داراییهای ایران را مسدود کرد و دیپلماتها و دانشجوهای ایرانی را اخراج نمود و اقدامات و برنامههای وسیعی را علیه ایران در حوزههای گوناگون سیاسی، تبلیغاتی، مالی و نظامی در دستور کار خود قرارداد.
دو روز پس از اشغال سفارت آمریکا (۱۵ آبان سال ۱۳۵۸)، رئیسجمهور این کشور دستور بررسی اجرای یک عملیات نظامی برای نجات گروگانها را صادر کرد و رسانههای آمریکایی با انجام تبلیغات گسترده، افکار عمومی را برای اقدام نظامی علیه ایران آماده میکردند. انور سادات رئیسجمهور مصر گفته بود: من به مردم آمریکا قول دادهام که تجهیزات و تسهیلات نجات گروگانها را در خلیجفارس فراهم کنم. (روند جنگ ایران و عراق جلد ۱ حسین علایی).
امام خمینی در ۱۵ دیماه سال ۱۳۵۸ (دو ماه پس از گروگانگیری) در پاسخ به خبرنگار مجلهی تایم، ضمن بیان اینکه احساسات ایرانیان علیه ملت آمریکا نبوده، بلکه علیه دولت آمریکا بوده است، شرایط حل بحران ناشی از گروگانگیری را مشخص ساختند: «اگر آمریکا بخواهد از طریق دخالت نظامی یا محاصره اقتصادی و یا شیوههای ارعاب، ما را از عدالت محروم کند، هرگز بحران حلنشده و در اندیشه مردم باقی خواهد ماند. مردم آمریکا نباید بگذراند کارتر چنین شیوهای را ادامه دهد، راه دیگری که در برابر دولت آمریکا وجود دارد، این است که به اقدامات ناصوابی که در ایران کرده اعتراف کند. از دیدگاه ما راهحل بحران، تحویل شاه مخلوع به ایران و اقداماتی برای جبران ضایعاتی است که دیکتاتوری او بر ملت وارد آورده است، البته ضایعاتی جبرانناپذیر هم وجود دارد، منجمله شهادت ۱۰۰هزار نفر در مبارزه علیه شاه، نیرو و استعدادهای انسانی که در راه سرنگونی او به کار گرفته شد قابل اعاده نیست. اما ما انتظار پس دادن ثروتهایی راداریم که از این ملت غارت کرده است. ما در برابر دولت آمریکا با همهی قدرتش مقاومت میکنیم و از هیچ قدرتی نمیترسیم. خروج شاه از آمریکا معما را حل نمیکند. یک سازمان بینالمللی باید تلاشهای جدی را صورت دهد تا آمریکا را وادار به تحویل شاه خائن به ایران کند. این سازمان باید ثروتی را که شاه غارت کرده به صاحبان اصلیاش که ملت ایرانند برگرداند، چنین سازمانی همچنین باید همهی دیکتاتورها را محاکمه کند. ما تسلیم بیعدالتی نخواهیم شد و با ستمگران کنار نخواهیم آمد.»
در چنین شرایطی آمریکا با کمک عوامل جامانده رژیم شاه در ایران، عملیاتی را در تهران طراحی و سازماندهی کرد تا با ورود بالگردهای آمریکایی به تهران، نظامیان آمریکایی و گروگانها را از دست دانشجویان برهاند. طرح این حمله در تاریخ دوم فروردین ۱۳۵۹ به تصویب نهایی رئیسجمهور آمریکا رسید. قرار بود ۹۷ نفر از نیروهای ویژه آمریکا که از نظامیان زبدهی ارتش آمریکا بودند و دوره های سخت و نبرد نظامی را در ویتنام طی کرده بودند، پس از انتقال به مصر به پایگاه هوایی آمریکا در کشور عمان منتقل شوند. سپس این افراد با شش فروند هواپیمای تاکتیکی هرکولس از پایگاه مصیره در عمان به دشت طبس بروند و ازآنجا با شش بالگرد سیکورسکی عازم کوهستانهای اطراف تهران شوند. پسازآن با خودروهایی که عوامل داخلی فراهم میکردند، به ورزشگاه امجدیه (ورزشگاه شهید شیرودی کنونی) در کنار سفارت آمریکا انتقال یابند. سپس طی یک عملیات ویژه نظامی، به محل نگهداری گروگانهای آمریکایی در لانهی جاسوسی حمله کنند و آنها را با کمک بالگردهای نشسته در ورزشگاه امجدیه (ورزشگاه شهید شیرودی کنونی) به فرودگاه علیآباد قم ببرند و ازآنجا با هواپیماهای هرکولس از ایران خارج کنند.
این نخستین حمله نظامی ارتش آمریکا به خاک ایران با نام رمز «پنجهی عقاب» بود که در پنجشنبهشب ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ با شرکت شش فروند هواپیمای ترابری تاکتیکی C۱۳۰ و هشت بالگرد بزرگ RH-۵۳D، و با شرکت ۹۷ نفر نیروی ویژهی آمریکایی آغاز شد. این هواپیماها نیروهای ضربتی ویژهی آمریکا را به همراه پنج راهنمای ایرانی از پایگاهی در کشور مصر به دریای عمان منتقل کردند. در این شب آنها از نزدیک ساحل چابهار – جاسک وارد فضای ایران شدند و در ارتفاع ۴۰۰ پایی در خاک ایران پرواز کردند و در فرودگاه متروکهای در منطقه ریگ شتر نزدیک رباط پشت بادام در منطقهی کویری، ۱۶۵ کیلومتری شهر طبس به زمین نشستند. این فرودگاه را سازمان سیا قبلاً با نظارت شاه ایران برای استفادههای ضروری در مسیر جاده یزد به طبس ساخته بود.
در آغاز این تهاجم، هواپیماها و بالگردهای آمریکایی در ارتفاع بسیار پایین ۱۵۰ پایی پرواز کردند و از نقاط کور رادارهای ایران گذشتند. در همین حال، هشت فروند بالگرد نظامی آمریکا نیز از عرشهی ناو هواپیمابر آمریکایی نیمیتس در آبهای عمان به پرواز درآمدند تا در منطقه طبس به زمین بنشینند. دو فروند از این بالگردها در مسیر دچار نقص فنی شدند و به پایگاه خود بر روی ناو نیمیتس برگشتند که در نزدیکیهای ساحل جنوبی ایران قرار داشت. شش بالگرد دیگر با ۸۵ دقیقه تأخیر خود را به صحرای طبس رساندند. در این هنگام، سیستم هیدرولیک یکی از بالگردها پس از نشستن به زمین غیرعملیاتی گردید. این در حالی بود که مأموریت باید با حداقل شش بالگرد انجام میشد.
با توجه به اینکه این بالگردها نمیتوانستند فاصلهی ۹۰۰ مایلی بین دریای عمان تا تهران را بدون سوختگیری طی کنند، نزدیک سپیدهدم صبح یکی از این بالگردها برای سوختگیری به هواپیمای C۱۳۰ نزدیک شد، به علت وزش باد و برپایی طوفان شن و گردوغبار، به هواپیما برخورد کرد و هواپیما دچار آتشسوزی شد. براثر این برخورد، سه نفر از خدمهی هواپیما و پنج نفر از خدمهی بالگرد کشته شدند.
درحالیکه شرایط برای عملیات نیروهای آمریکایی سخت میشد، یک اتوبوس مسافربری با ۴۰ سرنشین از منطقه عبور کرد، نیروهای ویژهی آمریکایی این اتوبوس را متوقف کردند و مسافران آن را به اسارت درآوردند تا عملیات خود را پنهان نگهداشته باشند. آنها نگران آشکار شدن مأموریتشان بودند. این نگرانی بهعلاوه کاهش تعداد هواپیماها و بالگردها موجب شد تا نیروهای آمریکایی پس از ۴ ساعت حضور در صحرای طبس، تصمیم به ناتمام گذاشتن عملیات و ترک خاک ایران بگیرند.
درنهایت این عملیات در مسیر جاده یزد به طبس با دادن ۸ کشته و ۳ مجروح به شکست انجامید. باقیماندهی نیروهای ویژه، سوار بر پنج هواپیمای سالم، از صحرای طبس به سمت جزیرهی مصیره کشور عمان حرکت کردند که پایگاه نظامی آمریکا در آن قرار داشت. آنها ۶ فروند بالگرد را هم در محل جا گذاشتند. عملیات نظامی آمریکا در غافلگیری کامل انجام شد و مسئولان ایرانی پس از شکست عملیات و برگشت آمریکاییها بود که تازه متوجه آن شدند. آمریکا قصد داشت با این عملیات ضمن آزادسازی گروگانها، عدهای از دانشجویان گروگان گیر را نیز به اسارت بگیرد.
بررسیها نشان داد که برخی عوامل داخلی نیز با این طرح آمریکا همکاری داشتند. جمعآوری عامدانه سلاحهای پدافند هوایی از فرودگاه های استراتژیک جنوب و شرق کشور و از کار انداختن رادار بابلسر پیش از آغاز حملهی آمریکا که با همکاری بی دریغ برخی مقامات بلندپایه سیاسی و نظامی ایران در دولت ابولحسن بنی صدر و شخص وی انجام می پذیرفت! در نهایت جمع نیروهای معاند انقلاب در داخل و خارج کشور دست به دست هم دادند تا در شب چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ عملیات آزادسازی گروگان ها را به انجام برساند. اما وقوع حادثه عظیم طبس و شکست ناباورانه عملیات، فضاحت و رسوایی فراموش ناشدنی و عجیبی برای دولت کارتر به وجود آورد و موقعیت برتر ایالات متحده در محیط بین المللی را شدیدا زیر سؤال برد. و چون این حرکات مصادف با انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود و حضرت امام(ره) دستور آزادی گروگان ها را تا پس از پایان انتخابات صادر ننمودند، باعث شکست خفت بار کارتر در انتخابات سال ۱۹۸۰ گردید.
امام خمینی(ره) در واکنش به حملهی نظامی آمریکا طی پیامی به ملت ایران فرمودند:
«کارتر برای وصول به ریاست جمهوری حاضر است به هر جنایتی دست بزند و دنیا را به آتش بکشد. کارتر باز احساس نکرده با چه ملتی روبرو است و با چه مکتبی بازی میکند. ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است. کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسی آمریکا در تهران حمله کرده بودند، اکنون از هیچیک از آنها و از ۵۰ نفر جاسوس محبوس از لانهی جاسوسی خبری نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند. کارتر باید بداند که حمله به ایران موجب قطع نفت از تمام دنیا خواهد شد و دنیا را بر ضد او بسیج میکند. آشوبگری دولت غیرقانونی عراق در مرزهای ایران با حمله کارتر و دخالت نظامی در ایران رابطه ملموسی دارد.»
این تهاجم نظامی ناموفق آمریکا موجب شد تا سایروس ونس، وزیر خارجهی آمریکا بهعنوان اعتراض به کارتر استعفا بدهد. خانوادههای گروگانهای آمریکایی نیز با احمقانه خواندن عملیات نظامی، خواستار جلوگیری از تکرار آن شدند. ایران اجساد متجاوزان آمریکایی را پس داد و دانشجویان پیرو خط امام(ره)، گروگانها را به نقاط مختلف کشور منتقل کردند. از این تاریخ، روابط آمریکا با ایران از تیرگی شدید به وضعیت خصمانه تبدیل شد و آمریکا بهعنوان مهمترین دشمن مردم ایران تلقی شد.
کارتر در همان زمان در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «من میتوانستم با سلاحهایی که در اختیار داشتم، ایران را ویران کنم، اما احساس میکردم ممکن است در این ماجرا گروگانها هم کشته شوند و من نمیخواستم بیست هزار ایرانی را بکشم. برای همین به ایران حمله نکردم.» طبیعی است که منظور کارتر عدم حملهی گسترده نظامی به ایران بوده است، ولی بههرحال او تصمیم به یک عملیات ویژهی نظامی برای آزادسازی گروگانها گرفته بود.
طبق اسنادی که مارگارت تاچر، نخستوزیر وقت انگلستان منتشر کرده است، وی در پاسخ به نامهی خصوصی کارتر در مورد همکاری انگلیس با ایالاتمتحده در حملهی نظامی به ایران، از همکاری خودداری ورزیده و این اقدام را خطری برای دیپلماتهای انگلیسی در تهران تلقی کرده است. البته نخستوزیر انگلیس پس از پایان عملیات طبس، کارتر را برای شجاعت او در اقدام برای آزاد کردن گروگانها تحسین کرد.
همچنین اسناد منتشره نشان میدهد که برخی کشورهای اروپایی همراهی و همکاری لازم برای این حمله نظامی را با کارتر نشان ندادند، ولی دبیر کل سازمان ملل متحد اقدام آمریکا را محکوم نکرد و خواستار خویشتن داری طرفین شد. انور سادات رئیسجمهور مصر هم گفت: «آمریکا نباید از انجام دادن اقدام دیگری برای آزادی گروگانها مأیوس شود.»
پس از شکست عملیات آمریکا در طبس، ایالاتمتحده سه طرح نظامی دیگر را علیه ایران موردبررسی قرارداد: نخست پیاده کردن نیرو در شهرهایی که گروگانهای آمریکایی در آنجا نگهداری میشدند، دوم مینگذاری در مبادی صدور نفت ایران در خلیجفارس و سوم بمباران پالایشگاههای نفتی. البته هیچیک از این سه طرح اجرا نشد. پس از ناکامی در آزادسازی گروگانها از طریق عملیات نظامی، آمریکا به تحریم اقتصادی و سیاسی ایران افزود و امیدوار بود تا در سایه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، این تحریمها تأثیر بیشتری داشته باشد، که مجموعاً دولت ایالاتمتحده این آرزو را به گور برد.
*سرهنگ بازنشسته پدافند هوایی جانباز
**سرهنگ بازنشسته پدافند هوایی
منابع
- روزنامه جام جم ۱۱آبان ۱۳۹۵ دکتر حمیدرضا مقدم فر
- دکتر علایی-حسین ، روند جنگ ایران و عراق جلد ۱ نشر مرزوبوم
- جمشیدی-مریم، روزنامه جام جم، ناکامی آمریکا از طبس تا کاشمر
- مدارک و اسناد موجود در کتابخانه ملی – واقعه طبس ۱۳۸۵
نظر شما