سیلهای دور از انتظار و ویرانگر جزیره انگلیس در تابستان گذشته علاوه بر دو توفان معروف اقیانوسی، زنگهای خطر را برای ساکنان کره زمین به صدا در آوردهاند.
اکنون، پیامدهای آلودگی و تخریب گسترده محیط زیست، از آستانه تحمل سیاره زیبای ما عبور کرده و با واکنشهای خشمآلودی از جانب طبیعت روبهرو هستیم که در مقایسه با حوادث و سوانح طبیعی تاریخ به مراتب خطرناکتر شدهاند.
از این رو، بشریت با یک مصیبت بزرگ زیستمحیطی روبهروست که هر روز ابعاد آن گستردهتر و هراسناکتر میشود. در نوشته حاضر با مروری کوتاه بر روند آلودگی محیطزیست در جهان، نقش مهم و تعیینکننده رسانههای جمعی در آگاهسازی جامعه انسانی بهطور اجمالی بررسی شده است.
با خاموش شدن آخرین شعلههای آتش جنگ دوم جهانی، چشمانداز جهانی نوتر و فارغ از جنگ و ویرانگری، همان رؤیای شیرینی بود که شب هنگام اروپائیان را به خوابی عمیق میبرد تا در سپیده دم با امید بیشتری به کار و تلاش برای بازسازی شهرهای فروپاشیده از آتش جنگ جهانی ادامه دهند.
در سالهای بعد از جنگ، کابوس رویارویی اردوگاههای شرق و غرب با جنگافزارهای هستهای، بر جهان سایه افکنده بود، اما در اعماق، فاجعه بزرگتری با ابعاد تخریبی به مراتب گستردهتر از دو جنگ جهانی، در شرف وقوع بود و در غوغای کرکننده مسابقات تسلیحاتی، صدای شکستن ظریفترین رابطهها میان انسان و طبیعت، کمتر به گوش میرسید.
روزنامههای اروپا هنوز از پس لرزههای جنگ دوم حکایتها داشتند که فاجعه آلودگی هوا و دودمه لندن در سال 1953 میلادی، به وقوع پیوست و ساعتها شهر در خفقان ناشی از دود صنعتی فرو رفت.
آمبولانسها آژیرکشان، مردم نیمه جان و قربانیان این فاجعه زیستمحیطی را به بیمارستانها میرساندند. این ضربه کاری که بعد از انقلاب صنعتی، یک رخداد مهم و بیسابقه محسوب میشد رسانههای اروپا، قاره پیشاهنگ انقلاب صنعتی را با کابوس دیگری که در راه بود، درگیر کرد: آلودگی محیطزیست!
اروپاییها، آمریکاییها و ژاپنیها به سرعت دست به کار شدند تا آثار و پیامدهای زیانبار آلودگی محیطزیست را پاک کنند یا به حداقل برسانند. در تمامی برنامهها، تجدیدنظر شد و مقدم بر همه، رشد جمعیت شهرها تحت کنترل قرار گرفت.
فرانسویان، راههایی را برای تزریق اکسیژن به رود سن یافتند تا آخرین ماهیهای باقی مانده در این رودخانه خاطره انگیز را برهانند. خبرخوشحالکننده بازگشت ماهیها به رودخانه «راین» هم، تیتر درشت بسیاری از روزنامههای اروپا شد. ژاپنیها هم بشارت دادند که آلودگی هوای توکیو را زدودهاند و ماهیها و بسیاری از آبزیان به آبهای ساحلی و دریاچههای این کشور بازگشتهاند.
اربابان صنعت، از آن پس دودکشها را به طرف آسمان بردند، هر چه بلندتر بهتر! برای پساب کارخانهها هم صاف کنندههایی اختراع شد و در مراحل پیشرفتهتر با تصفیه شیمیایی، امکان بازیافت پسابها به صورت آب ساده و شفاف فراهم آمد. اما حادثه مهمی در جو زمین در شرف وقوع بود، حادثهای جهانگیر و بسیار دامنه دار.
به زودی آنچه در محافل خصوصی دانشمندان با دلواپسی مطرح میشد، در رسانهها دیده و شنیده شد. انباشت گازهای گلخانهای، دگرگونی آب و هوای جهان، گرمایش غیرطبیعی زمین و... خطرات فزاینده ای بودند که از راه میرسیدند؛ با خساراتی به مراتب سنگینتر از همه زیانهای دو جنگ جهانی اول و دوم.
همگان دریافتند که هنجارشکنی در قوانین پایدار طبیعت و بیاعتنایی به چرخه قانونمند حیات برای کسب سود بیشتر، سوداگری خطرناکی است که زندگی زمین و تمامی ساکنان آن را یکجا در معرض تهدید قرار داده است.
به این ترتیب در نخستین دهه قرن بیست و یکم، معضلات زیستمحیطی بهعنوان عمدهترین مشکل مشترک مردم جهان، در صدر اخبار و تحلیلهای رسانهای قرار گرفت و هر روز که میگذرد، توجه وسایل ارتباط جمعی به این مشکلات که زندگی در کره مسکون را در معرض نابودی قرار داده، بیشتر میشود.
تا پایان قرن بیستم میلادی، هنوز چنین پنداشته میشد که آلودگیهای ناشی از فعالیتهای صنعتی، عمدهترین مشکل زیستمحیطی جهان است. در نگاه اول و باتوجه به تولید بخش اعظم گازهای گلخانهای جهان توسط صنایع آمریکا ، اروپا و ژاپن، میتوان این گمانه زنی را تأیید کرد.
اما واقعیت این است که در کنار تولید روزافزون گازهای گلخانهای و مسئله گرمایش زمین و توفانهای بیسابقهای که در سه سال اخیر دنیا را لرزانده است، رشد بیرویه شهرنشینی و شهرها به ویژه در آفریقا و آسیا، جهان را با احتمال بروز یک فاجعه جدید روبهرو کرده است. بر پایه تازهترین آمارها تا سال آینده بیش از نیمی از جمعیت جهان یعنی حدود 5/3 میلیارد نفر شهرنشین خواهند بود.
در یک چشمانداز خوشبینانه تا سال 2030 میلادی شمار ساکنان شهرهای جهان به 5 میلیارد نفر یعنی معادل 60 درصد جمعیت دنیا خواهد رسید. این رشد حیرت انگیز اگر همراه با برنامهریزی برمبنای توسعه پایدار نباشد به گسترش حاشیه نشینی، رشد محلههای فقیرنشین، تخریب وسیع محیطزیست و حتی شورشهای اجتماعی منجر خواهد شد.
چون بسیاری از این شهرها با نگرانیهای مبرمی مانند فقر، جنایت، کمبود آب بهداشتی و تأسیسات فاضلاب روبهرو خواهند بود. آنچه اکنون در شهرهای جهان در حال توسعه رخ میدهد، آینده ساکنان کره زمین را شکل خواهد داد. به همین دلیل باید بهطور هماهنگ و در سطح جهانی همراهی و مساعدت شود تا شهرهای جهان بتوانند از توان خود برای حل معضلات روزافزون استفاده کنند و در یک کلام، گسترش وسیع شهرها و شهرنشینی به ویژه در کشورهای در حال توسعه مفهومی جهانی دارد و یک پاسخ جهانی میطلبد.
در شرایطی که فقر در شهرها متمرکز میشود اما در عین حال شهرها نمایانگر بیشترین امید افراد فقیر برای رهایی از تنگدستی هستند، نقش وسایل ارتباط جمعی در زمینه آگاهسازی اجتماعی و ترویج فرهنگ مبتنی بر توسعه پایدار و حفظ محیطزیست، بهعنوان یک ضرورت حیاتی احساس میشود.
رسانهها، میتوانند با ارائه اخبار و تحلیلهای مناسب، در کنار آگاهسازی جامعه از ارزشهای منابع طبیعی و محیطزیست، دولتها را به سرمایهگذاری در زمینه آموزش و پرورش، بهداشت و سلامت از جمله بهداشت باروری و برنامهریزی آگاهانه برای تنظیم خانواده، ترغیب کنند.
امروزه در دهه نخست قرن بیست و یکم میلادی، تشکلهای مردمی به همراه رسانهها نقش فعالی در پیشگیری از تخریب بیشتر طبیعت و حفظ محیط زیست برعهده گرفتهاند و نشریات تخصصی محیطزیست در کنار برنامههای جذاب رادیو و تلویزیون و هزاران سایت اینترنتی که توسط هواداران حفظ محیطزیست در سراسر جهان اداره میشود، تلاش مشترکی را برای مبارزه با مصرف گرایی زیانبار و توسعه بیبند و بار و لجام گسیختگی در بهره برداری از منابع طبیعی سازمان داده اند.
وظیفه دشوار رسانههای گروهی، فرهنگسازی برای حفظ محیطزیست و منابع و ذخایر طبیعی و بهرهبرداری اصولی از این منابع است. مردم از طریق رسانهها باید بدانند که از دست رفتن جنگلها، جادهسازی و سدسازیهای بیمطالعه و بدون در نظر گرفتن ملاحظات زیستمحیطی، موجب بی دفاع شدن زیستبومها و نابودی زمینهای حاصلخیز، فقر، گرسنگی و شیوع بیماریهای عفونی پایدار میشود.
آگاهسازی جامعه از ارزشهای مهم و حیاتی منابع طبیعی، اکوسامانهها، گونههای زیستی، در کنار هشدارهای پیوسته برای جلوگیری از تخریب و نابودی محیطزیست در سراسر جهان، وظیفه حساس و دشوار دستاندرکاران وسایل ارتباط جمعی در این برهه از زمان است.