وقتی که هدف آنها را از تشکیل این تشکل زیستمحیطی مردمی سؤال کردم، دیدم این جوانان عزیز که میخواستند کاری در جهت محیطزیست انجام دهند، حتی معنی این 3 حرف پشتسرهم را نمیدانند چه رسد به اهداف آنرا. یادم میآید رئیس وقت سازمان محیطزیست در مصاحبهای اظهار داشت که بیش از 700 تشکل مردمی زیستمحیطی بهثبت رسیده است.
دفتری برای تمشیت امور این تشکلها در سازمان حفاظت محیطزیست ایجاد شد. درست است که «سیاهیلشکر نیاید به کار / یکی مرد جنگی به از صد هزار»، درست است که «یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است) و بالاخره درست است که از این تعداد سازمان غیردولتی بسیاری بعد از ثبت، یکبار هم تشکیل جلسه ندادند ولی تعدادی از این تشکلها از میان همین 700 سازمان مردمنهاد، حدود 6 هزار نفر عضو را جلب کردند و نشریه آنها هر ماهه به خانههای مردم میرود و اطلاعیههای آنان موجب تنویر افکار عمومی در ایران میشود. ولی بهراستی سازمان مردمنهاد یعنی چه و چه هدفی را دنبال میکند؟
بهخاطر دارم که سالها پیش، نماینده ایران در کنوانسیون تجارت گونههای در معرض خطر گیاهی و جانوری بودم. ردیف پشتسر نمایندگان کشورها به نمایندگان سازمانهای مردمنهاد اختصاص داشت. این اصطلاح چندان شناختهشده نبود. از یکی از آنها پرسیدم شما چهکار میکنید؟
بهگونهای قافیهدار و شعرمانند گفت: «ما فرامیگیریم، میآموزیم و موعظه نمیکنیم.»
بعدها دیدم که این سازمانهای مردمنهاد و خودجوش میتوانند عصای دست تشکیلات دولتی مانند سازمان حفاظت محیطزیست باشند.
در انگلیس در فصل مهاجرت پرندگان، تمام برنامه سرشماری پرندگان زیر نظر دولت ولی بهدست سازمانهای غیردولتی انجام میشود یا «صلح سبز» که یک تشکل مردمی است، همین روزها کشور ژاپن را بهخاطر شکار نهنگ به چالش کشیده است و «دوستان زمین» گرمای زمین را تذکر میدهند!
در ایران نیز سازمانهای مردمنهاد میتوانستند بهکمک سازمان حفاظت محیطزیست بیایند و جای خالی محیطبانهایی که نداریم (حدود 8 هزار نفر زیر استانداردهای جهانی) پر کنند، به سازمان اطلاع بدهند و به کمک کادر علمی و اجرایی سازمان بشتابند و افسوس که شور و هیجانی که برای تشکیل انجمنهای غیردولتی در جوانان ایجاد شده بود، با بیاعتمادی روبهرو شد.
حیف است که همه را با یک چوب برانند، بگذارید که سازمانهای غیردولتی صادق و خدوم پای بگیرند و خدمت کنند.