سگها آرام و بیصدا دنبال موتور میدوند و دسته کلاغها مانند ابر سیاهی بالای موتور در حرکتند و قارقارکنان همنوعانشان را به طرف مقصد دعوت میکنند. مقصدی که یکی از تپههای بوستان جنگلی لویزان و جایی است که از ۲۰ سال پیش سفره مهربانی «رجب عبداللهی» پیرمرد مهربان ساکن محله شمیراننو در آن گسترده است.
آغاز ماجرای میزبانی عمو رجب در بوستان لویزان به یک روز تعطیل در ۲۰ سال پیش برمیگردد که او همراه خانواده برای صرف ناهار به آنجا رفته بود. عمورجب که با یادآوری آن روز لبخند بر لبانش مینشیند، تعریف میکند: «روز جمعه برای تفریح به جنگل لویزان آمده بودیم. سر ظهر سفره را پهن کردیم و مشغول غذا خوردن شدیم که دیدم یک کلاغ آرام آرام به سفره نزدیک شد. لقمهای به طرفش انداختم؛ با ولع خورد. کمی که گذشت چند کلاغ گرسنه دیگر هم از راه رسیدند و دور سفره نشستند. آن روز در حالی که غذایم را با آنها تقسیم میکردم در دلم با خدا عهد بستم هوای این موجودات را داشته باشم.
از آن روز ۲۰ سال میگذرد و به لطف خدا توانستم به عهدم وفادار باشم. فقط یک هفته در کارم وقفه افتاده است.» عمورجب درباره یک هفته تعطیلی کارش هم میگوید: «حدود ۳ سال پیش سرپرست و نگهبانان جنگلبانی متوجه موضوع و مانع کارم شدند. چون استخوان و لاشه گوشت در جنگل پراکنده شده و مشکلات زیستمحیطی به وجود میآورد. اما با وساطت یکی از همسایگان که کارمند شهرداری بود موضوع حل شد. آنها وقتی دیدند نیتم انجام کار خیر است، اجازه دادند در یک قسمت از جنگل به حیوانات غذا بدهم تا همه جا آلوده نشود.»
- دورهمی کلاغ و سگ و سنجاب
حدود ۲۰۰ کلاغ اطراف موتور عمورجب نشسته و منتظر صبحانهاند. پیرمرد کیسههای پلاستیکی را از ترک موتور پایین میآورد و با حوصله گوشت و اسکلت مرغ را میان آنها تقسیم میکند. حواسش به سگهایی که دورتر از کلاغها ایستاده و چشم به کیسهها دوختهاند هم هست و چند تکه استخوان را برایشان میاندازد. این میان دو سنجاب هم با احتیاط نزدیک میشوند و استخوانهای کوچک را به دندان گرفته و با چابکی در لابهلای شاخ و برگ درختان گم میشوند.
کلاغی بعد از خوردن غذا، روی طلق جلو موتور مینشیند و قارقار سر میدهد. شاید به زبان خودش از پیرمرد تشکر میکند. عمو رجب که پیداست از تماشای غذا خوردن حیوانات لذت میبرد در حالی که به کیسههای خالی استخوان اشاره میکند، درباره ذائقه مهمانانش میگوید: «اسکلت مرغ خیلی دوست دارند، برای همین بیشتر روزها از مرغفروشی محله میگیرم، گاهی هم تکههای نان بربری یا سنگک را با پنیر خرد شده مخلوط میکنم، اما گوشت و استخوان مرغ بیشتر طرفدار دارد و بهویژه برای سگها خوراک لذیذی است.» حامی پیر حیوانات که از کاسبان قدیمی محله شمیراننو است و یک مغازه تعویض روغنی در این محله دارد، هر روز۲۰ تا ۳۰ هزار تومان برای تأمین غذای حیوانات هزینه میکند. او میگوید: «خداوند رزق و روزی آنها را در مال و دارایی ما قرارداده، آنها زبان ندارند از گرسنگی شکایت کنند، ما وظیفه داریم حمایتشان کنیم.»
- احساس خوب کمک به حیوانات
با وجودی که بیش از ۲۰ سال سفره مهربانی عمورجب در جنگلهای لویزان گسترده بوده اما اهالی محله و حتی همسر و فرزندانش هم تا مدتها از این موضوع خبر نداشتند. «امید» نوه بزرگ عمو دراینباره میگوید: «حدود ۳ سال پیش چند نفر از اهالی محله که برای ورزش به جنگل میرفتند پدربزرگم را در حال غذا دادن به حیوانات دیدند و به ما اطلاع دادند.
وقتی موضوع را از خودش پرسیدیم دلش نمیخواست بگوید و با اصرار ما، تأیید کرد. سالها بیخبر بودیم.» عمورجب که صحبتهای نوهاش را میشنود با لبخند میگوید: «این عهدی بین من و خدایم بود، دلم نمیخواست کسی مطلع شود. فکر میکردم اجر کارم ضایع میشود.»
او درباره واکنش اطرافیان به این موضوع میگوید: «اوایل برایشان عجیب بود اما بعد عادی شد. نگهبانان پارک، رئیس جنگلبانی و افرادی که در پارک ورزش میکنند با خداقوت گفتن و لبخند همراه هستند.» پیرمرد که ۷۱ بهار از عمرش گذشته، سرزنده است و آرامش عجیبی در رفتار و گفتارش دارد. او این را موهبت رسیدگی به حیوانات میداند: «غذا دادن به حیوانات حالم را خوب میکند، با این کار احساس آرامش میکنم.»
نظر شما