چه اتفاقی باید بیفتد که برایمان بدتر باشد؟ زندگی ما نابود شده! برای تامین هزینهها مجبوریم هر کاری بکنیم؛ از گذاشتن بار بر دوشمان گرفته تا گشتن در سطلهای زباله و پیداکردن ضایعات... از این بدتر هم مگر داریم که به ما میگویند تجمع نکنید برایتان بد میشود؟». این جملات صحبتهای یکی از کارگران شرکتی تولیدی در استان سمنان است که بعد از ۱۹سال کار، بیکار شده و روزگارش را بهسختی میگذراند.
او به همشهری میگوید: «شرکت ما از سال ۷۳ در حوزه صنعت نساجی شروع بهکار کرد و ما جزو نخستین کارگرانی بودیم که در این شرکت استخدام شدیم. سال۹۲ بود که بهدلیل یکسری مشکلات، یکی از سهامداران شرکت سهامش را به فردی دیگر فروخت و این فرد شرکت را به تعطیلی کشاند و کار را خواباند. از همان سال ما بلاتکلیف هستیم. شرکت حدود۱۲۰کارگر داشت که از این ۱۲۰کارگر حدود ۵۰نفر استخدامی بودند.
من هم جزو استخدامیها بودم که الان به مشکل خوردهایم. برخی از دوستان من با پرداخت پول به سازمان تامین اجتماعی خود را بازنشسته کردند اما ما چندنفر که پول پرداخت حق بیمه را نداشتیم و کسری سابقه هم داریم همچنان بلاتکلیف باقی ماندهایم».
- دردی که دوا نمیشود
او که دوست ندارد نامش مطرح شود از مسئولان گلایه میکند و میگوید: «من الان ۴۷ساله هستم. اگر شرکت پابرجا باقی میماند یک سال دیگر بازنشسته میشدم اما بعد از ۱۹سال کار بلاتکلیف شدهام. من دیگر با این سن و سال کجا میتوانم کار پیدا کنم. الان امورات زندگیام را با کارهایی مانند برقکشی، لولهکشی، نصب آیفون و هر کاری که بتوانم انجام دهم میگذرانم اما باز هم کم میآورم. ۵سال است که دفترچه بیمه ندارم و هزینههای درمانی را بهصورت آزاد پرداخت میکنم. هیچکس هم به فکر ما نیست و دردی از درد کارگر دوا نمیکند».
او با صدای بغضآلودی ادامه میدهد: «قسطهای وامی که برای خرید خانه گرفته بودم عقب افتاده. شبها مدام به این فکر میکنم که اگر خانه را هم از دست بدهم چه کنم. با کارهای خردی که این طرف و آن طرف پیدا میشود و انجام میدهم تنها میتوانم هزینههای روزمره و جاری را تامین کنم. دیگر پولی برایم باقی نمیماند که برای وام کنار بگذارم».
- به وزیر کار نامه نوشتم
شغل این کارگر جزو مشاغل سخت و زیانآور بوده است. او در اینباره میگوید: «قرار بود که بیستساله بازنشست شویم اما با یکی، دو سال کم بودن بیمه بلاتکلیف ماندهایم. برای احقاق حقمان خیلی نامهنگاری کردیم حتی خود من دو بار با دستهای خودم به دکتر ربیعی، وزیر کار وقت نامه دادم اما هیچ تأثیری نداشت. چندبار جلوی دادگستری، استانداری، فرمانداری و... تجمع کردیم. همه فقط قول مساعد میدهند اما ترتیب اثری داده نمیشود».
او میگوید: «چند وقت اخیر بهدلیل شرایط اقتصادی کشور شرکتهای تولیدی زیادی در سمنان تعطیل شده و کارگرانشان بیکار شدهاند. چند نفر از کارگران بیکارشده از اقوام خودم هستند که همه زن و بچه دارند. سازمان تامین اجتماعی سمنان هم بهدلیل تعداد زیاد کارگران بیکار شده شرایط سختی را برای پرداخت بیمه بیکاری درنظر گرفته و اغلب بیمه بیکاری پرداخت نمیکند. این روزها که مدام خبر از تعطیلی این شرکت و آن شرکت به گوشمان میرسد بعید میدانم که دیگر کسی مشکل ما را حل کند. در تجمع آخری که یکی، دو هفته پیش در مقابل استانداری داشتیم به ما گفتند که دیگر اینجا تجمع نکنید برایتان گران تمام میشود.
هماکنون کارگران این شرکت هر کدام چند میلیون طلب از کارفرما دارند اما اموال کارخانه توسط طلبکاران دیگر توقیف شده و چیزی بهدست کارگران نمیرسد».
- شرمنده خانوادهایم
آقای «ص» هم یکی دیگر از کارگرانی است که در یک کارخانه صنعتی در قزوین فعالیت میکرده و با وجود ۴۵سال سن از کار بیکار شده است. او درباره کارش میگوید: «کارخانه ما یک کارخانه تولیدی-صنعتی بود. شرکت ایرانخودرو و سایپا مواداولیه در اختیار کارخانه ما قرار میداد و ما فوم صندلی برای آن تولید میکردیم. حدود ۱۲۰کارگر در این کارخانه فعال بودند.
کارفرما مواد را از شرکتهای خودروسازی تحویل میگرفت و مقداری از آن را در بازار آزاد میفروخت بعد از مدتی شرکت سایپا متوجه شد و دیگر مواداولیه به کارخانه نداد و بابت طلبهایش هم دستگاههای کارخانه را مصادره کرد. از همان روز یعنی حدود سال ۹۰بود که ما بلاتکلیف شدیم؛ نه بیمهای دریافت کردیم و نه حق و حقوق و سنواتمان را دادهاند».
او میگوید: «تمام کارگرانی که در این کارخانه کار میکردیم بالای ۲۵سال سابقه کاری داریم و در آستانه بازنشستگی بودیم اما الان با ضایعاتفروشی و گذاشتن بار روی شانههایمان امورات زندگیمان را میگذرانیم. خیلی از کارگران خانوادهشان را در این مدت از دست دادهاند چون نمیتوانستند زندگی را تامین کنند. خیلیها ماندند و خجالت زن و بچه کشیدند».
- دولت مدافع کارفرماست
من ۲بچه دارم که یکی از آنها دانشجوست. شما حساب کنید ببینید با این شرایط اقتصادی من چطور باید خرج زندگی را در بیاورم. دولت ما همیشه مدافع کارفرما بوده است. کارفرما میتواند میلیاردها تومان وام بگیرد آن هم با سود پایین؛ مثلا کارفرمای ما وامهای کلان بلاعوض میگرفت تا کار را توسعه دهد اما این وامها را در تهران و در کار بساز و بفروشی خرج میکرد هیچ نظارتی هم روی کارش نمیشد که این وام کجا هزینه میشود.
او ادامه میدهد: «شرایط کار واقعا برای کارگران بیثبات شده است. در همسایگی ما یکی، دو نفر هستند که در همین یکماه اخیر از کار بیکار شدهاند. شرکتهای صنایع بافت انبارهایشان پر است از جنس و مواداولیه اما کارگران را بیرون کردهاند و تولید نمیکنند. بسیاری از کارگران بیکار شده ۳ماه یکبار هم رنگ گوشت را نمیبینند. آیا رواست در کشوری که کشور اسلامی است کارگر این همه زجر بکشد و جلوی زن و بچهاش خجالتزده باشد؟».
نظر شما