یک شب سرد زمستانی که گویا زمین و زمان یخ بسته بود، خبر، از علیآباد قوچان به تهران رسید که «دم دمای غروب» و خورشید، زندگی حاج قربان سلیمانی هم غروب کرد.
حاج قربان سلیمانی، نوازنده دوتار یکی از برجستهترین بخشیهای شمال خراسان بود که عصر آخرین روز دی ماه سال 1386 درگذشت. این واقعه احساس خطر برای فراموشی قسمتی از میراث معنوی ایران را بیشتر نمایان کرد.
اگر به خاطر داشته باشید چندی پیش نیز خلیفه آقاغوثی نوازنده برجسته دف که مانند حاج قربان در سطح جهانی مطرح بود، از دنیا رفت. درواقع با فوت حاج قربان و میرزا خلیفه میرزا آقاغوثی دو قطب موسیقی نواحی در شرق و غرب ایران از میان ما رخت بربستند که به نوبه خود زنگ خطری برای حفظ هرچه بهتر سایر کسانی است که مانند حاج قربان و آقاغوثی بخشی از گنجینه موسیقی نواحی ما محسوب میشوند.
نکته جالب توجه درباره شخصیت حاج قربان سلیمانی، سکوت 20 ساله این پیرمرد کشاورز روستایی در نواختن دوتار است. وی که در کمال ادب و احترام همیشه از بخشیهای توانمند ناحیه خراسانشمالی بوده به دلیل مسائل مذهبی از سالهای میانی دهه 40 تا نزدیک به دو دهه دست به ساز نبرد و تقریباً در سال 1366 بود که با توجه به 20 سال دوری از موسیقی چنان سازی زد که خیلی زود در کانون توجهات قرار گرفت و بعد از آن توانست به جوایز معتبر جهانی و ایرانی در عرصه نوازندگی دوتار دست پیدا کند.
هوشنگ جاوید پژوهشگر و محقق موسیقی نواحی ایران در این باره میگوید: حاج قربان سلیمانی در روایت داستانهای مذهبی تبحر خاصی داشت. او جزو بخشیهای مذهبی شمال خراسان به شمار میرفت.
چون ما در موسیقی شمال خراسان چند نوع بخشی داریم که بخشیهای مذهبی یکی از انواع آنهاست. جاوید ضمن اشاره به جایگاه والای بخشی حاج قربان سلیمانی در موسیقی شمال خراسان ادامه داد: حاج قربان چند داستان از داستانهای هزار و یک شب را که پیش از اسلام هم روایت میشد به خوبی میخواند و اجرا میکرد.
از جمله داستان «سیفالملوک و بدیعالجمال» یا «داستان سلیمشاه» که این از نظر میراث معنوی، بسیار ارزشمند است. نکته دیگری که باز به شخصیت مذهبی حاج قربان برمیگردد و از او انسانی متدین و معتقد به نمایش میگذارد تعزیهخوانی اوست. بسیاری از کسانی که حاج قربان را میشناسند از این نکته مغفول ماندهاند که او یک تعزیهخوان و یک تعزیهگردان حرفهای بود که این کار را تا این اواخر هم ادامه داد.
اشاره به تمام این موضوعات و درگذشت حاج قربان صحبتهای هوشنگ جاوید را به سمت انتقاد میبرد و او میگوید: افرادی مانند حاج قربان کمتر جانشین دارند و کسانی هم که باقی ماندهاند در هالهای از بیتوجهی قرار گرفتهاند. واقعاً جای تأسف است که این گنجینه 3 سال است هیچ جشنوارهای به خود ندیده و به نوعی رو به فراموشی است.
به هر حال این صحبتها پربیراه نیست. چون شنیده شد که بعد از درگذشت حاج قربان مدیران دولتی هزینه دفن و کفن و برگزاری مراسم ترحیم وی را به عهده گرفتند. این در حالیست که اگر همین میزان یا کمتر از آن خرج درمان و معالجه حاج قربان میشد، شاید او در میان ما میماند.
حاج قربان همان کسی بود که فرانسویها را در جشنواره آوینیون فرانسه شگفتزده کرد و روزنامه لوموند ضمن چاپ عکس او روی جلد خود نوشت: مردی که درهای بهشت را به روی غرب باز کرد.
عثمان محمدپرست نوازنده نامی دوتار جنوب خراسان که از شیوهای دیگر برخوردار است و به زبان فارسی میخواند درباره حاج قربان میگوید: چیزی که در شخصیت حاج قربان از همه برجستهتر است، اعتقاد او به انسانیت و ارزش گذاشتن به موسیقی و اخلاق بود.
او در هر محفلی ساز نمیزد و مسلمانی با اعتقاد بود. وی با ابراز گلهمندی از این موضوع که چرا هنرمندان موسیقی نواحی پس از اینکه فوت میکنند، عزیز میشوند، گفت: حاج قربان احتیاج به معرفی نداشت و هنر او همهگیر شده بود. اما بدونشک در سالهایی که زنده بود، باید بیشتر حمایت میشد.
این نشان میدهد که ما نسبت به میراث فرهنگی و هنری خودمان شناخت درستی نداریم. نمیدانم چرا هرچه صحبت میکنم در نهایت به بیتوجهی مدیران و مسئولان فرهنگی و هنری کشور ختم میشود.
دکتر حمیدرضا اردلان از اینکه بخواهد راجع به شخصیت حاج قربان به شکل کوتاه و گذرا صحبت کند، راضی نیست و میگوید: اولاً باید به حاج قربان به شکلی وسیعتر و جامعتر نگریست و مطالب سودبخشی را نوشت. ثانیاً افراد بسیاری هستند که هنرشان دستکمی از حاج قربان ندارد و در وضعیت نابهسامانی به سر میبرند، بهتر است سراغ آنها برویم. درباره آنها بنویسیم و سعی کنیم زندگیشان بهبود پیدا کند.
حاج قربان سلیمانی 12 دوره متوالی داور جشنواره موسیقی مقامی کشور بود و توانست بین سالهای 69 تا 71 مقام برتر نوازندگی موسیقی نواحی جشنواره موسیقی فجر را از آن خود کند. این هنرمند فقید که از بخشیهای توانمند منطقه شمال خراسان بود درباره واژه بخشی گفته است: بخشی کسی است که نوازنده باشد، شاعر باشد، خواننده باشد، سازندهساز باشد، حکایتها و داستانهای مقامها را خوب بداند و از همه مهمتر اینکه آنها را طوری بیان کند که شنونده محو شنیدن شود. یک بخشی نباید به کسی یا چیزی محتاج باشد و باید به تنهایی از عهده تمام مراحل خلق یک اثر برآید.
محمدحسین صفارهرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نتوانست نسبت به درگذشت این نوازنده برجسته، معمولی برخورد کند و طی ابلاغ پیامی گفت: ضرباهنگ قلب نوازنده زرینپنجه موسیقی مقامی خراسان مرحوم استاد حاج قربان سلیمانی باز ایستاد و دگر بار گوهری درخشان از جامعه هنری کشور به خاموشی گرایید.
حاج قربان نوازنده پیشکسوت، توانا و صاحب سبک خراسان به شمار میآمد که عمری را برای اعتلای موسیقی مقامی و آیینی کشور مصروف ساخت و همواره به اهلبیت عصمت و طهارت عشق میورزید.
ضمن ابراز تأسف از فقدان این هنرمند توانا برای روح لطیف و ولایی او مغفرت و برکت از درگاه خداوند جمیل مسئلت میکنم. البته پس از این اعلام تسلیت و ارسال پیام، مدیران و هنرمندان دیگری هم به این صرافت افتادند که چنین کاری کنند؛ فارغ از اینکه صدور چنین بیانیههایی نمیتواند برای موسیقی مقامی ما و برای موسیقی خراسان جای خالی حاج قربان را پر کند.
بیشک تماس با هرکس که به نوعی با حاج قربان سلیمانی در ارتباط بود به دو موضوع مهم ختم میشد؛ یکی فضایل اخلاقی آن هنرمند فقید و دیگری گلایه از شرایط حاکم بر موسیقی نواحی ایران. پس بد نیست به همین بهانه و جلوگیری از تکرار مکررات، دوباره مدیران، سیاستگذاران و مسئولان هنری کشور را نسبت به این موضوع آگاهی دهیم که موسیقی بومی ایران – با هر عنوانی که از او یاد میشود – زیربنای موسیقی ردیف دستگاهی ماست و بیشک باید مورد توجه قرار گیرد.
مرگ مرد بزرگی مانند بخشی حاج قربان سلیمانی با تمام بار تلخی که به دوستداران وی تحمیل میکرد میتواند مقدمهای برای یک آینده بهتر و روشنتر باشد. چرا که توجه به میراث فرهنگی و هنری هر سرزمین نخستین وظیفه دولتمردان آن سرزمین است و هنرمندانی که حافظ و سازنده این میراث گرانبها هستند باید مورد توجه و حمایت ویژه بخشهای توانمند دولتی و غیردولتی قرار گیرند.
به هر حال سنت بخشیگری متکی بر داشتههای شفاهی هنرمندانش است که اگر به خوبی منتقل نشود، در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.