اين نشست كه به همت خانه كتاب نشر دف برگزار شد با حضور خانواده مرحوم ايرج كريمي ،نويسنده،مترجم ،منتقد سينما و كارگردان و با سخنراني سياوش جمادي ،هوشنگ گلمكاني ،فواد نظيري و جمعي از دوستان و علاقهمندان آن مرحوم برگزار گرديد،كه چكيده اي از آن در ادامه خواندنيست .
بیژن کریمی، ریاضی دان و مترجم متون فلسفی، برادر مرحوم ایرج کریمی ضمن اذعان به نقش موثر ایرج در زندگی اش، به عنوان یک راهنمای همه جانبه، مراتب قدردرانی خود را از نویسنده سترگی چون تولستوی، گری جان، ایرج کریمی و نشر دف اعلام کرد. او نوشته ای از متن کتاب را دستمایه سخن کرد: در مرور خاطرات مان، هر چه به کودکی نزدیک تر می شویم، می بینیم که چقدر خوشبخت تر بوده ایم. بدین سان به نظر می رسد که هر اندازه پیرتر می شویم و هر اندازه که عادات زندگی «معمول» در ما قوت می یابد، جلوه استعاری از گونه ای «بیماری» در زندگی مان سایه می گسترد که در آخرین مرحله ی اندوه و رنج، «مرگ» اش می نامیم. اما آیا به واقع همه ی آن چیزی است که بر سرگذشت ما انسان ها می گذرد؟ او به کالبد شکافی "مرگ" در این اثر از نگاه علمی و ریاضی پرداخت و داستان مرگ را در این اثر نوعی قیام بر علیه منطق ارسطویی دانست. وی سخن را با نقش معنوی گراسیم، در هنگامی که ایوان ایلیچ پاهایش را بر روی شانه های او قرار می دهد، ادامه داد و در نهایت تجربه لحظات آخر زندگی ایوان را، داستان مردی دانست که با مرگ به روشنائی رسیده است.
سیاوش جمادی، ادیب و مترجم آثار فلسفۀ غرب ديگر سخنران اين نشست بود كه از ساحت داستان خارج شد و به اشاراتی در خصوص زمانه و عصر نگارش مرگ ايوان ايليچ و جنبش هایی که در آن روزگار در تاریخ اقتصاد، سیاست و ... اندیشۀ غرب پدید آمده بود، اشاره کرد و نقش نمایندگان بزرگ هگلیان جوان را مرتبط با این تغییرات دانستند. وي گفت ؛ تولستوی بعد از رمان معروف «جنگ و صلح» دچار تغییر و تحول روحی عظیمی شد و دغدغه ایوان در خصوص مرگ همان دغدغه تولستوی است، تولستوی رویکردهای فلسفی، روانشناسی غرب را در فرم رمان به خوبی مطرح کرده است.
سیاوش جمادی گفت : که تولستوی یک انجیل جدید نوشت که آن را به نوعی پاسخ به معنی زندگی می دانست و سعی کرد در این انجیل الاهیات را از مسیحیت تفکیک کند و تمام شریعت را در دو حکم، خدای خود و هم نوع خود را دوست بدار، همان طور که خودت را می توانی با دل و جان و خرد دوست داشته باشی، خلاصه کرد.
هوشنگ گلمکانی، منتقد، روزنامه نگار و مترجم سینما به شرح دوستی و همکاری خود با ایرج کریمی پرداخت. او اشاره کرد که دو کتاب «ده سال با هملت» گریگوری کوزینتسف و کتاب «تولستوی و مرگ» با ویژگی خاصی در مقدمه، عکس ها، نقاشی ها، صفحه آرائی ها، چاپ و شمایل های خاص هر صفحه، با ترجمه و تحقیق ایرج کریمی، منتشر شده توسط نشر دف، نمونه هایی نادر از تقارن سلیقه و عشق مولف و ناشر به کتاب است و نگارش کتاب هائی با این دقت و وسوسه در تاریخ نشر ایران بی سابقه بوده است. او سپس به نقاشیای از ایلیا رپین مندرج در صفحه 113 کتاب «تولستوی و مرگ» اشاره کرد که تولستوی را با حالت خاصی لمیده و در حال مطالعه در زیر درختی در جنگل غان نشان می دهد و به مقایسه این نقاشی و عکسی از مرحوم ایرج کریمی، دراز کشیده بر تخت بیمارستان، در روزهای آخر زندگی پرداخت و تعجب خود را از اینکه ایرج در این لحظات پایان زندگی چرا مطالعه می کند، ابراز کرد. هر چند تولستوی در حال مطالعه و رو به زندگی ولی ایرج در حال مطالعه و رو به مرگ است.
از نظر گلمکانی کتاب صرفاٌ درباره مرگ نیست بلکه درباره همه چیز، تاریخ، روانشناسی، فلسفه و حتی خود زندگی است. و به نوعی پیش بینی وضعیت آینده روسیه و پیامدهای خشونت اجتماعی و انقلاب در آینده جامعه است.
در ادامه برنامه فیلم کوتاهی با نام «متافیزیک اندوه» ساخته سینا سلیمی، خواهر زاده ایرج کریمی در خصوص ارتباط عاطفی اش با ایرج کریمی و زیست جهان او پخش شد. فیلم شامل صحنه هایی از زندگی ایرج کریمی، اشعارش و گزیده نوشته هایش در نشریات سینمائی است.
سعید عقیقی، مدرس، منتقد و مترجم سینما در صحبت کوتاه و موجز خود به خاطراتی با ایرج کریمی اشاره کرد و در باب اهمیت این اثر تولستوی و مقایسه فیلم «زیستن» کوروساوا با داستان مرگ ایوان ایلیچ سخن گفت. او همچنین اشاره کرد که ایرج در همه چیز خصلت «خیلی زود » را داشت. خیلی زود شعر گفت، خیلی زود کتاب خواند، خیلی زود فیلم ساخت، خیلی زود قهر می کرد، خیلی زود آشتی می کرد و بالاخره خیلی زود از میان ما پر کشید.
اگر برخی از آثار تولستوی نظیر جنگ و صلح و آناکارنینا را سمفونی بدانیم، آثاری بسیار تاثیرگذار چون مرگ ایوان ایلیچ، و سونات کرویتزر، نوعی سونات های فراموش نشدنی هستند. از این لحاظ بسیار عجیب است که آثار روسی را می توان هم کلاسیک دانست و هم مدرن که شامل برش های عمیق فلسفی و روانشناسی هستند.
فواد نظیری، ادیب و شاعر، صحبت خود را با شعری از پابلو نرودا آغاز کرد.
من خواب مرگ خویش را دیدم
که یخ زدگی را که می خزید در جانم
او انتخاب شعر نرودا را برای آغاز سخن، بدین علت دانست که ایرج کریمی همیشه، ابیات آغازین این اشعار را زمزمه می کرد و هم این که ایرج را عاشقی دانست که عاشقانه زیست. فواد نظیری بر کتاب تمرکز نکرد و به خاطرات و همراهی های خود در لحظات آخر زندگی مؤلف پرداخت. در ادامه نوید اثری دیگر در قالب رمان به نام «ملال جدول باز» را داد که در اختیار نشر دف است. در انتها فرازهائی از مقاله خود درباره ایرج کریمی را به بهانه انتشار رمان دن کیشوت، که سال ها قبل در نشریات منتشر کرده بود خواند.
انتهای اين برنامه با آئین رونمائی کتاب با حضور خانواده، دکتر طهماسب صلح جو، احمد امینی و غلامرضا امامی انجام شد.
گفتنی است که کتاب «تولستوی و مرگ» اثر گری جان با ترجمه و تحقیق ایرج کریمی شامل تحلیل و تفسیر اندیشه ی مرگ در آثار تولستوی با نگاهی به داستان مرگ ایوان ایلیچ و متن کامل داستان در سه بخش تنظیم شده است. بخش اول: یک تفسیر به زمینه ی تاریخی و ادبی، اهمیت اثر، استقبال انتقادی، یک تفسیر، زندگی، بیماری، مرگ، الگو و ساختار، مضمون ها و گواهی ها. بخش دوم: گاه شماری زندگی تولستوی و تصاویر. بخش سوم: داستان مرگ ایوان ایلیچ (ترجمه اولیه ، مهندس کاظم انصاری و بازنویسی و ویرایش نهایی ایرج کریمی)
نظر شما