مصادیق مدنظر رئیسجمهور در افزایش اختیارات را نیز میتوان از خلال صحبتهایش جست. در نخستین اعلام مواضع، حسن روحانی در دیدار ماه رمضان خود با فعالان سیاسی، گفت: «اگر درخصوص سیاست خارجی، فرهنگ و یا فضای مجازی از دولت سؤال و مطالبهای میشود، باید ببینیم که دولت چقدر در این حوزهها اختیار دارد. باید در حد توان و در حوزه اختیارات رئیسجمهور از دولت مطالبه داشت.» در جلسهای بعدتر، روحانی در دیدار ماه رمضان مسئولان و کارگزاران نظام با رهبری انقلاب، بودجه را مدنظر قرار داد و گفت: «اداره کشور بدون تغییر در ساختار بودجه و اقتصاد امکانپذیر نیست.
این کار تنها در اختیار دولت نیست، باید اختیارات متمرکز و درک مجلس و دولت از شرایط کشور و منطقه و جهان یکسان شود.» رئیسجمهور در دیدار روحانیون، شرایط جنگ اقتصادی کشور را مدنظر قرار داد و گفت: «همانگونه که در جنگ ۸ساله اختیارات ویژهای را از امام راحل گرفته و توانستیم جنگ را اداره کنیم و حتی موفقیتهای بسیاری را بهدست آوریم، امروز هم به چنین اختیاراتی نیاز داریم.»
او مشخصا در دیدار شنبهشب خود با فعالان رسانهای نیز تصریح کرد: «باید درنظر داشته باشیم که شرایط جنگ با شرایط عادی تفاوت دارد و در ۸سال دفاعمقدس تمام اختیارات در شورایعالی پشتیبانی جنگ جمع شده بود و امام راحل تمام این اختیارات را به این شورا محول کرده بود.» در گفتوگو با معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده درباره نحوه تنظیم اختیارات و راهکارهای همخوانی مسئولیتها و اختیارات در حوزه اجرایی کشور گفتوگو کردیم.
- آقای روحانی در دیدارهای اخیرشان نسبت به ناکافیبودن اختیارات رئیسجمهور انتقادهایی داشتند و در دیداری با روحانیون، اشاره کردند که این اختیارات کم است و با جنگ اقتصادیای که داریم، باید تمرکز قدرت و تصمیمگیری صورت بگیرد. چه احساس نیازی درخصوص افزایش اختیارات رئیسجمهور وجود دارد؟
مردم رئیسجمهور را مسئول امور میدانند. مردم چون مستقیم به رئیسجمهور رأی میدهند، همه انتظاراتشان هم از رئیسجمهور است و او را رئیس قوه مجریه میدانند و انتظار دارند که قدرت عمل کافی برای تحقق وعدهها، برنامهها، مطالبات و خواستههای مردم را داشته باشد. برای همین آقای روحانی بیشترین فشار را از این بابت تحمل میکند؛ اینکه گاهی انتظارات، مطالبات و آن مسئولیتها با اختیارات سازگاری ندارد و گاهی اوقات اختیارات بهدلیل نوع ساختار نظام سیاسی که ما در کشور داریم، به نوعی تحدید میشود، بنابراین در عمل خیلی از رویکردهای رئیسجمهور ممکن است به نتیجه نرسد یا خنثی شود، یا موازیکاریهایی اتفاق بیفتد.
- این موازیکاریها از کجا صورت میگیرد؟
به هر حال نقاط و ارگانهایی داریم که اختیاراتی که رئیسجمهور برای به سرانجام رساندن امور میخواهند را محدود میکنند؛ اختیارات دستگاهها و وزرای مربوطه را میگیرند. اختیارات وزارتخانهها با دستگاههای موازی دیگر تقسیم شده است. این یک واقعیت است که در نظام سیاسی ما وجود دارد. ممکن است چنین ساختاری از منظری فوایدی داشته باشد و مثبت تلقی شود -نمیخواهم بگویم همهاش اشکال است- ولی واقعیت این است که اگر این هماهنگیها در عمل اتفاق نیفتد، کشور آسیب میخورد؛ یعنی تشتت و دوگانگی پیش میآید.
- چه حوزههایی بیشتر در این خصوص آسیب میبینند؛ اقتصاد یا سیاست؟
همه حوزهها، حتی فرهنگ. ما چون این اتفاق را بهویژه در حوزه فرهنگ داریم، مردم سرگردان میشوند که سیاستهای فرهنگی چیست؟ رویکردهای فرهنگی کدام است و دولت چهکاری را با چه رویکردی دنبال میکند و چه رویکردی را نهادهای دیگر پی میگیرند؟ یا مثلا در حوزه اقتصاد دوگانگیها فرصت را برای فساد فراهم میکند. وقتی سیاستها یکدست و هماهنگ نباشد و همافزایی نداشته باشد، بیشترین فرصت را برای رانتخواران، ویژهخواران و آسیبهای اقتصادی پیش میآورد. در حوزه سیاست خارجی نیز چنین است. اگر سیاست خارجی انسجام نداشته باشد و وزیر امور خارجه و دستگاه دیپلماسی ما اقتدار کافی نداشته باشند، طبعا نمیتوانند منافع ملی را پیش ببرند. در حوزههای اجتماعی نیز ما میبینیم دوگانگیهایی وجود دارد و سیاستها یکدست نیست؛ ممکن است قوه قضاییه سیاستهای دیگری داشته باشد. به هر صورت این مسئلهای است که در نظام سیاسی ما باید به آن پرداخته شود.
- این مشکلات با اصلاح قوانین عادی کشور قابل حل هستند یا تصمیم و اراده دیگری را طلب میکنند؟
یک جاهایی با اصلاح قوانین، مقررات و رویهها، یک جاهایی نیز هماهنگی بین قوا. نشست سران ۳قوه و اختیاراتی که دارند، خیلی مهــم اســت. مخصـوصـا در شرایط کنونی این مسئله نمود بیشتری پیدا میکند. این چندگانگیای کـه آقــــای رئیسجمهور این روزها بر آن تأکید دارند، شرایط خاص کشور است. الآن شرایط ویژهای داریم.
- منـتــقـدان معتقدند که آقای رئـیسجمهور اختیارات کافی دارد و همانها را باید فعال کند. قانون اساسی ظرفیت افزایش اختیارات را فراهم نمیکند؟
طبعا صحبت آقای رئیسجمهور در چارچوب قانون اساسی و وضعیت فعلی است. اینکه در آینده قانون اساسی اصلاح شود یا همهپرسی اتفاق بیفتد، بحث آینده است. ایشان هماکنون انتظار دارد که در چارچوب شرایط فعلی واقعا دستگاهها در حیطه وظایف خودشان عمل کنند و ایشان بهعنوان رئیس دولت و بهعنوان کسی که مجری قانون اساسی است، مسئولیتهایش مشخص است و رأی مستقیم از مردم دارد و توقع دارد همه دستگاههای خارج از دولت و بخشهای ذیربط همکاری و هماهنگ عمل کنند. در شرایطی که ما در یک جنگ اقتصادی رودررو با آمریکا و جنگ روانی سنگین هستیم، این تشتت و دوگانگیها میدان را بیشتر بهدست مخالفان و کسانی میدهد که میخواهند به کشور آسیب بزنند.
- شورایعالی هماهنگی اقتصادی تقریبا یکسال پیش تشکیل شد. انتقادات رئیسجمهور حکایت از آن دارد که از این تشکیلات ناراضی هستند و بحث اختیارات را تأمین نمیکند. چنین نیست؟
من فکر میکنم این شورا باید تلاش بیشتری کند تا تمرکز قدرت و تصمیمگیری در شرایط کنونی را به رئیسجمهور تفویض کنند. برخی از موارد مدنظر رئیسجمهور برآورده نشده است. این مشکــلاتـــی است که ما سالهاست با آن مواجه هستیم. این مشکلات شاید الآن بهخاطر شرایط خاص کشور بروز بیشتری پیدا کرده است اما در دولتهای قبل هم بوده و مسئله خاص این دولت نیست. به همینخاطر نیز برخی معتقدند که باید سراغ اصلاح قانون اساسی رفت تا مسئله حل شود.
- یعنی تمرکز اختیاراتی که باید با تشکیل شورا در حیطه مسئولیتهای رئیسجمهور اتفاق بیفتد، نیفتاد. درست است؟
نمیتوانم اینطور علیالاطلاق بگویم. فکر میکنم هم تشکیل شورایعالی هماهنگی اقتصادی و هم تلاشهایی که در سطوح مختلف صورت گرفته است، مؤثر بوده ولی ما متأسفانه در جاهایی شاهد برخی رقابتهای سیاسی هستیم که به منافع ملی کشور آسیب میزنند و جایشان نامناسب است. آن جایی که باید رقابت سیاسی اتفاق بیفتد، احزاب است. گروههای رقیب دولت اگر هم حرفی دارند، باید در مکانیسم رقابتهای سیاسی حزبی عمل کنند، نه اینکه چوب لای چرخ دولت بگذارند.
رقبای دولت باید قدرت خودشان را از طریق تقویت احزاب افزایش دهند. قدرت احزاب باید افزایش پیدا کند. این احزاب هستند که مواضعشان را شفاف عمل کرده و فضای کشور را از رقابتهای پنهان و تخریبهای پشت پرده دور میکنند. جایگزین رقابتهای حزبی چیست؟ همان جریانات موازی پس از برگزاری انتخاباتها هستند که رقیب برنده در تمام ۴سال فعالیتش میشوند. اگر رقابتها به مجاری حزبی وارد نشود، متأسفانه در جاهایی بروز پیدا میکند و به جهتگیریهای کلی کشور صدمه میزند.
- ظاهرا همه روسای جمهور قبلی ازجمله آقای خاتمی و آقای احمدینژاد هم نسبت به مسئله کمبود اختیارات در برهههای مختلف انتقادهایی داشتهاند؛ صورت مسئله برای آقای روحانی تفاوت دارد و حائز شرایط خاصی است یا در راستای همان انتقادات روسای جمهور سابق است؟
صحبتهای رئیسجمهور مختص الآن نیست. متعلق به زمان و شرایط قبل هم بوده است. زمان مهندس موسوی نیز چنین بود. آقای رجایی هم این مشکل را داشتند. این مسئله یعنی تشتت و دوگانگی بین اختیارات و انتظارات از ابتدای انقلاب وجود داشته است؛ اینکه رسانه ملی سیاستهایش از جای دیگری تعیین میشود، با اینکه عملا سران ۳قوه باید سیاستها را تعیین کنند. الآن شاید شرایط کمی تشدید شده است؛ هم بهدلیل ساختارهای جدیدی که شکل گرفته و هم بهدلیل وضعیت جدیدی که کشور درونش قرار گرفته است، وضعیت خیلی حساس است. این تشتت خیلی دیده میشود و واکنش بیشتری دارد.
نظر شما