افرادی که به ظاهر هیچ توانایی و هنری برای منبع درآمد و کسب و کار ندارند و ترجیح میدهند روزیشان را از دیگران به سادهترین شکل دریافت کنند. این حرفه هم مانند سایر مشاغل در طول تاریخ دچار تغییرات و دگرگونیهای عجیب و جالبی شده و از شیوه سنتی و مستقیماً از دیگران طلب وجه نقد کردن خارج شده است.
اما با همه این تعاریف بد نیست سری به خاطرات تهران قدیم بزنیم و ببینیم گدایان در پایتخت با چهترفندی از مردم ساده دل پول میگرفتند. بنا به تعریف تاریخ نگاران هرچه گدا کثیفتر، ژنده پوشتر و معیوبتر باشد به همان میزان پول بیشتری را با برانگیختن حسترحم مردم بهدست میآوردند. به همین دلیل اگر معایب و نقص عضوشان طبیعی بود که کمک خوبی برایشان میشد اما اگر چنین نبود با کمک متخصصان امر خودشان را معیوب میکردند تا از قافله عقب نمانند.
مثلاً کوریها به دو شکل بود؛ یکی کوری کامل، بهصورت واقعی و یک نوع کوری هم بهصورت مصنوعی. در این روش اگر فردی دنبال کوری واقعی بود با کشیدن ته سنجاق سرخ به مردمک چشمانش، خود را کور میکرد. اما در مورد کورهای ساختگی کار کمی جالبتر میشد.
برای مثال با تمرین زیاد سعی میکردند سفیدی چشمشان جای سیاهی آن برود یا بیش از حد از حدقه بیرون بزند. بعداز چشم، نوبت فلج کردن صورت و دست و پا میرسید. برای این کار هم تمرین زیادی میکردند. یا با کمک عمل جراحی سعی میکردند عضو مورد نظر را معیوب جلوه دهند. برای مثال ساعد را روی بازو میخواباندند و باندپیچ میکردند.
ساق پا را به سمت پشت برمیگرداندند و با تخته میبستند. قسمت زانو به پایین شلوار را سنجاق میزدند و عصایی به دست میگرفتند به نشانه اینکه از پا معلول هستند. بعضیها هم از بچه دزدها برای گدایی بچهای را میخریدند و عضوی از او را برای کسب درآمد بیشتر ناقص میکردند.
بخش جالبتر ماجرا هزینههایی بود که برای ناقص کردن اعضا و حرفه گدایی پرداخت میکردند. برای نمونه برای رعشه درآوردن 5 تومان، برای فلج کردن دست و پا که دست بیحس و پا به روی زمین کشیده شود 7 تومان، بریده نمایی 7 تومان، بریدن دست 25 تومان، بریدن پا 30 تومان، کور کردن یا از حدقه درآوردن چشم 40 تومان، برای کور کردن با میل و ته سنجاق هر چشم 4تومان هزینه پرداخت میکردند.
نظر شما