او دیگر همان کودکی که با لبخند هر چه میخواستید انجام میداد نیست. نوجوانی سن مرموز شدن، تغییر کردن و تردید است. از طرف دیگر شما نیز نگران هستید که نکند او مشغول کاری شده باشد که عاقبت خوبی ندارد، پس فشار خود را بر او افزایش میدهید.
و نیز که خواهان استقلال بیشتری است واکنش نشان داده و قصد ندارد در محدودیتی که شما ایجاد کردهاید زندانی شود. بدین ترتیب کار به بحث و مشاجره و گاهی به دعوا میکشد. مسئله اینجاست که در این میان کسی مقصر نیست.
پس اگر دو طرف وضعیت و شرایط را به خوبی درک نکنند نخواهند توانست ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار کنند.
نوجوانان اصولاً در مورد بسیاری چیزها تردید داشته و نیازمند تشویق و تایید شما هستند. البته هر فردی متفاوت از فرد دیگر است و نوع خاصی از تشویق را بیشتر میپسندد، پس دقت کنید تا به موقع او را تشویق کنید.
روانشناسی تقویت نوع جدیدی از اصل لذت است که امروزه نظر بسیاری از نورفتارگرایان یا طرفداران روانشناسی تقویت را به خود جلب کرده است.
اصل مسلم در این روانشناسی بیانگر این واقعیت است که فرد یا رفتارگر عملی را انجام میدهد که پاداش به دنبال داشته یا تقویت شود و از رفتار و کرداری دوری میجوید که زیانآور یا بیهوده باشد.
این عوامل تقویتی معمولا با نیازهای بنیادی فیزیولوژیکی ارتباط پیدا میکنند. به عقیده اسکینر تقویت یا عاملی که احتمال وقوع پاسخ را در آینده افزایش میدهد مبنای رفتار هر موجود زنده است.
غالباً گفته میشود افراد اموری را یاد میگیرند که فراگرفتن آنها با تشویق همراه باشد و از انجام اموری خودداری میکنند که اجرای آنها با سرزنش توأم شود. طبق این نظریه پاداش اساس یادگیری را تشکیل میدهد.
معلمان مدارس و اولیا غالباً آنچه را که میخواهند به بچهها تعلیم دهند از پاداش استفاده میکنند. ظاهراً این تئوری منطقی به نظر میرسد و چنانچه گفته شد در مدارس و خانوادهها معمول است.
در واقع تلاش و کوشش فرد برای فراگرفتن امری که با پاداش همراه میشود و همین مجاورت سبب یادگیری میشود.
تقویت مثبت رویدادی یا محرکی است که اگر پس از رفتاری بیاید احتمال آن را افزایش میدهد. به تعبیر دیگر تقویتکننده مثبت محرکی است که فرد میکوشد تا از طرق انجام رفتار کنشگر آن را به دست آورد.
مزیتهای پاداش
پاداشی که هرعمل به دنبال دارد به طور کلی سودمندی یا عدم سودمندی تکرار آن عمل را تعیین میکند حتی ممکن است احساس لذت در طی تحول برای این به وجود آمده باشد که مغز از طرق آن از خاطرههای سودمندی یا زیانبار اعمال گذشته مطلع شود و از این طریق اعمال بعدی را بهتر هدایت کند.
افراد همواره از طرق ستایش، تمجید، جایزه و پاداش به نیرومند ساختن رفتار دیگران میپردازند. استفاده از تقویت مثبت در زندگی روزانه امری کاملاً طبیعی است و نباید آن را از ابداعات تغییردهندگان رفتار و رفتار درمانگران دانست.
اما آنچه کاربرد روش تقویت مثبت را در تغییر رفتار و رفتاردرمانی از کاربردهای متداول آن توسط مردم عادی متمایز میسازد این است که در تغییر رفتار و رفتاردرمانی روش تقویت مثبت به طور نظامدار به کار میرود.
تقویتکننده به صورت یک چیز خوب یا مطبوع توصیف نمیشود. حتی بارها شده است چیزی که فرد آن را دوست دارد به عنوان تقویتکننده در نظر میگیریم و بعد بفهمیم که به قدر کافی آن را دوست ندارد که برای به دست آوردنش تلاش کند.
تنها در صورتی به یک رویداد تقویتکننده گفته میشود که ارائه آن بعد از رفتار منجر به افزایش فراوانی آن رفتار شود.
تقویتکنندههای مثبت چیزهایی قطعی و مشخص نیستند که برای همه افراد در همه شرایط اثر تقویتی یکسان داشته باشد بلکه تقویتکنندههای مختلف برافراد مختلف تاثیر متفاوت دارند حتی تاثیر یک تقویتکننده واحد ممکن است بر یک فرد معین در شرایط مختلف متفاوت باشد.
شناسایی انواع تقویتکنندهها تغییر دهنده رفتار را در استفاده درست و موثر از روش تقویت مثبت یاری میکند.
برخی هشدارها
محبت تقویتکننده خطرناکی است، مادرها و پدرها و گاهی معلمان از دوست داشتن و محبت کردن به عنوان تقویتکننده استفاده میکنند.
مثلا میگویند: « اگر این کار را بکنی دیگر دوستت ندارم» یا «اگر آن را برایم بیاوری خیلی دوستت خواهم داشت». درباره کاربرد محبت و دوست داشتن به عنوان تقویتکننده باید هشداری داده شود.
این هشدار به این سبب نیست که محبت کردن تقویتکنندهای موثر نیست بلکه سبب این است که کاربرد این گونه تقویتکنندهها ممکن است دارای بعضی از عوارض جانبی باشد.
وجوانان به زودی یاد میگیرند که از تقویتکنندههایی که ما برای آنان به کار بردهایم در مورد دیگران و حتی در مورد خود ما استفاده کنند.
تظاهرات کلامی یا غیرکلامی محبت باید نشاندهنده بدون قید و شرط احساس ما باشد نه اینکه به عنوان تقویتکننده از آن استفاده شود، خطر استفاده از محبت به عنوان تقویتکننده زیاد است.
بعضی از صاحبنظران هشدار میدهند که اینگونه استفاده از محبت برای تقویت ممکن است در بزرگسالی وسیله داد و ستدقرار بگیرد.
- تقویتکننده ها برای همه یکسان نیستند چیزهاییکه رفتار فردی را تقویت میکنند ممکن است برای دیگران تقویتکننده نباشد.
- رویدادهایی که در زمان معین تقویتکننده هستند ممکن است در زمانی دیگر تقویتکننده نباشند.
- فاصله میان رفتار مطلوب نوجوان و عرضه تقویتکننده باید کم باشد هر چه تقویتکننده را زودتر عرضه کنیم احتمال تقویت شدن آن رفتار بیشتر خواهد بود.
وقتی که امکان تقویت فوری یک رفتار مطلوب نباشد، باید جزئیات آن رفتار و کارهایی که نوجوان انجام داده است را به یاد او آورد و بیدرنگ خاطره رفتار مطلوب را که در ذهن نوجوان زنده شده است تقویت کرد.
البته باید توجه داشت در زندگی واقعی پاداشها همیشه فوری و پس از رفتار مطلوب به دست نمیآیندو ممکن است گاهی هفتهها، ماهها، یا سالها پس از عرضه رفتار مطلوب به تاخیر افتند. در این مورد تقویت با تاخیر سبب میشود که کسی مدت درازی کارش را خوب انجام دهد و به این ترتیب ایستادگی و شکیبایی را برای رسیدن به پاداش یاد بگیرد.
وقتی لازم است تقویت فوری را انجام دهیم که بخواهیم رفتار مطلوب تازه آموختهای را ثبات بیشتری بدهیم. ولی وقتی که رفتاری آموخته شد باید به نوجوان بفهمانیم که انتظار گرفتن پاداش را پس از هر رفتار مطلوب نداشته باشد.
- مقدار تقویت: تازگی و تنوع تقویتکنندهها در انتخاب تقویت مهم است. یکی از ویژگیهای آدمی این است که تنوعطلب و نوجوست و به سرعت از امور تکراری خسته میشود «تنوع نه تنها نمک زندگی بلکه در برنامههای آموزشی نیز یک امتیاز مهم به حساب میآید» وقتی به فرد اجازه انتخاب از میان تقویتکنندههای مختلف داده میشود، روش تقویت مثبت به حداکثر کارآمدی میرسد.
بنابراین تغییردهندگان رفتار بهتر است بکوشند تا در برنامههای آموزشی و اصلاحی خود از تقویتکنندههای متنوع و موقعیتهای جدید استفاده کنند و برای مدتی طولانی از یک تقویتکننده به طور تکراری استفاده نکنند.
- استفاده مداوم از یک تقویتکننده اثربخش بودن آن را کاهش میدهد. تقویتکنندهها به ویژه اگر کلامی باشند پس از چندین بار استفاده تاثیر خود را از دست میدهند. یعنی نوجوان از آن خسته میشود.