چرا مردن یا چگونه مردن؛ کدام مهم است؟

 وعلت آن نیز اصابت سر او با ماشین حاملش بوده و هر - احتمالا - چهار گلوله‌ای که توسط ضارب به سمت او شلیک شده هدر رفته است.
اینکه اسکاتلندیارد انگلستان یکی از مجرب‌ترین تیم های کارشناسی را در اختیار دارد دلیل این نیست که آنها از سیاست‌های دیکته شده پیروی نمی‌کنند و مجبور به استقلال نظر هستند.

اولین واکنش‌ها به این اظهار نظر چه در پاکستان و چه در کشورهای دیگر موید این مطلب است که نظر اسکاتلندیارد چیزی بیشتر از همان که دولتی ها در همان روزهای اول درباره قتل بوتو اعلام کرده‌اند نیست. از آنجا که گزارش اسکاتلندیارد بر پایه تصاویر رادیوگرافی که در بیمارستان تهیه شده استوار است و دولت در همان روزها همه مدارک، از جمله خود جسد را بلافاصله از دسترس کارشناسان دور کرد و اجازه کالبد شکافی نیز داده نشد باور گزارش صادر شده از سوی اسکاتلند یارد برای مردم پاکستان کار بسیار سختی است خصوصا اینکه بسیاری خوشتر می‌دارند حالا که بوتو را از دست داده‌اند او را یک شهید راه خلق بپندارند تا کشته شده بر اثر اصابت سرش با ماشین .
در همین حال سوال مهمی که برای جامعه پاکستان باقی خواهد ماند این است که آیا اساسا، چگونه کشته شدن بوتو، چقدر اهمیت دارد و آیا موضوع اصلی که همانا نفس از دست رفتن او در چنین فضایی است با چنین گزارش‌ها و عملکردهایی تحت الشعاع قرار نمی‌گیرد؟

بر اساس این تحلیل، دولت پاکستان و متحدان او می‌کوشند در میان افکار عمومی نحوه کشته شدن او را مهم‌تر از کشته شدن وی قلمداد کنند؛ حال آنکه برای جامعه سنتی و احساسی پاکستان پیدا شدن قاتل بوتو و چرایی کشته شدن او، آن هم در چنین اوضاع و احوالی که کشور به شدت به بودن وی نیاز داشت، مهمتر از کشف نحوه کشته شدن او  است.