کارتنخوابها و معتادان بیخانمان؛ این تشکل با گروهی از جوانان عاشق که هم دردها را میشناختهاند و هم همت مقابله با درد و نیز امید غلبه بر بدترین مصائب را داشتهاند کار میکند.
با آنها و دهها مانندش، در دوران نمایندگی شورای شهر تهران آشنا شدم و تاکنون نیز تلاش کردهام افتخار همراهیشان را داشته باشم. حالا بسیاری از کارها نتیجه داده؛ مانند بازپروری و اشتغال به کار کسانی که دیگر حتی امید زنده ماندن هم نداشتند. اما اشارهام در آغاز موضوع به چنین فعالیتی، چرا؟ زیرا این نمونهای است از فعالیت هزاران نهاد مدنی و غیردولتی که بر شانه همت جوانان و مردم برای بهبود و تغییر شرایط زندگی هموطنان بنا شده است.
خوشبختانه روند رشد این تشکلها طی سالهای اخیر و پس از افول شدیدی که در دولتهای نهم و دهم دچار شدند، رو به تزاید بوده و نمونههای بارز آنرا میتوان در زمینههای اجتماعی زنان، کودکان و محیطزیست دید. فضایی که برای این نوع کارها در عرصههای اجتماعی فراهم شده بیتردید سرمایه بزرگی برای کشور و از نمادهای مردمسالاری بهحساب میآید و در آن فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی جوانان رو به رشد و مورد حمایت دولت است. برای جوانان رویکردهای دیگری نیز در سالهای اخیر بروز و ظهور یافته است.
دولتهای یازدهم و دوازدهم با وجود مشکلات برای بهبود فضای دانشگاهها، گامهای اساسی برداشتهاند که اجازه گسترش تشکلها و نشریات دانشجویی از آن جمله است. کاهش تنش و کمرنگ شدن جو امنیتی در فضای دانشجویی طی 5 سال گذشته مشهود بوده،اگرچه مشکلاتی مانند دانشجویان ستارهدار و برخی محدودیتها غیرقابل انکار است و دولت براساس وعدههای رئیسجمهور روحانی در رفع آنها میکوشد تا دانشجویان و دانشگاهیان بتوانند از فضای آرام و پویای علمی و آزاد سیاسی بهرهمند شوند. از مطالبات عمده جوانان، دسترسی آزاد به اطلاعات و اینترنت بوده که تا قبل از حوادث هفته اخیر شاهد فضای کمنظیری در این مورد در کشور بودیم.
از دیگر جهتگیریهای دولت حمایت از جوانان نخبه و تحصیلکرده با ایجاد صدها شرکت دانشبنیان در کشور و حمایتهای بازاریابی و خدمات در سطح ملی و بینالمللی برای آنان بوده است. با این حال کسی نمیتواند کمبودها و کاستیها را چه در سطح قوا یا دستگاههای خدماترسان انکار کند.
جوانان در قبال فساد در هر دورهای حساس بودهاند و آرمانطلبی آنان ایجاب میکند که در مقابل رانت و سوءاستفاده صدای اعتراض خود را به گوشها برسانند. همچنین مشکلات ناشی از بیعدالتی و تبعیضهایی که ممکن است بهدلیل عدم توازن در ساختارها و فقدان نظارت کافی بهوجود آید یا مشکلات اقتصادی که فاصله میان دهکها و اقشار مختلف را زیاد میکند،
بهخوبی به چشمان تیزبین جوانان میآید و آنها را آزرده و خدایناکرده ناامید میسازد. بنابراین روشن است که در چنین شرایطی باید به یک گفتمان زنده و پویا در رسانهها ازجمله رسانه ملی رویآوریم؛ گفتوگویی میان نسلها که در آن گوشها بهدور از کلیشهها و جانبداریها برای شنیدن خواستهها و اعتراضهای جوانان باز باشد.
بیتردید در شرایط موجود تنش، خشونت و زوال امنیت همه آنچه را که در 5سال گذشته بهدست آوردهایم در خطر قرار خواهد داد. بهویژه در ابعاد اقتصادی که مانع سرمایهگذاری و رشد میشود یا در ابعاد اجتماعی که محدودیتهایی مانند دسترسی به اطلاعات آزاد را کاهش میدهد و البته دهها شغل وابسته به فضای مجازی را دچار رکود و شکست میکند و همچنین مانع شفافیت فضا برای رسیدگی به مفاسد و مطالبات میشود. اکنون برای جوانان بهترین مسیر، مطالبهگری فعال توأم با تلاش و فعالیت در رفع مشکلات است؛ این تلاش مانند مثالی که در آغاز این یادداشت زدم میتواند «آخرخطرسیدهها» را هم به زندگی برگرداند.
نظر شما