جوان 20ساله ساکن محله تختی که از 4 سالگی با رشته شنا آشنا شد و با وجود داشتن یک تجربه تلخ در استخر، تلاشش را بیشتر کرد تا موفقیتهایش در این رشته ورزشی هر روز بیشتر شود.
کسب مقام اول استانی نخستین افتخاری بود که در کارنامه 7سالگی او ثبت شد و حال با حضورش در تیمملی واترپلو و دریافت مقام سوم آسیایی تیم پس از 44 سال برای کشورمان خوش درخشیده است. در تب و تاب خوشحالی اهالی محل از این افتخارآفرینی، برای گفتوگویی محلی به سراغش آمدهایم.
انتهای خیابان 18 متری تختی زندگی میکند. داخل کوچهای که یک طرف آن را خانههای قد و نیم قد نوساز و قدیمی در برگرفته و سوی دیگرش سرتاسر بوستانی محلی است. در حال صحبت با همسایههاست که سراغش میرویم. چندی از کسب مدال برنز مسابقات آسیایی و بازگشت او از جاکارتا میگذرد، اما اهالی محله مدام به او تبریک و با «امیرحسین رهبر» خوش و بش میکنند.
هر دو لنگه درِ پارکینگ باز است و اهل خانواده در کنار بازیکن واترپلو تیمملی منتظر ما ایستادهاند. مادربزرگ روی صندلی کوچکی نشسته و واکری که جلو پاهایش قرار گرفته نشانه زحمتی است که به جان خریده تا میان جمع حاضر باشد. به محض دیدن ما قربان صدقههایش را نثار نوه مدال آفرینش کرده و میگوید: «روزهایی که امیرحسینم کوچک بود و نیاز داشت کسی تا استخر همراهش باشد، پاهای من هم یاری میکرد و گاهی اوقات همراهیاش میکردم. نوهام جواب تلاشهای شبانهروزیاش را گرفت. میدانستم که روزی او را در لباس تیم ملی خواهم دید.»
در همین لحظه پدر دست دور گردن امیرحسین انداخته و مدام از همسایهها قدردانی میکند. قامت بلند و شیوه راه رفتن پدر گواه خوبی برای این ادعاست که در جوانی در رشته کشتی و جودو فعالیت داشته. او میگوید: «خانواده ورزشی هستیم. پسر بزرگم از بازیکنان خوب فوتبال بود. دختر بزرگم قهرمان کشوری رشته کاراته است و بهعنوان مربی شنا در مجموعه ورزشی شیرودی فعالیت میکند و دختر کوچکم هم قهرمان کشوری کاراته است.
اما داشتن امیرحسین کمی متفاوتتر است. نخستین روزهایی که شنا کردن را تجربه کرد 4 سال بیشتر نداشت. همراه من که در حد معمولی شنا را بلد بود در سئانسهای تفریحی یکی از سالنهای استخر محله شرکت میکرد. یکی از آن روزها برای لحظاتی نگاهم از او پرت شد و امیرحسین در استخر غرق ولی با کمک ناجی استخر و اورژانس احیا شد.
آن روز امیرحسین با وجود سن کمی که داشت از آب ترسید اما این دلیلی نشد که از این ورزش دلسرد شود. برای آموزش تخصصی شنا به پیشنهاد استاد «پرویز هدایت» او را در مجموعه ورزشی شیرودی ثبتنام کردم و فعالیتش را زیرنظر «مهدی پنام تاش»، قهرمان وقت تیمملی آغاز کرد. همان روز پسرم عزمش را جزم کرد که یک شناگر حرفهای شود.»
- همه آرزوهای یک ورزشکار
ساعت 11 است. مقابل چپ دست پرقدرت و طلایی واترپلو ایران ایستادهایم. در حالیکه دوربین اهالی محله برای گرفتن عکسهای سلفی با او از راست و چپ غافلگیرمان میکنـــــد از او میخواهیم بیشتر از خودش بگوید. این جوان که از 11سالگی با توجه به مهارت خاص در شنا، قدرت بدنی و هوش بالا وارد رشته واترپلو شده، میگوید: «برای رسیدن به این جایگاه روزهای سختی را گذراندم.
حضور در اردوهای ورزشی، دوری از خانواده و تمرینات دشوار فقط با کمکهای «الکساندر چیریچ»، سرمربی صربستانی تیمملی و حمایتهای همیشگی خانواده میسر شد.» سالها فعالیتش خارج از منطقه را بهانه میکنیم تا درباره امکانات ورزشی از او بپرسیم. میگوید: «متأسفانه امکانات محله برای فعالیت در این رشته کافی نیست و من برای تمرین و پیشرفت باید به ورزشگاه مجهز با مربیهای حرفهای میرفتم.» این دانشجوی رشته تربیتبدنی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه خیلی از جوانان همسن او در محله میتوانند در این جایگاه باشند اما به دلیل نبود امکانات یا نداشتن شرایط برای حضور در مجموعههای خارج از محله نتوانستند پیشرفت کنند، میگوید:
«دیدن جوانان محله در حال استعمال موادمخدر در پارکهای محله حالم را دگرگون میکند.» امیرحسین بعد از کسب این افتخار احساس میکند مسئولیتش نسبت به اهالی محله زیادتر شده است. میگوید: «دوست دارم شرایط آموزش رایگان شنا به جوانان محلهام فراهم شود تا با جان و دل این کار را انجام دهم.» وی ادامه میدهد: «ضلع شمالی بوستان شهید رجایی فضای بایری است که به نظرم قابلیت ساخت استخر را دارد. از مسئولان محلی تقاضای ایجاد شرایط برای این کار را دارم تا بتوانم در آنجا بهصورت رایگان شنا آموزش دهم و حتی از دیگر دوستان تیمملی هم کمک بخواهم تا همراهم به این مجموعه بیایند و بتوانیم تیم واترپلو منطقه 16 را راه بیندازیم.»
- نامگذاری مجموعه ورزشی به نام رهبر
از منزل این ورزشکار تا ساختمان شهرداری راهی نیست و چیزی نمیگذرد که «محمدعلی بهرامی» شهردار ناحیه 5 و تعدادی از شورایاران محل به جمعمان اضافه میشوند. شهردار را از اشتیاق این عضو تیمملی برای آموزش رایگان شنا به اهالی محله آگاه میکنیم. میگوید:
«با کمال میل از این پیشنهاد استقبال میکنم، اما این موضوع نیازمند پیگیری است. بهزودی پیشنهادش را با شهردار منطقه در میان میگذارم.» او ضمن قدردانی از این ورزشکار ادامه میدهد: «برای اینکه ذرهای بتوانیم پاسخ زحمات و تلاشهای رهبر را بدهیم با تلاشهای اعضای شورایاری محله قرار است بهزودی یکی از مجموعههای ورزشی دارای استخر منطقه را به نام او نامگذاری کنیم.»
در فرصتی که پیش آمده تا همه از زحمات رهبر قدردانی کنند «علی روحانی» یکی از اهالی میگوید: «سال 1382 بود. اینکه صبح زود از خواب بیدار شوم خیلی برایم سخت بود تا اینکه یک روز حین رفتن سر کار امیرحسین را دیدم که برای رفتن به استخر شال و کلاه کرده، یک ساک روی دوشش انداخته و ترک موتورسیکلت پدرش نشسته، کمی از خودم خجالت کشیدم و از آن روز با انرژی بیشتری روزم را آغاز کردم.» «فرخنده سایهون»، یکی دیگر از همسایههاست. میگوید: «امیرحسین آقاست! افتخار محله است! خدا حفظش کند. این جوان نه فقط در ورزش، بلکه در رفتار و منش هم یکی است و همه اهل محل دوستش دارند.»
نظر شما