از چمنهای سبزی که در باغچهی کوچک مدرسه میبینم گرفته تا دانههای گندمی که توی ظرف قد میکشد. همه به محض اینکه نگاهشان میکنم، با چشمک جواب میدهند! آفتابی که گرمتر و پرنورتر میتابد، درختی که دوباره شکوفه میدهد، گلی که دوباره میشکفد، زمستانی که کولهبارش را جمع میکند و میرود، همه نشانهای است از طرف صاحب خورشید و ماه و آسمان و زمین و من و تو. نویدی است خوش و پرطراوت. نوید دلخوشی بعد از غم، سفیدی بعد از سیاهی، بهار بعد از زمستان، آشتی بعد از جدایی، خوشی بعد از ناخوشی، امید بعد از ناامیدی و از همه شگفتانگیزتر، نوید زندگی شیرین بعد از مرگی تلخ.
متینه خداوردی، ۱۷ساله
خبرنگار افتخاری نشریهی دوچرخه از تهران
باران بهار
انگشتهایش
روی ماشین تایپ قدیمی
ترانهی جدیدی مینوشت
ترانهای شاد و تند
انگشتهایش میرقصید
روی کاشیهای حیاطمان!
سارا نجفی، ۱۶ساله
خبرنگار افتخاری نشریهی دوچرخه از سروستان
تصویرگری: زینب علیسرلک، ۱۶ساله
خبرنگار افتخاری نشریهی دوچرخه از پاکدشت
نظر شما