تغییرات در سیستم آموزشی کشور، معمولا بسیار آهسته صورت گرفته و اغلب با فراز و نشیب های زیادی همراه است و گاه طرح را در پایان تبدیل به چیزی بسیار ابتدایی تر از طرح اولیه می کند. اما در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تجربه اصلاحات چه روندی را طی کرده است؟
چند هفته قبل، درباره چالشهای نظام آموزش پزشکی با دکتر باقر لاریجانی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران گفتگو کردیم و امروز برای آگاهی از چگونگی روند این اصلاحات و بررسی پیامد های آن با دکتر علیرضا زالی، رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، به گفتگونشسته ایم.
دکتر زالی معتقد است که طرح اصلاح آموزش پزشکی، با سرعت مطلوب و هماهنگی مناسب رو به جلو می رود و با صدای شنیدن طبل، عقب نخواهد نشست.
- آقای دکتر، قرار بود دانشگاه شما سردمدار اصلاحات در آموزش پزشکان باشد، اتفاقی که شروع شده بود، الان به کجا رسیده؟
- در حال حاضر، 2 سال از این برنامه گذشته و ما الان در دومین سال پایانی برنامه ملی آموزش پزشکی هستیم و اولین گروه دانشجویان از مقطع علوم پایه که به روش جدید تدریس شده، وارد دوره جدیدی در بخشهای بالینی شدهاند که این دوره تحت عنوان «کلرک شیپ» نامیده میشود. دانشگاه در حال حاضر، مطابق با برنامه تدوین شده جلو میرود.
- این اصلاحات مورد تائید وزارت بهداشت هم بوده است؟
- شهریورماه امسال، وزارت بهداشت یک گروه ارزیاب خارجی که متشکل از متخصصین عالیرتبه دانشگاههای علوم پزشکی کشور بودند را جهت تعیین میزان توفیق این برنامه به دانشگاه اعزام کرد که خوشبختانه نتیجه این بررسیها هم نشانگر توفیق دانشگاه در تمهیداتی بود که ملزم به انجام آن در فاز اول پروژه اصلاحی آموزش بود.
منظور این است که این اصلاحات، کاملا با وزارت بهداشت هماهنگ است، تا جایی که بعد از گذشت 5/1 سال در تابستان امسال با جلسهای را به مدت 12ساعت در محل ستاد دانشگاه داشتیم و گزارش تفصیلی برنامه را در حضور دکتر لنکرانی و معاون آموزشی وزارت بهداشت و مشاور آموزشی –پژوهشی مقام وزارت بهداشت مورد بحث قراردادیم. نقش خود دانشجویان در طراحی و نقد برنامه را هم نمیشود نادیده گرفت.
- از نظر بینالمللی چطور؟ منظور این است که این طرح چقدر با معیارهای آموزشی در دانشگاههای بزرگ دنیا مطابقت دارد ؟
- با توجه به طراحی و پیریزیهای انجام شده، این برنامه جزء معدود برنامههای کشوری آموزشی است که از پشتوانه بینالمللی نظیر تائیدیه مؤسسه WFME که سازمان تبیین استانداردهای جهانی پزشکی است، بهرهمند شده است.
در همین راستا، مسئولین عالیرتبه این فدراسیون هم بنابه دعوت ما قرار است امسال به ایران سفر کنند و به عنوان گروه مستقل ارزیاب، بخش اول برنامه را مورد ارزیابی و تحقیق قرار دهند.
این در حالی است که نتیجه فاز اول این پروژه ملی که با هماهنگیهای سازمان بهداشت جهانی صورت گرفته است، زمستان سال گذشته توسط خود من در حضور رؤسای مراکز توسعه آموزش پزشکی کشورهای مدیترانه شرقی که مسئولین عالیرتبه منطقهای WHO هم در آن حضور داشتند، در بحرین مورد تائید عالی بخش آموزشی آموزشی WHO مستقر در منطقه EMRO قرار گرفت و مجوز استمرار برنامه نیز از آنها کسب شد.
- برویم سراغ جزئیات؟
- برنامهای که در حال حاضر در حال انجام است، اصلاح برنامه آموزش پزشکی عمومی است و شامل 3 ویژگی مهم میشود. اول اینکه، تغییری را در ساختار آموزشی انجام دادیم به این شکل که محور اصلی آموزش پزشکی را بر شناسایی اعضای بدن قرار دادیم به این معنا که اگر در روش سنتی، دانشجویان ابتدا آناتومی، فیزیولوژی، فارماکولوژی و باقی دروس را به صورت جداگانه مطالعه میکردند و فرآیند از هم گسیختگی به وجود میآمد، با برنامه جدید و تجمیع تمام بخشهای علوم پایه که حول محور یک ارگان یا یک عضو هستند، مورد تدریس قرار میگیرد.
- سرفصلها هم عوض شده؟!
- بله، کاملاً! تمام سرفصلها جدید است.
- یعنی الان اینطوری نیست که 2- 3 سال علوم پایه باشد و بعد بالینی؟
- نه! این برنامه درواقع یک ریفرم بزرگ است که ساختار، محتوا، نظام آموزشی و نظام اجرایی را دچار تغییر کرده است. از ویژگیهای دیگری که در برنامهمان به دنبال آن هستیم، بحث ادغام عمودی برنامههای آموزش پزشکی است.
این توضیح را باید بدهم که در روش سنتی آموزش پزشکی، بین علوم پایه و علوم بالینی، تفکیک قابل توجهی وجود دارد به طوری که بعداز ورود دانشجو به عرصه بالینی، به میزان کمی توجه به علوم پایه که از اساسیترین فرآیندهای استمرار دانش در پزشکی است برخوردار میشوند.
همچنین در علوم پایه، هم مباحث کاربردی و بالینی در شکلهای آموزش سنتی، رنگ و لعاب کمتری دارد که ما درواقع توانستهایم با برنامه خودمان در علوم پایه 20 درصد ادغام عمودی را داشته باشیم. به این شکل که 20 درصد از مباحث مطرح شده در مورد هر عضو و ارگان بدن مطالب کاربردی و بالینی است و برای اینکه این کار شکل مناسبی داشته باشد ما برای اولین بار توانستهایم بین گروههای علوم پایه و گروههای بالینی، کمیتههای بین بخشی را تشکیل دهیم و کار مشترکی که این کمیتهها در حال حاضر انجام دادهاند کهبه عنوان یک دستاورد تیمی بسیار قابل ارزش است.
حداقل این فرهنگ نهادینه شده است که کسانی که در علوم پایه هستند وکسانی که علوم بالینی هستند، دوشادوش هم و در کنار هم کار مشترکی را پیش ببرند و درس نامههای آموزش پزشکی را تدوین کنند.
- میشود کمی بیشتر در رابطه با چگونگی این تغییر توضیح دهید؟
- ببینید! به طور مثال ما مسائل مربوط به علوم تشریحی، علوم عملکردی و فیزیولوژی، بحث داروشناسی، آسیبشناسی و بحثهای مختلف دیگر را که مثلاً حول محور کلیه بوده است در یک برنامه واحد عملی کردهایم که این موجب میشود، دانشجویی که قرار است در رابطه با کلیه آموزش ببیند، همه محورهای اساسی حول محور کلیه و سیستم ادراری را به شکل واحد دریافت کند و درواقع از یک روش ادغامی و نه انتزاعی، بهره ببرد.
- و این روش ادغام یافته در آموزش پزشکی چه جایگاهی دارد؟
- امروزه به نظر میرسد که روش ادغام یافته آموزش پزشکی در بسیاری از کشورهای دنیا به همین شکل ارگان محور یا (organ based) انجام میشود. در حال حاضر هم حتی چندین کشور منطقه از جمله پاکستان، تعدادی از دانشکدههای پزشکی هندوستان و چندین دانشگاه درمالزی نیز همزمان با ما در حال اجرای این اصلاحات هستند.
- این کشورها و ما الگو را از کجا برداشتهایم؟
- از کشورهای اروپایی که قبلاً نتیجه کار رضایتبخشی داشتهاند. البته ما در ملاقاتی که با مقامات عالیرتبه رومانی داشتیم، متوجه شدیم که در رومانی هم مشابه این برنامه در حال اجراست، اما در هیچ کدام از کشورهای یاد شده، طرح به این شکل کاملاً ادغام یافته و جمیعالاطراف نبوده و به نظر میرسد در برنامه مدل ایرانی، که در دانشگاه شهید بهشتی اجرا میشود، به شکل ممتازتری صورت میگیرد.
سعی شده است که نظر تمامی متخصصی اعم از متخصصین علوم پایه و بالینی در طراحی این درسنامهها لحاظ شود. از ویژگیهایی که ما در برنامه اصلاحات به آن توجه ویژهای داریم و اجازه آن را از وزارت بهداشت گرفتهایم، این است که برنامهامان انعطافپذیر است چرا که معتقدیم، برنامه آموزش پزشکی باید از حداکثر انعطافپذیری برخوردار باشد.
- چرا؟
- به دلیل اینکه تغییرات جدیدی که در حیطه آموزش پزشکی در جهان اتفاق افتاده است به قدری سریع در حال تحول است که در صورت عدم سازگاری برنامههای ما با برنامههای جدید آموزش پزشکی ممکن است دچار یک جمود و از دست دادن فرصت شویم.
- نکتهای که منتقدان مطرح میکنند این است که ما در اصلاحات کند عمل میکنیم و وقتی سراغ یک روش میرویم که جاهای دیگر دنیا حتی آن را کنار گذاشتهاند. اگر قرار باشد اصلاحات از دور خارج شده را وارد برنامه کنیم که باز هم چندان سودی نخواهد داشت.
- درست است، ما در قرن بیستم، سه موج بزرگ اصلاحات در آموزش پزشکی داشتیم اما به نظر میرسد که نظام آموزش پزشکی در کشور ما کمتر تحت تأثیر این موج اصلاحات آموزش پزشکی جهانی بوده است. به طوری که در طول 2 دهه یا 20 سال، در نظام آموزش پزشکی کشور ما تغییر شگرف و اثربخشی صورت نگرفته، یعنی این امواج به ما نرسیده است.
- نرسیده یا جلوی رسیدنش گرفته شده است؟
-نه! برنامههای آموزشی به گونهای بود که امکان مداخله از بیرون وجود نداشت. اما ما در برنامههای جدید، اصل انعطافپذیری را رعایت کردهایم و در درسنامهها تعصب را کنار گذاشتهایم تا بتوانیم با موج اصلاحات جهانی همراه شویم.
به همین منظور مثلا درسنامههای قلب و عروق را که در رابطه با بخشهای علوم پایه و بالینی بوده است، حدود 15بار ویرایش کردیم و حتی برای تعدادی از صاحبنظران عرصه علوم پزشکی کشور هم به شکل چاپی و هم به شکل الکترونیک حک و اصلاح ارسال کردیم که به نظر میرسد، کار نویی در نوع خودش باشد.
- این تغییراتی که تا به حال گفتید، شامل حال درسنامهها شده است، آیا برای این اصلاحات، اساتید هم غربال میشوند؟
-نه، تنها نکتهای که وجود داشت و باعث نگرانی برخی از دوستان در برنامه اصلاح نظام آموزشی بود این بود که نکند تعدادی از اساتید دانشگاه، حضور کمرنگتری را در دانشگاه داشته باشند که با تشکیل کمیتههای بین بخشی و همچنین ارائه واحدهای انتقالی این نگرانی هم تا حد زیادی برطرف شد.
- یعنی اصلا هیچ عدم هماهنگی بین اساتید و این سیستم وجود ندارد؟
- چرا. نمیتوان گفت هیچ عدم هماهنگی. این مشکل در دو سال اول وجود داشت و ما در سال اول، بحرانیترین شرایط را داشتیم چرا که مدل درسی، مدل جدیدی بود که ایجاد تغییرات هم در فراگیران و هم در اساتید ایجاد شود و مثل هر کار فرهنگی دیگری با گذشت زمان، اوضاع بهتر شد. البته به طبع مقاومتهایی در این زمینه وجود داشت.
- همه اساتید، تمام وقت در دانشکده هستند؟
-در علوم پایه ما با حداکثر حضور اساتید همراه بودهایم به طوری که فشردگی برنامهها موجب شده است که اگر اساتید، سابق بر این برای پر کردن ساعات کار آموزشی به سایر دانشکدهها میرفتند، آنان و با وجود این بار مضاعف، تماما در دانشکده پزشکی دانشگاه مشغول به کار هستند.
این فشردگی کار به حدی است که ما برای اجرای فاز دوم این برنامه حتی به تعدادی از اساتید جوان، پرکار، علاقهمند و ترجیحا تمام وقت هم نیاز داریم که در واقع نوعی مربی محشور با دانشجو است.
یعنی دانشجو وقتی وارد کلینیک میشود، باید مربیانی وجود داشته باشند تا مدیریت اجرایی هر برنامه در بخش بالینی را به عهده بگیرند. البته در کنار آنها، اعضای هیات علمی هر بخش بالینی، وظایف معمول خود را انجام میدهند و بنابراین حضور این به اصطلاح «پرسپتور»ها به معنای کمرنگ شدن نقش اساتید اصلی نیست.
- با تغییر دولت، برنامهای که از قبل در این دانشگاه شروع شده بود، تغییری هم کرد؟
- نه هیچ تغییری.
- اما به نظر میرسد، برنامه در برخی جاها توقف داشته است و حتی در بعضی جاها با حالت اولیه برگشته است. حداقل نقش بعضی از طراحان اولیه کمرنگتر شده.
- ببینید، باتوجه به اینکه طراحیهای اولیه این برنامه و فاز عملیاتی –اجرایی آن، مصادف با تغییر مدیریت دانشگاه بود، یکی از دغدغههای خاطر برنامهریزان این برنامه علیرغم اینکه مجوز شورای عالی برنامهریزی وزارت بهداشت که عالیترین مرجع برای اجرای برنامههای آکادمیک در گستره علوم پزشکی است کند شدن و یا تغییر محتوای برنامه بود.
اما ما برای رفع این مشکل، ابتدا شورای راهبردی اصلاحات آموزشی پزشکی در دانشگاهها را مجددا فعال کردیم، جلسات مستمری هم گذاشته شد و همچنین گزارش مبسوطی از وضعیت این برنامه به دکتر لنکرانی ارائه کردیم. آقای وزیر هم وقت مفصلی را برای این برنامه گذاشتند و نقطه نظرات خود را ارائه کردند و مجوز استمرار برنامه با شکل عملیاتی را به ما دادند.
همزمان هم جلسهای با حضور معاون آموزشی-دانشی وقت وزارت بهداشت در محل دانشکده پزشکی گذاشته شد که نمایندگان شورای گسترش دانشگاهها و شورای عالی برنامهریزی هم حضور داشتند و تعهدات و فرصتهای برنامه مورد نقادی قرار گرفت و نهایتا برنامه با مجوز استمرار مقامات عالی رتبه وزارت بهداشت به پیش رفت.
- شما گفتید که برنامه اصلاح چند وجه دارد اما فقط یک وجه را تا بهحال توضیح داده اید؟
- بله! وجه دوم برنامه ما که به نظر میرسد بسیار هم مهم باشد، استفاده از دورههای انتخابی است. همانطور که میدانید، در هر برنامه آموزشی، در رابطه با علوم بشری ما براساس اهمیت و اولویت میتوانیم برنامههای مختلف را به 2 گروه اصلی (Core) و غیر اصلی (noncore) تقسیم کنیم.
امروزه در کشورهای پیشرفته جهان، حدود 35 تا 40 درصد برنامههای آموزش پزشکی به شکل انتخابی یا Elective که همان non core است اجرا میشود که متأسفانه این متد، در برنامههای آموزش پزشکی سنتی ما کمترین سهم را داشته است. با اجرای برنامه اصلاحی و براساس آخرین بازنگریها، بالغ بر 25 درصد از دروس در این حوزه قرار میگیرد.
- یعنی در این روش دست دانشجو باز است و امکان انتخاب دارد یا در روش انتخابی هم، شما برای دانشجو انتخاب میکنید؟!
- در این روش، امکانات زیادی را میتوان از طریق بخشها و رشتههای انتخابی، برای دانشجویان ایجاد کرد. به طور مثال دانشجویان، با منوهای مختلفی روبهرو خواهند شد که میتوانند براساس سلیقه، علاقه و تشریک مساعی با اساتید، دست به انتخاب بزنند.
- آیا این برنامه بخشهای جدیدی هم دارد یا صرفاً به اصلاح روشهای پیشین میپردازد؟
- این برنامه بخشهای جدید هم دارد، مثلا یکی از دروس انتخابی ما، کار با حیوان آزمایشگاهی است که معمولاً در روشهای آموزش پزشکی سنتی در جایی به شکل مستقل به آن پرداخته نمیشود و همچنین تعدادی برنامه هم برای توانمندسازی عمومی دانشجویان در مقاطع اول ورود به دانشگاه دیده شده است.
به عنوان مثال واحدهای جدیدی تحت عنوان مهارتهای مطالعه، آشنایی با کتابخانه و سایر مواردی که کمک میکند دانشجویان در ترمهای آغازین از توانمندیهای مؤثری برای یادگیری بهتر برخوردار شوند.
- آیا در این برنامه، آشنایی با بیمار همانقدر دیر صورت میگیرد که در روش سنتی؟
- این قسمت که شما میگویید، همان وجه سوم این برنامه است که آموزش بر مبنای جامعهنگر بودن، تکیه دارد. در همین راستا، 2 کار ابتکاری در برنامه اصلاحات گنجانده شده است که بخش اول طراحی دوره جدیدی به عنوان «تماس زودرس با بیمار» است.
در روش سنتی، تماس دانشجویان با بیماران، معمولاً خیلی دیر و تا اواسط سال سوم انجام میشد، اما در برنامه جدید، 2 برنامه داریم که مشخصاً برای تماس با بیماران طراحی شده و دانشجوی پزشکی بهعنوان یک مشاهدهگر نقاد، سیر پذیرش تا دریافت مداخلات درمانی یک بیمار را پیگیری میکند و بهطبع با فضای بالینی که همان فضای واقعی کار در آینده است، آشنایی بیشتری پیدا خواهد کرد.
از ویژگیهای دیگر برنامه جامعنگر ما، تماس با جامعه است که دانشجویان در روشهای سنتی معمولاً بین سال 5-4 در غالب یک دوره یک ماهه به یکی از مراکز بهداشتی- درمانی به صورت چرخشی میرفتند اما در برنامه جدید، دانشجویان با میدان فعالیتهای آتی و آن چیزی که در غالب نظام بهداشتی- درمانی در کشور در حال انجام است به مراتب زودتر آشنا می شوند.
- فکر میکنید این برنامه در اصلاح جایگاه پزشکان در نظام سلامت هم تأثیری داشته باشد؟
- قطعاً، درواقع مقطع اصلی برنامه، حرکت به سمتی خواهد بود که دانشجویان پزشکی در آینده و به عنوان یک پزشک، ارائه دهنده صرف خدمات نباشند و در نظام سلامت یکی از بازیگران کلیدی عرصه نظام سلامت محسوب شوند که جای آن در حال حاضر خالی است.
ما قصد داریم پزشکان را به سمت health leadership که وظیفه رهبری و مدیریت نظام سلامت را برعهده داشته باشند، هدایت کنیم. به همین خاطر هم هست که لازم دانستهایم تا دانشجوی پزشکی، قسمتی از دوران تحصیل خود را در تماس با مسایل جامعه و آشنایی با مردم بگذراند.
- شما گفتید قسمتی از برنامه که شامل دوره انترنی میشود، در رابطه با جامعه است، آیا این قسمت هم طبق برنامه پیش رفته؟
- ما کاملاً طبق برنامه پیش میرویم و حتی در دوره انتزاعی در برنامه، 4 ماه حضور در مطب و بخشهای سرپایی را داریم که برای اولین بار در کشور اجرا میشود.
علت آن هم این است که در برنامه سنتی آموزش پزشکی، 85-75 درصد برنامهها، حول محور آموزشهای بیمارستانی است در حالی که پزشکان فارغالتحصیل در آینده، حداکثر با 15 درصد از فعالیتهای منطبق با فعالیتهای بیمارستانی مرتبط هستند، اما معمولاً در 85 درصدی که لازم است، برای درمان از دانش سرپایی و درمان میدانی برخوردار باشند، ضعف دارند.
مثلاً وقتی پزشکی به شهرستان یا مرکز بهداشت روستایی میرود و باید یک جامعه روستایی را پوشش بدهد، در حالی که نه اطلاعات کافی دارد نه میتواند ارتباط کافی برقرار کند. یعنی این فرد ممکن است دانش زیادی را کسب کرده باشد اما وقتی میخواهد برود نسخه بنویسد و در محل باشد، ممکن است بین دانش و آن چیزی که باید به آن عمل کند، فاصله وجود داشته باشد.
- فکر میکنید، دانشگاههایی هستند که در برابر این طرح موضع بگیرند، یا همه موافقند؟
- این طرح برای دانشگاههای بزرگ که از بنیه علمی و اساتید فراوان برخوردارند، در وهله اول جذابیت بیشتری دارد، به خصوص اینکه فراگیران هم باید از استعداد قابل توجهی برخوردار باشند. از سوی دیگر چون حجم مطالب ارائه شده قابل توجه است، خود دانشجویان لازم است که از نخبگی بالایی برخوردار باشند.
پیشنهاد مشخص من این است که قطعاتی از این برنامه مثل ادغام افقی و عمودی در دانشگاههای دیگر قابل استفاده است یا ارائه درسهای انتخابی در بقیه دانشگاههای علوم پزشکی هم میتواند به شکل بستههای مستقل انجام شود، البته ما از اینکه دانشگاههای دیگر در سراسر کشور در اجرای این پروژه به ما بپیوندند، استقبال میکنیم و با کمال میل تجارب خود را در اختیار آنها قرار میدهیم
- تا اینجا هرچه گفتیم مربوط به دوره پزشکی عمومی بود، اما نکتهای که وجود دارد این است که وضعیت رزیدنتها هم نیاز به بازبینی و اصلاح دارد. ساعات کار زیاد و این موضوع که بار درمان در بیمارستانها بر دوش آنهاست آیا از کارآیی آنها کم نمیکند؟
- در مورد رزیدنتها ما برنامههای کاملا متفاوتی داریم. ما برای اینکه در زمینه تعطیلات تکمیلی دستیاری هم بتوانیم کارهای موثری انجام دهیم، موفق شدیم تا برنامه راهبردی 3ساله اکثر گروههای اصلی دانشگاه را طوری طراحی کنیم که به خصوص شامل گروه جراحی عمومی، بیماریهای عفونی،طب فیزیکی و توانبخشی، بیماریهای چشم پزشکی و پزشکی اجتماعی شود.
همچنین در 3رشته بیهوشی، جراحی عمومی و اورولوژی، مکانیسم جدید ارزیابی درونی در حال انجام است که در زمان مقتضی، نتایج آن را اعلام خواهیم کرد. این دانشگاه اعلام آمادگی به شورای تخصصی کرده که به صورت مشترک با دبیرخانه رشتهها و بخشهای بالینی را از نظر روند سنجش و ارزیابی به صورت مشترک مورد ارزیابی قرار دهد و به طور کلی در برنامه جدید، بیشتر به مهارتها تکیه میشود تا ساعات حضور در بیمارستان.
- دقیقا موضوع همین است! ما میخواهیم بدانیم این مهارت محوری، میتواند ساعات حضور بیفایده و گاه را پوشش دهد؟
- ببینید! نکتهای که وجود دارد به خصوص در برخی از رشتهها، این است که فارغ التحصیلان دانشگاه ما، از مهارتهای قابل توجهی برخوردارند و همین الآن هم در برخی از مراکز استانها، همین فارغ التحصیلان هستند که پیچیدهترین اقدامات درمانی و جراحی را انجام میدهند، اما نکته دیگری که وجود دارد این است که در برخی از بخشهای بالینی ما، باتوجه به حجم زیاد کارها به خصوص در بیمارستانهای ارجاعی از شهرستانها، در حال حاضر اوقات کاری طاقت فرسا به دوش دستیاران است که متاسفانه این خستگی مفرط، قبول دارم میتواند در نهایت به عملکرد دستیاران، آسیب وارد کند.
ضمن اینکه باتوجه به تقلیل ظرفیتهای دستیاری، در سالهای گذشته، در برخی از رشتهها مثل رشته بیهوشی،تقریبا با یک کمبود نسبی دستیار در دانشگاه هم مواجه بودهایم یعنی یکی از دلایل هم کمبود نسبی دستیار است...
- و این فشار نسبی با درآمد کافی هم جبران نمیشود. این دستیاران حتی حقوقشان هم ناکافی است.
- راهی که ما پیشنهاد میکنیم این است که معاونت دانشگاه، نیازهای آموزشی دستیاران را بازنگری کند و در برخی از رشتههای تخصصی که کاهش پذیرش دستیار وجود داشته است، با افزایش سهمیه از بار کاری دستیاران بکاهیم. البته لازم است به این نکته هم اشاره کنم که ما در برخی از رشتهها، به شکل همزمان، دورههای فلوشیب و فوق تخصصی هم داشتهایم که باتوجه به شتاب گسترش رشتههای فلوشیپ در دانشگاهها، این دورهها بخشی از خدمات آموزشی و درمانی به شکل متعادلتری بین فلوها و دستیاران تقسیم شود. البته به مسایل آتی هم باید فکر کنیم و تصمیمی منطقی بگیریم.
- نکاتی که گفتید جواب سوال من و درواقع جواب سوالات رزیدنتها نبود.
- داریم سعی میکنیم که آرام آرام ساعتهای کاری سنگین دستیاران کم شود. ما دو راه بیشتر نداریم، یا باید تعداد دستیاران را زیاد کنیم که این هم باید کار سنجیدهای باشد و بنا به مصالح اجتماعی و اشغال آنی آنها انجام شود و نباید فشردگی کار موجب شود که تصمیم غیرمنطقی گرفته شود که اثرات دراز مدت داشته باشد. یا باید تصمیمی بگیریم که منطقی باشد که مشکلات فعلی را حل کند و در عین حال، خدشهای هم به سیاستهای کلان کشور وارد نکند.
- کی باید این تصمیم را بگیرد؟
- الآن دارند میگیرند.
- و کی قرار است این طرح به ثمر بنشیند ؟
- همین الآن بار داده و به ثمر نشسته، چرا که فلوشیپها الآن توی بخشها هستند. مثلا ما الآن برای جراحی عروق، فلوشیپ گرفتهایم مثل همین بیمارستان شهدای تجریش و خیلی از مریضهایی که قبلا رزیدنت عمل میکرد، الآن جراح فلوشیپ، جراحی میکند.
- ترمیم حقوق چطور؟
- اولین دانشگاهی که با مصوبه هیات امنا حقوق را زیاد کرد، دانشگاه ما بود. همچنین، ما بودیم که افزایش سنواتی حقوق را تصویب کردیم تا شامل حال دستیارها بشود وامکان دادن حقوق دستیاران مامور در سایر مراکز را ایجاد کردیم.
اما باتوجه به وضعیت اقتصادی تهران و گرانی مسکن و هزینههای معمول و عمدم امکان کار در بخش خصوصی که در دورههای دستیاری قانونی نیست و باتوجه به اینکه اکثر دستیاران، متاهل هستند، قبول دارم که حقوق به هیچ وجه جوابگوی خدمات این عزیزان نیست و علیرغم تلاش فراوانی که این دستیاران میکنند به خصوص در برخی از بیمارستانهای ارجاعی، با کمبود اعتبارات روبهرو هستند و امکان پرداخت اضافه کاری به موقع و کافی را برای دستیاران ندارند، ضمن اینکه نظام پرداخت به دستیاران قرار است که متحول شود.
- چه تغییری؟
-ببینید، در حال حاضر درکشورهای توسعه یافته و به خصوص کشورهای صنعتی،کسی که دوره دستیاری را شروع میکند از حقوق مکفی برخوردار است و به راحتی میتواند، زندگی و آبرومندانهای را داشته باشد اما در کشور ما حقوق دستیاران خیلی پایین است و کفاف یک زندگی معمولی را هم نمیدهد.
- خب! تمام حرف ما هم همین است، شما که شرایط را میدانید، پیشنهاداتی هم برای بهبود اوضاع دارید. اما نتیجه؟
- یکی از پیشنهادهایی که دانشگاه ما به طور مشخص ارائه داده این بود که وزارت رفاه و سازمانهای بیمهگر در این زمینه کمک کنند به این شکل که میتوان 20 درصد از خدمات ارائه شده در مداخلات طبی و جراحی را به دستیاران عودت دارد. به این شکل که برای دستیاران هم به عنوان کمک جراح یا کمک اساتید، سهمی از دریافت بیمهای در نظر گرفته شود، که این کار درآمد نسبتا منطقی و شناوری را برای دستیاران ایجاد میکند.
در حالی که متاسفانه اکثر دستیاران به جز حقوقی که دریافت میکنند به هیچ وجه در قبال ارائه خدمات، از وضعیت اعتباری خوبی برخوردار نیستند.
- شما گفتید که پیشنهاد را دادهاید و جوابی نگرفتهاید؟
- برای 20درصد زیر بار نرفتهاند.
- پس آنها موافقند که چه کار کنند؟
- ببینید، در بیمارستانها خصوصی، پول کمک جراح در صورت حساب هزینهها، دریافت میشود و مثلا از 100هزار تومان، 20هزار تومانش به دستیار میرسد، ما دنبال این هستیم که این کار را در نظام هم انجام بدهیم اما هنوز سازمانهای بیمهگر زیر بار نرفتهاند.
- پس چه باید کرد؟
- به نظر میرسد که شورای عالی بیمه باید در قالب یک تصمیم قاطع، کلیه سازمانهای بیمهگر چه خصوصی، چه دولتی را ملزم به پرداخت جداگانه 20 درصد به دستیاران کند و همچنین لازم است مکانیسمی جهت بیمه مسئولیت دستیاران تعریف شود.