کمتر کسی است که با شنیدن نام موسیقی ایرانزمین نوای خوش ساز سنتور و سهتار را در ذهن تداعی نکند. سازی که در عمق فرهنگ و سنت مردم این دیار ریشه دوانده و دوستداران بسیاری دارد. اما در سالهای اخیر تغییر سلیقه مردم و حتی جوانان باعث شده بیشتر مردم به سازهای دیگر نظیر گیتار سوق داده شوند.
«حسن بابا قزوینی» که اغلب دوستان و آشنایان وی را به نام سیامک میشناسند، یکی از هنرمندان البرزی است که از ۱۰ سالگی وارد دنیای نوازندگی و در کنار آن ساخت سازهای موسیقی شده است. باباقزوینی اولین سنتور را در ۱۱ سالگی با برادر بزرگترش ساخته و بیش از ۳۰ سال است به ساخت سازهایی مانند سنتور، سهتار و گیتار مشغول است. وی در کنار ساخت انواع ساز در این سالها این هنر را به افراد زیادی نیز آموزش داده است.
باباقزوینی در کنار ساخت و آموزش ساخت ساز به دیگران نواختن آنها را نیز در فهرست اقدامات خود دارد اما به گفته خود در سالهای اخیر بیشتر وقتش صرف کار تولید ساز میشود و برای آموزش موسیقی فرصت چندانی ندارد. وی همه دانستهها و آموختههای خود را مدیون برادرش میداند و میگوید: برادرم مسیر زندگی مرا مشخص کرد و هرچه دارم از اوست. گفتوگوی همشهری با این هنرمند البرزی را میخوانید.
- چطور شد به کار موسیقی علاقهمند و وارد این کار شدید؟
۷ ساله که بودم یکی از دوستان صمیمی پدرم که هنرمند و نوازنده سازهای ترکی بود، با تشویق و ترغیب من و برادرم که ۵ سال از من بزرگتر بود، نقش زیادی در ایجاد علاقه و انگیزه در ما داشت. از ۱۰ سالگی نزد «استاد محمد اوسطی» که از نوازندههای بزرگ سازهای کوبهای بود، برای نواختن تنبک آموزش دیدم و برادرم همزمان سنتور را آموزش دید. در کنار آموزش نواختن، علاقه و گرایش زیادی برای ساخت در ما بود. برادرم ۱۶ سال و من ۱۱ سال داشتم که بعد از تمرین و خراب کردن ۲ سنتور، اولین سنتور خود را ساختیم.
- برای ساخت سنتور آموزش دیدهاید؟
خیر، هیچ آموزشی ندیدهایم. الگوی ما سنتوری بود که قبلا توسط هنرمند دیگری ساخته شده بود و ما با شکافتن و بررسی آن کارمان را به صورت تحقیقی آغاز و سپس شروع به ساخت کردیم. اولین کار ما سنتور نشد و فقط شکل ظاهر آن شبیه سنتور بود، دومی هم نقص زیادی داشت اما سومی یک سنتور واقعی شد که البته ساخت آن ۲ سال طول کشید.
- نقش و حمایت خانوادهتان در این مسیر چطور بود؟
برادرم سنتور میزد و من تنبک، با هم در خانه همنوازی میکردیم و خانواده هم استقبال میکردند. پدرم کارمند بود، اما دوست نداشت ما شغل کارمندی را انتخاب کنیم. برای همین با خرید ابزار و لوازم مورد نیاز ما و در اختیار گذاشتن طبقه پایین خانه به عنوان کارگاه در این راه حمایت و تشویق زیادی کرد. همینها باعث شد از ۱۴سالگی عزم جدی در این کار داشته باشیم و به عنوان یک شغل و حرفه وارد این کار شدیم. مادرم نیز در این امر بسیار همراه بود و همواره حامی و مشوقم در رسیدن به اهدافم
بوده است.
- کار در آن سن به درس خواندن لطمهای وارد نمیکرد؟
خیر این اتفاقات همزمان با جنگ تحمیلی بود و گاهی ۲ ماه مدرسه تعطیل بود و ما درسهای خود را از طریق کانالهای تلویزیون آموزش میدیدیم و این فرصت مناسبی بود تا هم به کار و هم به درس برسیم.
از نحوه ساخت سازها برایمان کمی توضیح دهید.
ما ابتدا از سنتور شروع کردیم. برای ساخت هر سنتور ۲ سال زمان نیاز بود، چراکه همه قطعات آن را خودمان میساختیم و صفر تا صد آن با خودمان بود. در حالی که اکنون هر قطعه با کمک ابزار تراشکاری و فرز ساخته میشود و فقط آنها را روی هم سوار میکنیم. اما آن زمان تکتک قطعات را خودمان برش یا تراش میدادیم و هیچ قطعهای آماده نبود تا خریداری کنیم و این کار خیلی زمانبر بود. بعد از مدتی ساخت سهتار و سپس گیتار را یاد گرفته و تولید آنها را هم شروع کردیم.
- اکنون بیشتر تولیدات شما مربوط به کدام ساز است و چرا؟
اکنون بیشتر گیتار میسازیم و دلیل آن هم استقبال بیشتر برای این ساز است.
- جایگاه موسیقی را در کشور و بهویژه در استان البرز چطور میبینید؟
در ایران ارتباط و همدلی خوبی بین اعضا و خانواده هنر وجود ندارد و دلیل آن فرهنگسازی نامناسب از دوران قبل است. فرهنگ باهم بودن بین ما وجود ندارد و در نتیجه رشد و پیشرفتی در این هنر وجود نداشته است و به طور کل میتوان گفت حاشیه در بین هنرمندان زیاد است و متاسفانه این ضعف نسل به نسل منتقل میشود. اگر روحیه انتقادپذیری در همه وجود داشته باشد و ایرادهای یکدیگر را صادقانه به هم منتقل کنیم موفقترخواهیم بود.
- رقابت در حرفه ساخت ساز موسیقی در چه شرایطی است؟
از نظر من تولیدکننده داخلی رقیب من نیست، همکار من است. رقیب من واردکننده ساز است که سالانه تعداد بالایی وارد و تولیدکنندگان داخلی را نابود میکند. سالها بود که بازار و تولید ساز موسیقی در کشور با رکود مواجه بود و تولیدکنندگان داخلی آسیب و لطمه زیادی دیدند، اما اکنون به دلیل تحریم و ممنوعیت واردات، کار ما رونق گرفته و شرایط نسبت به قبل بهتر شده است.
- از تولیدکنندگان صنف شما حمایتی از جانب متولیان میشود؟
متاسفانه حمایتی از جانب نهادهای متولی مثل ارشاد، میراث فرهنگی یا... ا. وجود ندارد. آنها حتی برای دادن یک وام به بهانههای مختلف که مثلا ساز گیتار ایرانی نیست، آنقدر سنگاندازی میکنند که فرد را منصرف میکنند. درحالی که گیتار کاملا ریشه ایرانی دارد اما وارد غرب شده و دوباره به کشور خود ما برگشته و با عنوان ساز خارجی نواخته میشود، اما متاسفانه آگاهی کمی در حوزه ساز و موسیقی وجود دارد.
- موسیقی به مثابه تفکر
«حسن بابا قزوینی» هنرمند البرزی: موسیقی یک تفکر است که تا امروز تعریف درستی از آن به جامعه ارائه نشده است. هر چقدر انسان بهویژه از کودکی با موسیقی سروکار داشته باشد، ذهنش بازتر میشود. متاسفانه تفکر مردم در مورد موسیقی این است که من نان برای شب ندارم چرا برای موسیقی فرزندم هزینه کنم؟ در حالی که اگر در خانوادهها موسیقی پرورش داده شود روحیهها تغییر میکند. در شرایط پرتنش امروزی که در جامعه داریم، نواختن موسیقی میتواند کلافگی، خستگی و مشغلههای روزمره و همچنین دعواهای خانوادگی را از بین ببرد. علاوه بر آن موسیقی میتواند اعضای خانواده را دور هم جمع کند و برای ساعتی هم که شده اعضای خانواده گوشیهای خود را کنار گذاشته و دور هم جمع شوند. از نظر من موسیقی قویترین قرص آرامبخش است.
نظر شما