در چنین عصر یخزده دلها، یلدا دوباره از راه رسیده است تا در تاریکی شبی سرد، بهانهای شود برای دورهم نشستن، حرفزدن با هم، خندیدن، شادی و شاید همدلی و گرمشدن دلها. اما گاهی چنین فرصتهای نابی با بیبرنامگی و بیتدبیری از دست میرود. متن پیشرو که خلاصهای از گفتوگو با زهره صادقزاده- مدرس روانشناسی موفقیت و مهارتهای زندگی- است میتواند ایدههایی برای یک شب یلدای گرم و متفاوت پیشرویتان بگذارد.
- لذت از داشتهها
سنت، باید حفظ و به آیینها احترام گذاشته شود اما شرایط هم باید مدنظر قرار گیرد. چهکسی گفته وجود پستههای خندان کیلویی ۳۰۰-۲۰۰هزار تومانی دلها را شاد و آرامش ایجاد میکند؟ اگر باشد چه اشکال دارد اما درد از وقتی شروع میشود که فرصت لذتبردن و دورهمی با فکر و حساب کتاب دخل و خرج و نداشتهها و حساب کتاب حرف مردم تلخ میشود. همانطور که زهره صادقزاده میگوید:
«دورهمی و جشن باعث شادی میشود اما قرار نیست بهخودمان سخت بگیریم. هر دوره شرایط خاص خودش را دارد. شاید ۱۰سال پیش جشن، خیلی مفصلتر برگزار میشد اما اینکه با وجود نبود برخی امکانات از داشتههایمان بتوانیم لذت ببریم یک مهارت مهم است». این شب میتواند فرصتی باشد برای تغییر سبک زندگی و افکارمان. قرارمان این باشد که به جای نداشتهها به داشتههایمان فکر کنیم. برای جشن بهخودمان فشار روانی نیاوریم تا از آن لذت ببریم. اما میتوان لذت بیشتری هم برد؛ «اینکه دیگران را در شادی سهیم کنیم هم یک مهارت است. مثلا میتوانیم مقدار کمتری آجیل و شیرینی بخریم اما به نیازمند یا خیریهای هم مقداری هر چند اندک برای خرید و جشن کمک کنیم. با این کار حس خوب «من هستم» و احساس مفیدبودن را حفظ میکنیم.»
- بازی دوستی و دلجویی
یلدا، فرصتی است برای اینکه مهارتهای زندگی را تمرین کنیم. یکی از آن کارهایی که کمتر در جمعهای خانوادگی انجام دادهایم را صادقزاده پیشنهاد میدهد؛ «قدردانی یا دلجویی از یکدیگر را تمرین کنیم. گاهی اشتباهی مرتکب میشویم اما فرصتی برای جبران پیدا نمیکنیم. بیاییم از هم بپرسیم چه انتظاراتی از هم داریم. شب یلدا را برای شروع دوباره بهانه کنیم. حتی میتوانیم صفات خوب کسانی که حضور دارند را روی کاغذ یا کارت تبریکی بنویسیم و با یک شاخه گل یا هدیه تقدیمشان کنیم؛
البته صرفا صفات واقعی را بنویسیم. شاید برای برخی خانوادهها فرصت باشد تا درباره ناراحتیها و گلایهها هم صحبت کنند اما دقت داشته باشید که هر جملهای را به هر شخصی و در هر زمانی نمیشود مطرح کرد. قرار نیست شب یلدا را تلخ کنیم.» واقعیت این است که اغلب ما راحت درباره صفات خوب و بد دوستان یا ناراحتیها با آنها صحبت میکنیم یا دلجویی و قدردانی را راحت انجام میدهیم اما در خانواده کمتر چنین اتفاقی میافتد؛ ناراحتیها در دل میماند، قدردانیها انجام نمیشود، گاهی خجالت مانع میشود همدیگر را در آغوش بگیریم. این شب یک فرصت است و باید از آن استفاده کرد. میتوانیم در قالب یک بازی، انتظارات از همدیگر را در کاغذی بنویسیم و به هم تحویل دهیم. این کارها باعث بهبود ارتباطات میشود.
- حذف بایدها و نبایدها
اگر برخی عزیزان دور یا تنها هستند با آنها تماس بگیریم تا بدانند یادشان هستیم و شادیمان را با آنها تقسیم کنیم اما یادمان باشد که قرار نیست حتما فرد یا شرایط خاصی وجود داشته باشد تا این شب به ما خوش بگذرد. «باید» و «نباید» های اضافه را دور کنیم و به جای آنها از «بهتر است» استفاده کنیم. مثلا به جای جمله «باید فلان شخص یا فلان چیز باشد تا شب خوبی شود» از این جمله استفاده کنیم: «بهتر است که فلان شخص یا چیز هم باشد اما به هر حال یلدا، شاد خواهیم بود». پس بهتر است خدمات و افراد و امکانات باشد اما اگر نباشد مهم نیست.
- غم منتقل نکنیم
گاهی در تنهایی میتوان خود را واکاوی کرد؛ با یک موزیک جشن گرفت و از تماشای یک فیلم لذت برد. اینها شخصی است باید ببینید برای شما چه چیزی لذتبخش است. اصلا اگر تنها هستید چرا نباید تنهایی برای خودتان جشن بگیرید؟ احترام بهخود با جشن برای خود همسو است؛ پس برای احترام بهخود تنهایی جشن بگیرید. اینکه فکر کنیم شادی ما بهوجود دیگران وابسته است چیزی جز خطای فکر نیست.
اگر فرزندانتان به هر دلیلی نمیتوانند یلدا مثل سالهای قبل کنار شما باشند و تنها هستید غصه نخورید شرایط زندگی مدام در حال تغییر است و باید یاد بگیریم از شرایط جدید چگونه لذت ببریم. در چنین وضعیتی اگر با تماس تلفنی هم دلتنگی خودتان را با فرزندان یا عزیزان به اشتراک بگذارید نتیجهاش این است که حال آنها را هم خراب میکنید. به جای استفاده از جملات منفی مانند «دلتنگتان شدهام.» و این غم را به آنها منتقل کنید با صدای شاد از عبارت «اگر بودید بهتر بود و من هم جشن گرفتهام.» و امثال آن استفاده کنید. یادتان باشد شما اگر از درون شاد باشید انرژیتان را به آنها هم منتقل میکنید.
- تنهایان را دریابیم
اگر قرار است دورهمی بگیریم خوب است فکر کنیم ببینیم چهکسی تنهاست و دعوتش کنیم یا با او تماس بگیریم و تبریک بگوییم و با انرژی مثبت یادآوری کنیم که به یادش هستیم و برایمان مهم است. این کار حال خودمان را هم خوش میکند. کسی که عزیزی را از دست داده در مرحله گذار از سوگ است. اگر دوران سوگ را میگذراند نباید انتظار داشته باشیم که حال خوبی داشته باشد و در جشنی شرکت کند. این موضوع به فرد و فرهنگ و باورهای هر فرد هم برمیگردد اما در کل اگر چنین فردی نخواست در جمع شاد شما شرکت کند اصرار نکنید. اگر در تنهایی حالش بهتر است اجازه دهید تنها باشد.
- مشارکت در کارها
چهکسی گفته همه کارها را میزبان باید انجام دهد و ما مهمانها سر شام از راه برسیم؟ خواهر و برادرها یا دوستان و همه کسانی که قرار است یلدا دور هم باشند میتوانند بخشی از کار را بهعهده بگیرند و کار مشارکتی را تمرین کنند. کار سادهای است؛ کمی زودتر و با هماهنگی برویم تا در کار تهیه و طبخ حتی برای خرید کمک کنیم. اصلا میتوانیم قرار بگذاریم و هر کدام غذایی بپزیم و با خود ببریم. بعد از مراسم هم برای تمیزکردن خانه آستین بالا بزنیم. با این کارها هم از کار مشارکتی لذت میبریم هم لذت و شادی ما به قیمت زحمت و کار زیاد و هزینه بالای میزبان تمام نمیشود!
- قضاوت ممنوع
شب یلدا فرصتی است برای لذتبردن از دورهمبودن، اما چرا خیلی وقتها از این بودنها لذت نمیبریم؟ شایعترین دلایلش قضاوتکردن دیگران در ذهنمان و مقایسه کردنهاست. یاد بگیریم قضاوت نکنیم. گاهی به نوع خندیدن دیگران و نوع شادی دیگران هم در ذهنمان ایراد میگیریم! امشب با خودمان تصمیم بگیریم خودمان و زندگیمان را با دیگران مقایسه نکنیم، قضاوت خود و دیگران و مجلسمان را کنار بگذاریم. اگر از مهمانی، ناراحتی قبلی داریم به صفات خوبش فکر کنیم. این یک تمرین است برای شروع تغییر بزرگ در زندگی که نتیجهاش آرامش و لذت بیشتر خواهد شد.
- لذت جشنهای عمومی
در هر سن و سالی به هر دلیلی به جمع دوستانه یا خانوادگی دعوت نشدهاید، با یک دوست یا همسایه جشن بگیرید. اصلا بررسی کنید ببینید در شهر، کجا مراسم یلدا برگزار میکنند. برخی رستورانها چنین کاری انجام میدهند که البته هزینه خاص خودش را دارد اما در بعضی از مراکز فرهنگی و تفریحی و تاریخی هم ممکن است چنین مراسمی برگزار شود. با یک پرسوجو میتوانید به نتیجه برسید. بیرونرفتن و برپایی جشن متفاوت از سالهای قبل، حال و هوا و تجربه خاص خودش را دارد. میتوانید یک بیت شعر حفظ کنید و در آن جمع بخوانید و حال و هوای مراسم را دوستداشتنیتر کنید. جستوجو برای اطلاع از چنین برنامههایی را از همین امروز شروع کنید.
- ارسال پیامک متفاوت
معمولا در چنین شبهایی پیامکی با یک محتوا را از چند نفر دریافت میکنیم! اغلب همان خط اولش را نخوانده گوشی را کنار میگذاریم. اگر پیامک میدهیم هم خلاقیت به خرج دهیم. چرا عادت کردهایم که پیامکها را کپی و ارسال کنیم؟ حال دیگری دارد وقتی اسم فرد را در پیامک بنویسیم و به یکی دو مورد از بهترین صفتهایش اشاره کنیم یا مثل قدیمها کارت پستال و کارت تبریک بگیریم.
- برنامههای ناب داشته باشیم
برای مراسممان قانون بگذاریم و برای خودمان فهرستی تهیه کنیم و برنامهریزی داشته باشیم. مثلا از ساعتی، اینترنت قطع و گوشیها کنار گذاشته شود. اگر میزبان هستیم از قبل به مهمانها بگوییم که خوب است هر کدام، یک خاطره از شب یلدا بگویند. درباره شاهنامهخوانی قدیم در شب یلدا اگر کسی چیزی میداند تعریف کند. اصلا خوب است اگر تا به حال شاهنامه نخواندهایم از یک نفر که در این زمینه آگاهی دارد بخواهیم بیاید و داستان شاهنامه را تعریف کند. وقتی از قبل برنامه داشته باشیم و اعلام کنیم؟ دیگر برای پرکردن وقت، شب شاد، به غیبت یا صرفا تماشای تلویزیون و سرگرمشدن با تلفن همراه نمیگذرد. از بودنها و لحظهها لذت ببریم. این همه مدت سرگرم تلفن همراه بودیم چه اتفاقی افتاد؟ حالا چند ساعت از دورهمیای که زندگی ماشینی از ما گرفته و کمرنگ شده را تجربه کنیم.
شکرگزاری و خودشناسی
در پایان مهمانی، برای نخستین بار هم شده دورهم و به روش خودمان شکرگزار خدا باشیم. بعد در خلوت یا در جمع بنشینیم و فهرستی از همهچیزهایی که داشتیم و میتوان برایش شکرگزار بود تهیه کنیم. از سقف بالای سر تا حضور عزیزان، سفرهای که پهن شد، لبخندها و ... و در خلوت خود بنویسیم که آیا یلدا به من خوش گذشت یا نه و دلایل هر کدام را بنویسیم و نقش خودمان را در آن دنبال کنیم نه دیگران را. این موضوع باعث خودشناسی بیشتر میشود. همین چند روش ساده که مهارت زندگی است را اگر اجرا کردیم میتوانیم انتظار حس و حال متفاوتی داشته باشیم، در غیر این صورت خواندن و دانستن بدون اجرا، هیچ نتیجهای نخواهد داشت.
فرزندان ناجی نیستند
مضمون پیامکی که در یکی از گروههای روانشناسی منتشر شده با این شبها بیارتباط نیست: مادرهایی که فکر میکنید بچهها باید باشند و ناجی هستند بدانند که بچهها ناجی نیستند و توقع نداشته باشید اگر برنامه خاصی دارند رها کنند تا حتما کنار ما باشند. آنها اگر زندگی مستقلی را شروع کردهاند، شاید برنامه متفاوتی داشته باشند. حتی اگر فرزندتان همیشه نگران شماست یعنی خودش آسیبدیده واقعی است. والد خوب، والدی است که ذهن فرزند از او آسوده باشد. وقتی فرزندی دور نمیشود و همیشه نگران شماست و برنامهاش را با شما تنظیم میکند نشانه وفاداری نیست، نشانه آسیبدیدگی است. وقتی در گفتوگوها مدام تکرار میکنید که چقدر عذاب کشیدهاید در واقع القا میکنید که من قربانیام و تو ناجی هستی. حالا او خودش را ناجی میداند غافل از اینکه تمام زندگی را با نگرانی نسبت به شما از دست میدهد. پس باید به آنها کمک کنیم ذهن آرامی داشته باشند.
نظر شما