غیرممکنهای زیادی در دنیایم وجود دارند که نتوانستند جایشان را با حقیقت عوض کنند. برایم دیدن عدالت در گوشه و کنار واقعیت، بزرگترین غیرممکن است و گذراندن روزی بدون مواجه شدن با دردهای اجتماعی یکی دیگر از این غیرممکنهاست. دلم میخواهد همه منصف شویم و حواسمان به جامعه باشد و کمک کنیم نه فقیری داشته باشیم، نه بیکاری. دلم میخواهد همه بهموقع حقوق بگیریم و به حق در شغلمان بنشینیم. دلم میخواهد کاری کنیم که هیچ کودک کاری نباشد که در سرمای چهارمین فصل با دستهایی که در جیب پارهی کاپشنش فروبرده، بگوید: «جوراب میخری؟» دلم میخواهد فوقالعاده شویم. اشتباهاتمان را قبول کنیم. زود قضاوت نکنیم. یادمان نرود رعایت کردن قوانین برای همه است. دلم میخواهد جهانی بسازم که کسی نگوید هیچ غیرممکنی وجود ندارد، اشتباه است!
ملیکا نادری، ۱۶ساله، خبرنگار افتخاری دوچرخه از تهران
نظر شما