وقتی به قم آمدم، خدمت امام رسیدم و این مطلب را که خیلی محرمانه بود با ایشان در میان گذاشتم. امام فرمودند: من نیازی به این کارها ندارم و با همین قلم و اعلامیه مردم را بسیج خواهم کرد.
آنان که زندگی سیاسی امام را به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی می شناسند آگاهند که امام تا به آخر این سیاست را دنبال کرد و هیچ گاه از اصل آگاهی بخشی به مردم با قلم و بیان دست برنداشت و روش دیگری را جایگزین آن نکرد. به همین دلیل بود که امام به مبارزات مسلحانه با دیده تردید می نگریست و در برخی از موارد به این تردید هم بسنده نکرده ، روش معتقدان به آن را آشکارا ناسودمند میدانست و حاضر به حمایت از آنها نبود.
این روش ریشه در آموختههای امام (ره) از فرهنگ سیاسی اسلام و به خصوص مذهب شیعه امامیه داشت. بخش کلی آن ناشی از حرکت پیامبر (ص) در دوران 13 ساله مکه بود که صرفا بر اساس آگاهی بخشی به تودهها یا به تعبیر قرآن «ناس» بود. خطابهای قرآنی در آن دوره آشکارا در همین جهت با تکیه بر دعوت به عقل و سنجش و خرد است.
در کنار آن، پرهیز دادن یاران از انجام هر نوع اقدام فیزیکی بر ضد دشمنان است. این وضعیت ادامه دارد تا آن که جامعه مؤمنان در مدینه تشکیل میشود. البته در آن شرایط استفاده از «حدید» هم در خود قرآن مطرح می شود و در سیره عملی حضرت نیز تجلی مییابد.
اما ریشه این روش در آموختههای دیگری است که امام در مکتب فقهی شیعه و رویه علمای بزرگ شیعه فرا گرفته است.
نگاهی به زندگی امامان شیعه، نواب اربعه، و سپس مراجع درجه اول شیعه از شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی گرفته تا محقق حلی، علامه حلی و سپس دیگر علما و مراجع همه روی یک روش معقول در منش سیاسی تکیه دارد. این روش در عین حال که بر عزت و هویت شیعی تکیه دارد، خود را به صراحت با قدرت درگیر نمی کند و نه شورش را بلکه «صبر» را پیشه خود قرار میدهد.
نکته لطیف آن که یکی ازعلمای شیعه امامی در قرن هفتم هجری در مقابل «زیدیه» که شورش مسلحانه علیه حکومت را شرط امامت امام علوی دانسته بودند نوشته است که نه تنها جهاد مسلحانه شرط نیست بلکه «صبر» شرط امامت است. این دقیقا همان نکته ای را که در سیره امام خمینی و در رویه انقلابی ایشان شاهدیم، نشان میدهد.
امام هیچ گاه از اصل صبر دوری نکرد. فکر انقلابی امام از همان سالهای آغازین دهه 20 و از زمانی است که کشف اسرار را نوشتند. اما در تمام دوران مرجعیت آیت الله بروجردی تأمل کردند و تجربه اندوختند.
بعدها نیز که به میدان آمدند سلاحشان همان کاغذ و قلم و بیانیه بود. دشمن از این که یک اسلحه درخانه امام بیابد عاجز بود. درست همان طور که در زندگی امامان علیهمالسلام همین نکته را داریم که بارها مأموران حکومت شبانه به خانه آن حضرات آمدند اما فقط امام و سجاده را دیدند اما هیچ نشانی از این که آنان در پی براندازی مسلحانه حکومت باشند نیافتند.
آری امام اصل را بر آگاهی بخشی تودهها قرار داد و شاید به همین دلیل بود که از میان همه مبارزان انقلاب روی شخصیت مطهری این چنین حساسیت داشت و ایشان را به عنوان محور مطرح میکرد. شاید امام برای شهادت هیچ کس به اندازه آقای مطهری و بهشتی ناراحت نشد. زیرا این دو همان کسانی بودند که با تمام وجود پایبند به روش امام بودند. به خصوص شهید مطهری که مهمترین نیروی فکری – سیاسی امام رضوان الله تعالی علیه بود.