در واقع نمایندگان کشورهای مختلف با شرکت در این اجلاس افکار و اندیشههای موجود در جهان در مورد ایران را به چالش کشیدند.
اهمیت این مسئله در جلوگیری از انزوا و توسعه تعامل فکری با دیگر کارشناسان و مقامات کشورهای جهان است.
این تعامل، موضوع گفتوگویی با محمد حسین عادلی رئیس سابق بانک مرکزی و از مقامات مالی و اقتصادی و دیپلماتهای اسبق کشورمان است.
***
- جهانی شدن در همه زمینهها امروزه از ضروریات جوامع بشری محسوب میشود. با وجود این روند هنوز برخی در ایران و جهان به این تحول به دیده تردید مینگرند و آن را به زیان کشورهای متبوع خویش میدانند. مخالفان در ایران و جهان، با استدلالهای مختلف به این روند میتازند. کنفرانس داووس از مظاهر این روند است که شبیه مجمعی از نخبگان بوده و در حال شکل دهی مجمعی از نمایندگان نخبگان جهان است. شما بهعنوان یکی از شرکتکنندگان در این کنفرانس و دعوت شدگان در این مجمع چه پاسخی به این انتقادها دارید؟
در پاسخ باید به چند نکته اشاره کرد. اول اینکه مجمع جهانی اقتصاد یک مؤسسه غیرانتفاعی و غیردولتی است. وظیفه اصلی این مجمع برگزاری کنفرانس است.
این مجمع به تدریج پس از 30 سال فعالیت با برگزاری کنفرانسهای کوچک که فقط در آن روسای شرکتهای تجاری و بازرگانی شرکت میکردند، به مرکزی تبدیل شده است که صاحبان بنگاههای اقتصادی، مقامات دولتی، و صاحبان فکر، نوآوران، برندگان جایزه نوبل، استادان دانشگاهها و صاحبان نظر در حوزههای مختلف از دین گرفته تا هنر و غیره در آن شرکت دارند.
نکته دوم این است که اجلاس سالانه مجمع جهانی اقتصاد موسوم به داووس اجلاسی غیررسمی است. این اجلاس برخلاف سازمانهای بینالمللی رسمی است که وظیفه و مأموریت خاصی داشته، براساس دستورجلسه در زمینه خاصی بحث و آنچه تصویب و در مورد آن تصمیم میشود برای بخشهای خاصی که زیرمجموعه این سازمانها محسوب میشوند، لازمالاجرا است.
گرچه اجلاس داووس دستورجلسه داشته ولی بحثهایی که در آن میشود غیررسمی است و به نتیجه خاصی نمیانجامد. این بحثها برای کسی لازمالاجرا نیست.
شرکتکنندگان حرفهای مختلفی میزنند که برخی 180 درجه مخالف دیگریاست. صورت جلسه یک صفحهای که از هرجلسه بیرون میآید تنها بیانگر دیدگاههای اعضای هر جلسه یا هر پانل است که بهدلیل محتوای متفاوت این سخنان بسیاری حتی قابل جمعبندی نیست.
بنابراین باید توجه کرد که این سازمان مأموریت خاصی ندارد. مسئله مهم این است که این اجلاس بهصورت غیررسمی تشکیل میشود. به همین دلیل افرادی که در این اجلاس شرکت میکنند و متشکل از مقامات کشورها و استادان دانشگاهها و مقامات تصمیمگیر و صاحب اندیشه هستند امکان تعامل فکری وجود دارد.
هرکس میتواند به درجه مهارتی که دارد بر افکار افراد حاضر مؤثر بوده و در بحثهای که مطرح میشود، استدلالهای آنان را تحتتأثیر قرارداده و به چالش کشد.
اگر پاسخ این سؤال که علت علاقه مقامات ما به سازمانملل چیست؟ داده شود ضرورت تشکیل و حضور در این اجلاس نیز مشخص میشود. مقامات ما به این دلیل به سازمانملل نمیروند که از این سازمان معجزههایی دیدهاند.
برای این در جلسههای سازمان ملل و مجامعی این چنین شرکت میکنند که بیش از 190 کشور جهان نمایندگان خودرا به این سازمان میفرستند و در این شرایط مانیز شرکت کرده و در این جلسهها سخنرانی و مواضع خود را ارائه میکنیم.
نکته دیگری که در سؤال شما مطرح شده، بحث جهانی شدن است بنده از کسانی هستم که به جهانی شدن و جهانیسازی عقیده ندارم.
با بحث و جدل جهانی شدن موافق نیستم. بهنظر من این بحث عبث است. فکر میکنم ما باید به نیاز و ضرورت بینالمللی شدن ایران در همه زمینهها توجه کنیم. این امر در بخش اقتصاد، سیاست و هم در زمینه فرهنگ، هنر، تمدن، مذهب وهمه چیز باید عملی شود. ایران و ایرانی، کشور و ملتی بینالمللی است. این خلاف طبیعت ایران و ایرانیان است که منزوی باشند.
در حال حاضر کشور ما بینالمللی نیست. کشوری بینالمللی است که نقش هرچند کوچک، در فرآیندهای بینالمللی داشته باشد. این امر بدان معنا نیست که ما هیچ تأثیری در روندهای جهانی نداریم. در سالهای بعد از انقلاب اقداماتی شده و تلاشهای زیادی شده ولی باید بیشتر تلاش شود تا به این هدف برسیم.
در مورد دعوت از من و شرکت در این اجلاس نیز باید عرض کنم علاقهمند بودم که امسال شرکت کنم. بهعنوان رئیس یک مؤسسه مطالعاتی غیردولتی و دانشگاهی دعوت داشتم تا به داووس بروم و برنامههایی برای من تدارک دیده بودند، ولی بهدلیل کسالت قلبی که برایم پیش آمد، ترجیح دادم از این سفر صرفنظر کنم. امیدوارم کاری را که در کشور به شکل اجلاس داووس شروع کردهایم بتوانیم توسعه دهیم. چرا که این کار کمتر از اجلاس داووس نیست.
داووس نیز زمانی که کارش را شروع کرد بسیار محدود و کوچک بود. امیدوارم سومین اجلاس مؤسسه روند در خرداد سال آینده برگزار شود و ازاین طریق تلاش میکنیم تا کالای فکری ایرانی تولید کنیم.
- چه جامعهای بینالمللی محسوب میشود؟
از نظر من جامعهای بینالمللی است که از نظر سیاسی و اقتصادی3 خصوصیت داشته باشد. نخستاینکه شریک تصمیمات بینالمللی باشد، دوم سهمی از بازار تولید جهانی داشته باشد، این بدان معنا است که در این روند شریک باشد، یعنی تنها خود تولید نکند. ویژگی سوم این است که سهمی از بازار جهانی داشته باشد.
لازمه کسب این3 ویژگی کار، تعامل و حضور در مراکز بینالمللی و علاوه براین درک و فهم دیگران و تا حدودی تحمل و احترام متقابل است. البته اینکه برخی عقیده دارند داووس بهسوی جهانی شدن جهت گیری دارد بهنظر درست است. البته این مسئله را من به شکل دیگری تعریف میکنم.
به این معنی که بیشتر افرادی حاضر در این اجلاس نمایندگان شرکتهای بزرگ بینالمللی و نمایندگانی از کشورهای توسعه یافته هستند. البته از کشورهای قاره آفریقایی و آسیایی نیز نمایندگانی در داووس شرکت میکنند.
ولی هم کمیت افراد شرکتکننده در این اجلاس و هم کیفیت سخنان آنان بر کمیت و کیفیت کشورهای کمتر توسعه یافته برتری دارد. این انتقادی درست است که در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد اولویت مباحث راجع به مسایل کلان توسعه جهان است.
یعنی اگر سؤال شود که مشکل امروز جهان چیست، این مشکل در داووس گرسنگی در بوتسوانا یا مشکلات دارفور نبوده بلکه مسئله مشکلات اقتصادی آمریکا و رکود اقتصاد این کشور یا مسئله رشد سریع اقتصادی در چین یا هند است که به برهم خوردن تعادل در اقتصاد جهان منجرشده است.
یا اینکه با افزایش قیمت نفت مشکلاتی در جهان بهوجود آمده است. طبیعی است که در این اجلاس اولویت کشورهای توسعهیافته مطرح شود.
- با این توضیحات، حضور نمایندگانی از ایران در اجلاس داووس چه اثری دارد و چه دستاوردی میتواند داشته باشد؟
همآنگونه که پیش از این گفتم این اجلاس با حضور مدیران بزرگ اقتصادی جهان برگزار میشود و صاحبان قدرت و هنرمندان و نویسندگان و علمای دینی در این اجلاس شرکت میکنند. شرکت این افراد که برافکار عمومی تأثیر دارند، فرصت مغتنمی است.
متأسفانه در میان بسیاری نیز رایج است که اغلب از ایران به نیکی یاد نمیکنند. این امر بهدلیل تبلیغاتی است که در دنیا میشود. با این توصیف طبیعی است که حضور نمایندگانی از ایران میتوانند در نخستین گام این تبلیغات را به چالش کشد.
همانگونه که در اجلاسهای پیشین نیز شاهد بودیم که افراد دانشگاهی یا مقامات کشور که از ایران شرکت داشتند توانستند با سخن گفتن در جلسههای مختلف اغلب نکات منفی در مورد ایران را به چالش کشند.
البته نه در همه موارد ولی به هرحال توانستند نقش مؤثری داشته باشند. بهنظر من حضور نمایندگانی از ایران، از دولت و بنگاههای اقتصادی میتواند مؤثر و کارآمد باشد.
آثار دیگری که میتوان برشمرد این است که در بخش اقتصادی و سیاسی با این مراودات کارهای زیادی میتوان انجام داد. در زمانی که در بخش مالی کشور فعالیت میکردم شاهد بودم که آشنایی مقامات کشورهای مختلف با مواضع مقامات دولتی و غیردولتی کشورمان، چه نقشی داشت.
کاهش نگرانیهای آنان امکان حضور سرمایهگذاران خارجی در اقتصاد کشورمان را فراهم میکرد. فقط باید تأکید کنم که متأسفانه حضور ایران به لحاظ کمی بسیار اندک بوده است و طبیعی است که اگر از نظر کمی از فرصتها استفاده نکنیم، کیفیت نیز کاهش مییابد.
- موضوع اصلی کنفرانس امسال قدرت همکاری در نوآوری اعلام شده است، این عنوان چه چشماندازی را ترسیم کرده و روندهای آینده جهان را به چه سمت و سویی پیشبینی میکند؟
یکی از عنوانهایی که اعلام شده و شما به آن اشاره نکردید، علاوه بر قدرت همکاری در نوآوری، تغییر معادلات جهانی است. این عنوانها هردو از جمله شعارهایی است که به کشورهای درحال توسعه زمینه مشارکت بیشتر میدهد.
این عنوانها اجلاس داووس را از گروه کشورهای توسعه یافته به سطح پایین تری نزول میدهد که امکان همکاری وتعامل کشورهای درحال توسعه را عملی میکند. در واقع ما بهعنوان یک کشور که هم در نوآوری و هم در تغییر معادلات نقش داریم میتوانیم و خوب است که در این بحثها همکاری ونقش داشته باشیم.
- شرایط و ضرورتهای تعامل ایران را با جهان باید به چه شکلی باشد، چه عواملی را در این زمینه مؤثر میدانید؟
ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی به لحاظ تاریخ و تمدن و به لحاظ دیدگاهها و تفکرات مردم و به لحاظ آمال و آرزوهای بلند، کشوری بینالمللی است و نباید از این روند جلوگیری کنم. نباید به جهان با سوء ظن نگاه کنیم.
نباید توان و قدرت فکری و سیاسی ایران و ایرانی را دست کم بگیریم. کسانی از تعامل با جهان میترسند که به ایران و ایرانی اعتماد ندارند. این افراد تصور میکنند که در تعامل با جهان بازنده میشوند.
البته نمیگویم که در همه زمینهها پیروز میشویم ولی بیشک در این چالش در مجموع بالای متوسط توان داریم و نمره میآوریم. بنا براین به عقیده من هرچه که زمینههای تعامل با جهان را افزایش دهیم و از دیپلماسی خط دوم هم استفاده کنیم به سود ماست و در جهت اعتلای نام ایران و اسلام است.
- شما از تعامل نوع دوم با جهان بهعنوان دیپلماسی خط دوم یاد میکنید. آیا اجلاس داووس به نوعی چنین هدفی را دنبال نمیکند؟
بله تعامل درجهان امروز دارای دو خط است یکی خط رسمی است که مقامات کشورها با هم مذاکره میکنند و به نتیجه میرسند یا نه و این دست آورد که مثبت با منفی است، میتواند صد درصد یا بخشی اجرایی شود که روندهای جهان را شکل خواهد داد.
اما در این زمینه نکته این است که در دنیا دیدگاهها و مواضعی که تصمیمگیران در اجلاسهای رسمی اتخاذ میکنند، ناشی از تفکر شخصی آنان است. این افراد آدمهایی هستند مانند دیگران که عوامل غیررسمی بر آنان اثر میگذارد.
این عوامل غیررسمی، موارد متعددی مانند خانواده، دوستان، روزنامههایی که میخوانند، سخنان افرادی که صاحبنظر و دارای دانش هستند، و بسیاری موارد دیگر را شامل میشود. این افراد بر تفکر و مواضع تصمیمگیران تأثیر میگذارد و نظر آنان را تغییر میدهد.
بنابراین فرآیندهای تصمیمگیری آنگونه که در جهان میگویند و من هم به آن معتقدم دو بخش دارد. بخشی ظاهری که ما میبینم و میشنویم. این فرآیند رسمی است و بخش غیرظاهری که ما نمیبینیم که فرآیندهای غیررسمی است.
کسی نمیتواند منکر ارتباطات و روابط دوستانه میان مقامات تصمیمگیر در یک کشور یا در دنیا شود.
افرادی که باهم دوست هستند تمایل دارند که باهم در مورد مسایل مختلف توافق کنند. بنابراین دیپلماسی خط دوم عبارت است از زمینهها و جلسههایی که در آن بهطور غالب مقامات غیررسمی دانشگاهی، مقامات رسمی سابق و صاحبان فکر و اندیش گردمی آیند و در مورد همه مسایل و ریشههای آنها و مواضع کشورها در مدت طولانی بحث میکنند.
بهنظر من در دیپلماسی رسمی یا بهاصطلاح خط یک، مقامات بهدلیل متعدد فرصت محدودی دارند تا تبادل نظر کنند. مقامات سیاسی رسمی امکان ندارند که مدت طولانی در مورد مبانی فکری با یکدیگر بحث کنند.
برای مثال در مورد اینکه چرا دیدگاه خاصی در مورد ایران در تفکر مقامات یک کشور غالب است، نمیتوان در مدت کوتاهی بحث کرد. این بحث در محفلی میتواند مطرح شود که مقامات غیررسمی شرکت دارند.
این صاحبان فکر و اندیشه که البته در روند تفکر افرادی که تصمیمگیرنده هستند اثر دارند، در مدت زمانی گردهم میآیند و در مورد مسایل مختلف مورد توجه و علاقه خود بحث میکنند. این مسئله میتواند مدت طولانی موضوع بحث و گفتوگو میان این گروه باشد.
برای مثال ما در روابط خود با کشورهای عرب منطقه با مشکلاتی روبهرو هستیم. امکان رفع و حل این مشکلات در مذاکرات رسمی وجود ندارد. در عین حال یکی از مسایل مهم دیپلماسی ایران حل مشکل روابط ایران و آمریکا است که پرچالشترین دیپلماسی کشور خواهد بود.
این مسایل به سادگی نمیتواند حل شود. درواقع یک تاریخ 60 تا 70 ساله که سراسر مشکلات است نمیتواند با چند دیدار مقامات رسمی به سادگی حل شود. این مسایل تنها با نشستن مقامات رسمی و بیان مطالبی که در رسانهها منتشر میشود نمیتواند حل شود.
این مشکلات باید یک فرآیند را طی کند. در واقع این روش استفاده از این مجامع در همه کشورها رایج است و انجام میشود و ماهم باید از این ابزار استفاده کنیم.
علاوه بر استفاده فرصت حضور در مجامع خارجی، امکان برگزاری چنین گردهماییهایی در داخل نیز وجود دارد که طی آن امکان گفتوگو در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی عملی شود.
من تاکنون همایشهای مختلفی در این زمینه از طریق مؤسسه روند برگزار کردهام که توسعه آن عملی است.