامعه جهانی باورپذیر باشد. در واقع ما باید برای اینکه دنیا سیاست ما را باور کند سلسله اقداماتی انجام دهیم که بخشی از آن درخصوص سیاستهای منطقهای است و بخشی مربوط به مسائل داخلی است که مختصرا به هریک از آنها اشاره میکنیم:
الف) بهطور مثال ما درخصوص یمن باید بسیاری از کشورها را با سیاستهای خود همراه کنیم و نشان دهیم که در حق مردم یمن توسط رژیمهای مرتجع منطقه ظلم صورت میگیرد. کاری که درخصوص ادلب انجام دادیم و روسیه و ترکیه را با خود همراه کردیم میتواند در موارد مشابه دنبال شود. این یعنی تقویت سیاست چندجانبهگرایی. همچنین تشکیل یورو سوئیفت در عرصه جهانی برای تعامل با اروپاییها این مسئله را باورپذیرتر میکند.
ب) در داخل هم ما نیاز به اجرای سیاستهای مهمی داریم. ایجاد فضای باز سیاسی برای همه گروههایی که در کلیت نظام میگنجند میتواند یکی از مهمترین ابزارها برای تقویت مولفههای قدرت و امنیت کشورمان باشد. این مولفهها دست ایران را در عرصه بینالمللی نیز باز کرده و حرف ایران را باورپذیرتر میکند. از سوی دیگر توجه به مشکلات معیشتی مردم هم باید در دستور کار جدی مسئولان باشد تا مردم نگرانیهای جدی در این زمینه نداشته باشند. اینگونه اقدامات است که ما را در مقابل خطرات فردی مثل ترامپ و کشوری مثل آمریکا ایمن میکند و سیاستمان را به کرسی مینشاند.
نظر شما