جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۹
۰ نفر

«خورشید دم غروب، آفتاب صلات ظهر نمی‌شه، مهتابیش اضطراریه، دو ساعته باتریش سه‌ست،

علي حاتمي

بذارین حال کنه این دمای آخر، حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافی بازی فیناله، آجیل مشگل‌گشاشم پنالتیه، گیرم اینجور وجودا، موتورشون رولز رویسه، تخت گازم نرفته سربالایی زندگی رو، دینامشون هم وصله به برق توکل، اینه که حکمتش پنالتیه؛ یه شوت سنگین گله، گلشم تاج گله!» این دیالوگ‌ ماندگار شما را یاد چه‌کسی می‌اندازد؟ بله شاعر سینمای ایران؛ علی حاتمی. راستش اگر برادران لومیر در زیرزمین خانه‌شان سینما را کشف کردند، ما سینما را با حاتمی شناختیم،

کشفش کردیم و عاشقش شدیم. آدم‌ها بعضی چیزها را می‌گذارند ته‌نشین شود، درست مثل سنگی که به آهستگی در بستر رودخانه می‌افتد. پلان به پلان، سکانس‌به‌سکانس، دیالوگ به دیالوگ فیلم‌های علی حاتمی در ذهن ما ته‌نشین شده است. علی آقای حاتمی! فیلمساز بی‌رقیب سینما! دفتر خاطرات سینما بدون شما چیزی کم دارد. شما کسی هستید که همه اهالی سینما به احترام‌تان کلاه از سر برمی‌دارند. می‌خواهید نام فیلم‌هایتان را که مثل بلبل از بر شده‌ام بگویم یکی‌یکی؟

از کجا شروع کنم؟ از حسن‌کچل و طوقی و باباشمل و قلندر می‌گویم تا برسم به کمال‌الملک، دلشدگان، مادر، حاجی واشینگتن، سوته‌دلان و...‌. می‌دانم حتماً پیش خودتان با همان لحن دیالوگ‌نویسی‌تان می‌گویید: «د! زکی! نصف فیلمام و که یادت رفت عشق فیلم! هیچی هم که نداری بگی درباره‌شون». می‌دانی اگر بخواهم همه فیلم‌هایت را بگذارم کنار سریال‌هایت و چند خطی برایشان بنویسم می‌شود نصف این روزنامه.

از خطای ما بگذر علی‌آقا! ژورنالیست‌جماعت همیشه دست‌وپایش بسته به این ستون و آن نصف‌صفحه و آن نیم‌تا آگهی و... بگذریم. چه جای تعریف از کارهای شماست؟ هر کسی که یکی،دو دهه قبل پیچ تلویزیون را چرخانده باشد یا پای پرده نقره‌ای سینما نشسته باشد، شاعر سینما را از صد فرسخی می‌شناسد و اسم و رسمش را چه بسا بهتر و بیشتر از ما از بر باشد. امروز سالروز از دست‌دادن شماست؛ سالروز یتیم شدن سینمای ایران. ۲۲سال گذشته از رفتن‌تان، اما هنوز هم اعتبار سینمای ما شمایید علی‌آقا.

کد خبر 424761

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha