سال گذشته الیور استون مهمان جشنواره فجر بود و امسال نوبت به پل شریدر رسید؛ منتقد، فیلمنامهنویس و کارگردان آمریکایی که در کارنامهاش سابقه نگارش فیلمنامههایی مثل «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین»، «آخرین وسوسه مسیح» و «احضار مردگان» را دارد که مارتین اسکورسیزی کارگردانی کرده است.
نشست خبری پل ژرژ شریدر صبح چهارشنبه در پردیس چارسو برگزار شد. چنانکه انتظار میرفت، بسیاری از پرسشها درباره سینمای ایران و میزان آشنایی شریدر با سینمای ایران بود و بسیاری دیگر از پرسشها درباره دونالد ترامپ و رابطه ایران و آمریکا و... پل شریدر فارغ از ماهیت پرسشها، پاسخهای هوشمندانهای به آنها داد که بارها خنده بر لبان اهالی رسانه آورد.
- در هر فستیوال معتبری یک فیلم ایرانی وجود دارد
او درباره سینمای ایران گفت: «برای بیشتر ما سینمای ایران با عباس کیارستمی شروع شد و بعد ادامه پیدا کرد و رسید به اصغر فرهادی که ۲ جایزه اسکار برده است و بعد رسید به فیلمهای دیگری که در طول این سالها دیدهایم. در سالهای گذشته سه نهضت ملی سینمایی شکل گرفت که هر سه سرشار از حس زندگی هستند؛ نهضت ملی سینمای ایران، آرژانتین، رومانی و ... امروزه در هر فستیوال معتبری انتظار میرود که حداقل یک فیلم ایرانی وجود داشته باشد. سینمای ایران مثل سینمای بعضی از کشورها مثل فیلیپین است. فیلمهایی دارد که بیشتر مصرف داخلی دارند و فیلمهای دیگری که بیشتر برای جشنوارههای خارجی ساخته میشوند. میدانم شما برای جنگ فیلمهای زیادی ساختهاید که چون صادر نشده است، ما آنها را ندیدهایم.»
- دیگر به آمریکایی بودنم افتخار نمیکنم
جنجالیترین صحبتهای پل شریدر درباره دونالد ترامپ و تحریمهای ایران بود که بر اتفاقات فرهنگی ازجمله سینما نیز سایه انداخته است: «در شرایطی هستیم که دیگر آمریکاییبودن افتخار نیست. من حتی در دوران جنگ ویتنام به آمریکاییبودنم افتخار میکردم اما الان دیگر به آمریکاییبودن افتخار نمیکنم. در سیاست آمریکا جریانی همواره وجود داشته که بهدنبال تغییر رژیم در ایران بوده اما همیشه کنترل میشده است. متأسفانه برای نخستینبار این جریان سر کار آمده و حاکم شده است.»
- در اسکار اغلب نازلترینها بالا میآیند
در سالهای اخیر فیلمهایی به جمع نامزدهای اسکار رسیده و جایزه بردهاند که جزء جریان رایج هالیوود محسوب نمیشوند؛ فیلمهایی مثل بردمن و سوگلی که امسال در جمع نامزدهای اسکار بود. آیا موفقیت چنین فیلمهایی در اسکار نشان از تغییر رویکرد هالیوود دارد؟ پل شریدر در پاسخ به پرسش همشهری درباره فیلمهای سینمای مستقل در جایزه اسکار، گفت: «احترام زیادی برای اسکار قائل نیستم و آن را رقابت شایستهسالارانهای نمیدانم.
درست است که من امسال در اسکار نامزد شدم، اما واقعا نمیدانم اگر جایزه را میبردم، چه حسی به من دست میداد؛ بردن جایزهای که ارزش و احترامی نزد من ندارد و گرفتنش از دست کسانی که احترامی برایشان قائل نیستم. فکر میکنم اسکار نوعی اولویتبندی کاذب است. بهندرت در طول این سالها شاهد اتخاذ تصمیمهای درست در اسکار بودیم.
بعد از مدتی هم اغلب مردم فراموش میکنند که چه فیلمی جایزه گرفته است. اما درباره پرسش شما درباره سینمای مستقل باید بگویم که در سینمای غرب معمولا ۱۰ تا ۱۲ فیلم مستقل فرصت بروز و ظهور پیدا میکنند، یعنی تقریبا یک فیلم در هر ماه. اما توجه داشته باشید که این ۱۰ تا ۱۲فیلم از میان ۱۵هزار فیلم مستقل انتخاب میشوند. پس میبینید که احتمال موفقیت سینمای مستقل چقدر کم است. برای همین انجمنها و فستیوالهای متعددی تشکیل شده برای اینکه آن ۱۰تا را انتخاب کنند. اما احتمال اینکه بتوانید فیلمی مستقل بسازید، بدون اینکه سازوکار تبلیغات داشته باشید، بعید است.
اما درباره انتخاب فیلم نمیتوانم بگویم شاهد تغییر جریان یا تغییر نگاه در اسکار هستیم، جمعیت رأیدهندگان قدری تغییر کرده است. مثلا امسال یک فیلم آلمانی نامزد اسکار بهترین فیلمبرداری شد؛ اتفاقی که در سالهای گذشته امکان نداشت که اتفاق بیفتد. این اتفاقها بهدلیل تغییر ترکیب جمعیت رأیدهندگان است، اما بهطور کل وقتی شما چندهزار رأیدهنده دارید، اغلب نازلترینها بالا میآیند.»
- هدف آمریکاییها دستیابی به نفت ایران است
هشتگهایی مثل me_too# مثل پاندولی هستند که تازه مسیر رفت را طی میکنند. بهزودی این پاندولها بازمیگردند. باید صبر کنیم و بعد قضاوت کنیم.
عباس کیارستمی و اصغر فرهادی را فیلمسازان سیاسی نمیدانم. جعفر پناهی هم سیاسی نیست. بهنظرم فیلمهای سیاسی جالبی میشود اینجا ساخت.
هدف آمریکاییهایی که میخواهند رژیم ایران را تغییر دهند، دستیابی به منابع نفت و انرژی ایران است، اما با ظاهر تغییر وارد میشوند.
نظر شما