او حتی با اولین آلبومش به نام «عشق ماند»، که کاری از ارشد طهماسبی بود، توانایی هایش در موسیقی ایرانی را نشان داد. عقیلی که از خوانندگان ارکستر ملی ایران است، تاکنون با گروههای مختلف در کشورهای اروپایی و آمریکایی کنسرت داده و آلبومهای «سایه هاى سبز»و «دریاى بیپایان»را منتشر کرده و سعدینامه را همراه با گروه دستان در دست انتشار دارد.
همچنین چندی پیش سریال پریدخت به آهنگسازی آریا عظیمی نژاد با آواز
سالار عقیلی پخش شد که مورد استقبال قرار گرفت. با وی گفتوگویی کردیم که در پی میآید:
- پریدخت چندمین کاری است که در زمینه سریال انجام داده اید؟
من چند کار در زمینه سریال و فیلم انجام داده ام. حجربن عدی اولین سریالی بود که کار کردم. موسیقی این سریال کاری از آقای مجید انتظامی بود و ایشان از من دعوت به همکاری کردند. پس از آن اجرای تصنیف «حالا چرا» برای سریال شهریار پیشنهاد شد. [زندگینامه شهریار]موسیقی این سریال را استاد فرهاد فخرالدینی ساختهاند و از چند قسمت دیگر این تصنیف که پیش از این توسط استاد بنان اجرا شده است، پخش خواهد شد.
سومین کارم موسیقی فیلم بابا عزیز بود که در فرانسه ساخته شده. این فیلم درباره هفت شهر عشق عطار است و در جشنواره بینالمللی فیلم فجر هم مقام اول را در بخش معنا گرا کسب کرده. این فیلم را آقای محمد ناصر خمیر که اهل الجزایر است کارگردانی کرده و موسیقی آن را آقای آرموند آمار فرانسوی ساخته است. در این فیلم من حدود 15 دقیقه آواز خوانده ام. همچنین چند وقت دیگر سریال شیخ بهایی با موسیقی آقای انتظامی و آواز من پخش میشود.
پریدخت پنجمین سریال و فیلمی است که با آواز من پخش شده البته از ابتدا قرار نبود که این سریال آواز داشته باشد.اما چند روز مانده به پخش تصمیم گرفتند که برای این سریال تصنیف بسازند. به همین دلیل آقای عظیمی نژاد از من برای این کار دعوت کردند و کمی درباره این سریال برایم توضیح دادند تا فضای کلی آن مشخص شود.
- بنابراین فرصت نداشتید که فیلمنامه را بخوانید؟
خیر. اما آقای عظیمی نژاد درباره داستان سریال و عوامل آن برایم توضیح دادند و من بعد از این که فهمیدم کارگردان وبازیگران سریال چه کسانی هستند، پیشنهاد آقای عظیمینژاد را برای خواندن تصنیف سریال پذیرفتم. جالب است بگویم، تصنیف سریال پریدخت را همان زمانی که رفتم تا با ایشان درباره آن صحبت کنم ؛ ضبط کردیم.
چون من احساس سرماخوردگی داشتم و فکر میکردم به زودی سرما میخورم. به همین دلیل به آقای عظیمی نژاد گفتم که حال چه این سریال با آواز من پخش شود و چه نشود، بهتر است همین امشب یک نمونه ضبط کنیم.با وجود آنکه آمادگی نداشتم و روی شعر و آهنگ آن تمرین نکرده بودم، یک نمونه ضبط کردیم و همان پخش شد. چون از فردای آن روز سرما خوردم که تا پخش چند قسمت اول سریال هم ادامه داشت!
- بهنظر شما، موسیقی سریال پریدخت را به صرف این که برای یک سریال با درونمایه مذهبی ساخته شده، میتوان یک موسیقی مذهبی دانست؟
خیر. موسیقی این سریال با توجه به موسیقی ملی ساخته شده. حتی خود سریال هم اگرچه برای دهه اول محرم ساخته شده اما تنها یک سریال مذهبی محسوب نمیشود چون موضوعات تاریخی و وقایعی که در دوره خاصی اتفاق افتادهاند نیز نقش پر رنگی دارند. از طرفی من کارهای مناسبتی را نمیپذیرم.
فکر میکنم کارهای مناسبتی تاریخ مصرف دارند و وقتی این تاریخ تمام شود، کسی به سراغ آنها نمیرود. اما موسیقی سریال پریدخت به گونهای است که حتی ممکن است، چند ماه بعد هم مردم دنبال موسیقی آن باشند چون این موسیقی یک اثر ارکسترال است که در آن موسیقی ملی و کلاسیک ایرانی در کنار موسیقی سنتی به کار گرفته شده و جدا از سریال هم، شنیدنی است.
- شما تا به حال برای چند سریال آواز خوانده اید.زمانی که قرار است برای یک فیلم یا سریال همکاری کنید، آیا صرفا به آهنگساز آن توجه دارید یا برایتان مهم است که کارگردان، فیلمنامه نویس و...آن چه کسانی هستند؟
برای من علاوه بر نام کارگردان و بازیگر و... حتی موضوع سریال یا فیلم هم مهم است.دوست دارم در سریا لهایی آواز بخوانم که بار معنایی خاصی داشته باشند.اگر این گونه نبود تا به حال کارهای بیشتری با آواز من پخش میشد. کار پریدخت را هم با توجه به کارگردان، بازیگران و از همه مهمتر آهنگساز آن پذیرفتم. چون آقای عظیمی نژاد تا به حال برای سریالهای مختلف موسیقی ساختهاند که بسیار زیبا و حرفهای بودهاند. به همین دلیل پیشنهاد ایشان را برای سریال پریدخت پذیرفتم.
- ظاهرا شما در برخی از کنسرت هایتان در خارج از ایران، سه تار مینوازید. چرا تا به حال در کنسرتهای ایران، ساز نزده اید؟
به دلایلی نمیخواهم در ایران بهعنوان نوازنده شناخته شوم. ترجیح میدهم در ایران بهعنوان خواننده من را بشناسند.
- اولین بار چه سالی برای همکاری با ارکستر ملی دعوت شدید؟
من خیلی دوست داشتم با آقای فخرالدینی همکاری کنم. تا این که سال 83 برای کاری با ایشان تماس گرفتم و استاد لطف کردند و از من برای ارکستر ملی دعوت کردند. من هم رفتم و چند آهنگ با خودم بردم که مورد قبول ایشان قرار گرفت و توسط ارکستر اجرا شد.
- کار با ارکستر ملی متفاوتتر از کار با گروههای دیگر بهنظر میرسد. در این همکاری چه مشکلاتی داشته اید؟
همکاری با ارکستر ملی هم لذت بخش است و هم دشواریهای خاص خودش را دارد. خواننده باید توانایی اجرابا یک گروه بزرگ را داشته باشد. وقتی با یک گروه چهار پنج نفره کنسرت میدهیم، اگر یک نفر اشتباه کند، سایر اعضای گروه، به گونهای آن را اصلاح میکنند.
اما در یک ارکستر بزرگ، مثل ارکستر ملی، هیچ کس حق اشتباه کردن ندارد. در چنین گروههایی حتی اگر کسی جا بماند، ارکستر به کار خود ادامه میدهد و در نتیجه مخاطب از دست میرود. بنابراین کار با ارکستر ملی علاوه بر لذت هایش، سختیهایی دارد. من در سال بیش از 30 کنسرت در ایران وکشورهای مختلف اجرا میکنم اما همیشه زمان کنسرتهایم با ارکستر ملی، کمی دلشوره دارم.
- مدتهاست که آلبوم مایه ناز را در دست انتشار دارید، چرا هنوز منتشر نشده است؟
عنوان سیدی مایه ناز است که در واقع بر اساس شعر معروف عماد خراسانی که میگوید: دلم آشفته آن مایه ناز است هنوز، مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز ما این کار را به یاد بزرگان موسیقی ایران اجرا کردهایم و قطعاتی از استادان بزرگ موسیقی ایران مانند غلامحسین بنان، پرویز یاحقی، منوچهر همایون پور، نصرالله زرین پنجه، حسن صدر سالک، عبدالحسین برازنده و... در آن ضبط شده است.
در این سی دی همسرم که از شاگردان خانم فخری ملک پور بوده و پیانو را به سبک مرتضی خان محجوبی مینوازد، با من همراهی میکند. این آلبوم قرار بود تا آخر امسال از سوی مؤسسه آوای باربد، منتشر شود اما چون همزمان کار دیگری از من با گروه دستان در دست انتشار است، انتشار این آلبوم را به تأخیر انداختیم.چون نمیخواستم همزمان دو آلبوم از من منتشر شود.
- چرا؟
چون از کثرت کار خوشم نمیآید و فکر میکنم باید یک آلبوم منتشر شود و جایگاه خودش را نشان دهد و بعد کار دیگر. بهنظر من کار جدید یک هنرمند باید طوری باشد که کار قبلی فراموش شود. البته منظور از فراموشی، حذف آن اثر نیست. بلکه معتقدم هنرمند باید روبه جلو حرکت کند و هر کارش بهتر از کار قبلش باشد. از طرفی باید به مخاطب نیز این فرصت را داد تا با اثر جدید هنرمند ارتباط برقرار کند.
البته این به معنای از یاد بردن یا بیارزش دانستن آثار قبلی یک هنرمند نیست. بهطور مثال من هنوز هم کار دستان و بیداد استاد شجریان را میشنوم و از آن سیر نمیشوم. اما کارهای جدیدشان را هم دوست دارم و هیچ کدام را فراموش نمیکنم. در واقع فراموش کردن کارهای قبلی هنرمند به این معناست که هنرمند باید هر بار با اثر جدیدش تا مدتها توجه مخاطب رابه خود جلب کند و تا زمانی که این اثر به خوبی پخش نشده، کار جدیدارائه ندهد.