در کارکرد شبکههای اجتماعی باید به این مسئله دقت داشته باشیم که یکی از خصوصیات شبکههای اجتماعی بازنمایی است، متأسفانه در این شبکهها شاهد این هستیم که برخی فیلمها بهصورت تقطیع شده انتخاب میشوند و مشخص نیست قبل و بعد از صحبتهایی که انتخاب شده است، چه مواردی مطرح شده است پس براساس قسمت برش خوردهای از یک فیلم که حتی میتواند قابل انتقاد نیز باشد نمیتوان قضاوت جامع و کاملی را بر مبنای آنچه در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، داشت.
از سوی دیگر باید به این موضوع توجه داشت؛ حرفی که از سوی مسئولان بیان میشود ممکن است بازتابهای مثبت یا منفی در بین مردم درپی داشته باشد. مسئولان مختلف زمانی که میخواهند راجع به یک مسئله صحبت کنند باید متوجه این مسئله باشند که صحبتهای آنها دارای «دربرگیری» است پس باید به جامعیت و وضوح کلام خود دقت داشته باشند،
با توجه به این نکته زمانی که مسئولان متوجه میشوند یک جمله خاص از بین صحبتهای فراوانی که داشتند نقل قول شده و بازتابهایی را در پی داشته باید بلافاصله در شبکههای اجتماعی واکنش نشان داده و اصل ماجرا را اطلاعرسانی کنند.
مشاوران و مدیران روابط عمومیها نیز باید در هنگام مواجهه با این مسائل قافیه را نبازند و حتی با پذیرش انتقاد نسبت به مسئلهای که اتفاق افتاده عکسالعمل نشان دهند. آنچه اکنون ما در میان دولتمردان شاهد آن هستیم این است که متأسفانه دولت در اطلاعرسانی ضعیف بوده و وزارتخانهها نیز بعد از همه ضربههایی که در سالهای اخیر خوردهاند به اطلاعرسانی سریع باور ندارند و در این خصوص توجیه نیستند که اطلاعرسانی سریع میتواند جلوی بسیاری از مسائل بعدی را بگیرد.
موضوع دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که باید بپذیریم که ما در کشورمان دارای شرایط عادی و یا شرایط مدیریت بحران هستیم. در این موقعیت باید به چند نکته اشاره کنم.
اول: نخستین مسئله این است که مسئولان باید شرایط مدیریت بحران را قبول کنند و سعی در کتمان واقعیت نداشته باشند و تصور نکنند که اگر واقعیتها را با مردم در میان بگذارند در جریان تحریم و یا مقابله با دشمنان قافیه را باختهاند. متأسفانه مسئولان ما دیر هنگام مدیریت بحران را میپذیرند و با تصمیمهای دیر هنگامی که میگیرند ممکن است صحبت هایشان برای مردم اطمینان بخش نبوده و به این ترتیب اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت در میان مردم کاهش پیدا میکند به همین دلیل میگوییم پذیرش مدیریت بحران باید به هنگام باشد چرا که به هنگام نبودن مسئولان لطمات جبران ناپذیری را به کشور وارد میکند.
دوم: زمانی که مسئولان مدیریت به هنگام بحران را پذیرفتندبه جای نگران بودن از حرف زدن و رودروریی با مردم باید مشارکت اجتماعی را مطالبه کنند تا بحرانهای بهوجود آمده در جامعه را به کمک و مشارکت هم حل کنیم و مردم احساس کنند در سرنوشت خود نقش دارند.
سوم: اطلاعرسانیهای به موقع از سوی مسئولان خیلی متفاوت از صحبت کردن معمولی است، اگر اطلاعرسانی از کانالها و شبکههای اجتماعی صورت بگیرد و بعد مسئولان به فکر صحبت با مردم بیفتند اصلا مناسب نیست چراکه باید صحبتها و اطلاعرسانیها بهموقع باشد.
چهارم: پاسخ به ابهامها مرحله بعدی ارتباط با مردم است. در شرایط بحران جوی درست میشود که مردم دچار ابهام میشوند در این حالت صحبتهای مسئولان باید جنبه تحلیلی داشته باشد و ابهامها را پاسخ دهند چنان چه مسئولان این 5 نکته را رعایت کنند میتوانیم بگوییم صحبتهای آنها با مردم مؤثر واقع میشود.
زمانی که اقدام و سیاستی که از سوی دولت اعلام میشود نتیجه آن بعد از انجام شدن به مردم اعلام شود مردم به دولت اعتماد میکنند. اما متأسفانه الان سرمایه و اعتماد اجتماعی در بین مردم ریزش کرده و باید سعی شود تا این سرمایه اجتماعی دولت به جایگاه اول که اعتماد به دولت است برگردد.
نظر شما