اردوها، ساختمان و فضای فیزیکی و حتی حوادثی مانند آتشسوزی، آزار جنسی دانشآموزان، پخش موسیقی و رقص کودکان، حاشیههای فراوانی داشته و دارد. حاشیههایی که حالا اغلب مردم از زیر و بم آن خبر دارند و حتی میدانند که وابستگی بسیاری از این مدارس به سیاستمداران باعث شده که هر بار خیلی راحت و آسوده از معرکهها نجات پیدا کنند.
اما یکی از مهمترین عناصر حاشیه دار و مسئله ساز که هر سال با آغاز ثبت نام مدارس پررنگ میشود، بحث شهریه مدارس غیردولتی است.
شهریههای بسیار بالا که حالا چند سالی است روسای سازمان مدارس و مراکز غیردولتی وزارت آموزش و پرورش را وادار کرده که قبل از ثبتنامها نشست خبری بگذارند و درباره میزان دقیق افزایش شهریهها با اعداد و ارقام و نمودار توضیح دهند. مجتبی زینیوند هم طبق همین سنت، نشستی در ابتدا برگزار کرده و گفته: «سقف شهریه دریافتی برای مدارس غیردولتی تهران برای مقطع ابتدایی ۹ میلیون و۴۰۰ هزار تومان، برای مقطع متوسطه اول ۱۱ میلیون تومان و برای مقطع متوسطه دوم، ۱۵ میلیون تومان است.»
تا اینجای کار توضیحات معاون وزیر آموزش و پرورش درباره شهریهها کاملا شفاف و روشن است و تکلیف را برای خانوادهها یکسره میکند اما بلافاصله این توضیح ابهام را به ماجرا بر میگرداند: «اما میزان افزایش شهریه مدارس، برحسب الگو و براساس شاخصهایی تعیین شده، منطقه به منطقه و حتی مدرسه به مدرسه متفاوت است.» رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی وزارت آموزش و پرورش در آخر صحبتهایش هم این منت را بر سر والدین گذاشته که «بانک مرکزی تورم را حدود ۳۰ درصد اعلام کرده ولی ما کمتر از این میزان افزایش قیمت داشتهایم.»
او طبق روال تعریف شده و همیشگی این را هم گفته که «امسال با استقرار تیمهای نظارتی و با سامانهای که راهاندازی کردیم، انتظار داریم که بتوانیم آن تعداد معدود مؤسسین غیردولتی که تخلف کردند را به حداقل برسانیم.»
- راههای دور زدن شهریه مصوب مدارس غیردولتی کدامند؟
«همین توضیحات معاون آموزش و پرورش نخستین راه فرار مدیران مدارس غیردولتی از قانون است.» این جمله آغازین رسول پرورش، استاد دانشگاه و فعال صنفی آموزش درباره شهریه مدارس غیردولتی است. «اینکه هر سال معاون وزیر بیاید و ارقامی را بهعنوان شهریه مصوب در هر مقطع اعلام کند و سپس بگوید که البته این شاخص منطقه به منطقه و مدرسه به مدرسه فرق میکند، یعنی اصولا قانونی وجود ندارد و دست مدیران برای گرفتن شهریه باز است.»
پرورش ادامه داد: «دومین راه تخلف و دور زدن قانون که سالهاست مدیران وزارت آموزش و پرورش راه آن را باز گذاشتهاند تا مدیران مدارس غیردولتی بتوانند از طریق آن سود سرشاری کسب کنند، لیست بلند بالایی از هزینههای جانبی مانند سرویس رفتوآمد مدرسه، لباس فرم و لباس ورزش، پول صبحانه و ناهار، هزینه کتابهای تست، کلاسهای فوق برنامه درسی، اردوهای علمی، فرهنگی و تفریحی، کلاسهای ورزشی مانند شنا و فوتبال و...است. این دقیقا همان حفره خالی در قانون مدارس غیردولتی است که به ضرر والدین و به سود مدیران مدارس عمل میکند.»
این لیست دقیقا همان حفره است که هم مجتبی زینی وند و هم مدیران اسبق سازمان مدارس و مراکز غیردولتی آن را هزینههای جانبی مدارس غیردولتی میخوانند و سالهاست که میگویند: «رقم هزینه کرد هرکدام از این خدمات براساس توافق مدیر مدرسه با والدین خواهد بود و ما نمیتوانیم در اینباره دخالتی داشته باشیم.»
این استاد دانشگاه معتقد است که اصولا مسئولان آموزش و پرورش نهتنها قصد ندارند که چنین حفره خطرناکی را با ضابطه مندی و قانون مداری پر کنند، بلکه همواره دنبال راههای متعددی برای عمیقترکردن آن در جهت گسترش مدارس غیردولتی و کسب سود بیشتر آنها هستند. «در واقع نهتنها هیچ ارادهای برای برخورد با این تخلفات گسترده در مدارس غیردولتی وجود ندارد بلکه خودشان هم به آن دامن میزنند.»
- رانت مجوز مدارس غیردولتی
البته به جز مواردی که رسول پرورش از آنها بهعنوان راههای گرانفروشی در مدارس غیردولتی یاد کرد، موارد متعدد دیگری هم وجود دارد که کارشناسان آموزشی بارها بابت آن به وزارت آموزش و پرورش تذکر دادهاند اما پاسخی نشنیدهاند.
طاهره الهیاری، مدیر یکی از مدارس دولتی و کارشناس آموزش از راه دور به همشهری میگوید: «مهمترین مانع برخورد با تخلفات واضح و روشن مدارس غیردولتی، وابستگی بسیاری از آنها به شخصیتهای سیاسی و اقتصادی مطرح کشور است. از آن بدتر مدرسهداری مدیران سطح بالای وزارت آموزش و پرورش و ادارات است که از رانت اخذ مجوز رایگان استفاده کرده و مدرسهای در حیاط خلوت آموزش و پرورش راه انداختهاند برای روز مبادا. مدارسی که بنگاه کسب درآمد آنهاست و آینده کاریشان را تامین میکند.»
الهیاری با صراحت از برخی ارتباطات مدیران مدارس غیردولتی با تعدادی از مدیران وزارت آموزش و پرورش توضیح میدهد. «این اتفاق آنقدر علنی و روشن است که دیگر اغلب کارکنان آموزش و پرورش میدانند که چرا فلان مدارس زنجیرهای در تهران یا آن مدرسه تازه تاسیس غیردولتی در یزد یا مدرسه بسیار مطرح در تبریز از سقف شهریه مصون هستند و یا در آموزش و استخدام معلمان دستشان از سایر مدارس غیردولتی دیگر بازتر. ناظران عملکرد مدارس غیردولتی اگر هم بخواهند نمیتوانند با تخلف این مدارس برخورد کنند و باید از کنار بسیاری از مدارس با اغماض رد شوند.»
- شهریههای مدارس به روایت والدین دانشآموزان
امسال هم مثل همه سالهای گذشته با تعداد زیادی از والدین نگران و بلاتکلیف مواجه هستیم که از شهریه بالای مدارس غیردولتی گلایه دارند. آنها به خبرنگار همشهری میگویند که شهریه برخی مدارس با آن نرخ مصوبی که معاون وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده، کاملا متفاوت است و بعضا تفاوتهای فاحشی دارد.
نسرین ضابطی مادر یکی از همین دانشآموزان به همشهری میگوید: «الان اعلام کردهاند که شهریه مصوب مدرسه ابتدایی ۹ میلیون و ۴۰۰هزار تومان است، درحالیکه مدرسه پسر من علی الحساب از ما ۵میلیون برای ثبت نام خواسته و گفتهاند تا اول مهرماه باید بپردازیم و ۲ چک ۳ میلیونی هم برای آخر آذر و آخر بهمن بدهیم، یعنی جمعا شهریه یک دانشآموز کلاس چهارم میشود۱۱میلیون بدون هزینه سرویس مدرسه. تازه همین را هم گفتهاند که اگر به موقع برای ثبت نام اقدام نکنیم، ظرفیت و فرصت ثبت نام را به دانشآموز دیگری میدهند.»
او به این پرسش که چرا فرزندش را در یک مدرسه دولتی ثبت نام نمیکند، اینطور پاسخ میدهد: «هم برای کلاس اول و هم امسال تصمیم به این کار گرفتم اما بعد که سراغ مدرسه دولتی که سهمیه فرزند من در نزدیکی خانه است، مراجعه کردم، پشیمان شدم. کیفیت پایین فضای فیزیکی مدرسه، معلمان خسته و بیانگیزه، روشهای آموزشی یکنواخت که معلم محور است و کلاسهای بیروح باعث شده در این مدت میلیونها تومان هزینه کنم تا حداقل فرزندم در آموزش دچار ضعف نباشد. وگرنه چهکسی دوست دارد که با حقوق کارمندی این هزینههای گزاف را هر سال متقبل شود؟»
مرتضی افشردی پدر نیما که سال یازدهم متوسطه است، چندمین منتقد شهریه مدارس غیردولتی است که با روزنامه همشهری تماس میگیرد. او از ترفند عجیب مدرسه غیردولتی پسرش برای دریافت شهریه بیشتر میگوید: «برای سال یازدهم گفتهاند که در کل باید ۲۸میلیون تومان در ۵ قسط پرداخت کنیم که پیش ثبت نام ۱۰میلیون تعیین شده است. این رقم کجا و ۱۵میلیون نرخ مصوب کجا، یعنی درحدود دو برابر. بعد هم که اعتراض میکنیم لیست بلند بالایی از کلاسها و اردوهای اجباری و معلمانی که ادعا دارند از دانشگاههای برتر کشور برای کنکور دعوت کردهاند و...جلویمان میگذارند.
مثلا میگویند هر جلسه ریاضی با استاد فلان که از دانشگاه شریف میآید برایمان ۲میلیون آب میخورد. اینگونه خیلی از والدین گول این تبلیغات را میخورند و قبول میکنند و ما هم چون میخواهیم فرزندمان جلوی دوستانش سرافکنده نشود، مجبوریم این هزینهها را قبول کنیم.»یکی دیگر از ترفندهای مدارس غیردولتی برای دریافت شهریه بیشتر در سالهای اخیر، سوءاستفاده از نام و یا به قول خودشان برند مدرسه است، امکانی که در اختیار همه مدارس غیردولتی نیست و تعداد خاصی از آنها میتوانند با این راهکار هر هزینهای را به خانوادهها تحمیل کنند. سولماز احدی، مادر دانشآموزی که قصد داشت فرزندش را در مدرسه بنام و مشهور «الف. الف» ثبت نام کند از این ترفند پرده بر میدارد.
«دخترم در امتحان ورودی مدرسه که قبول شد، با من و پدرش جلسهای برگزار کردند که یک جور مصاحبه شفاهی بود، در انتهای جلسه از شهریه ۲۰میلیونی که بابت سال دهم رشته ریاضی فیزیک باید پرداخت کنیم صحبت کردند و وقتی ما اعتراض کردیم گفتند که ما اصلا تابع قوانین آموزش و پرورش نیستیم و مختارید که ثبت نام نکنید. البته که ما این کار را نکردیم ولی این اعتماد به نفس و اطمینان خاطر و غرور معاون مدرسه ناشی از چیست؟
او خیالش راحت بود که شکایت ما راه به جایی نمیبرد و متأسفانه درست هم بود چون تا حالا دوبار به آموزش و پرورش منطقه یک مراجعه کردهام اما گفتهاند این مدرسه از قدیم جزو مدارس خاص و برتر ماست و والدین دیگر از شهریهها شکایتی ندارند!»داستان شهریه مدارس غیردولتی، مثنوی هفتادمن کاغذی است که هر سال داستان جدیدی به آن اضافه میشود. میتوان صفحهها از گلایه و نقد والدین نقد کارشناسان در اینباره نوشت. ماجراهایی که مسئولان آموزش و پرورش از آن با خبرند ولی اراده برخورد با آن از اساس وجود ندارد.
- راه بهسازی آموزش و پرورش از خصوصیسازی نمیگذرد
- مهدی بهلولی ـ کارشناس آموزشی
سرآغاز فعالیت مدارس غیرانتفاعی در کشورمان سالهای پایانی جنگ تحمیلی است؛ در اواخر دهه ۶۰رشد جمعیت در کشورمان زیاد بود و حدود ۱۹میلیون دانشآموز در مدارس تحصیل میکردند و در مطالعات مربوط به برنامه دوم توسعه پیشبینی شده بود که با حفظ آن روند رشد جمعیتی در سال ۹۰حدود ۳۲میلیون دانشآموز خواهیم داشت و نتیجه گرفته بودند که با سونامی رشد جمعیت دانشآموزان،
بودجه وزارت آموزش و پرورش و امکانات آن برای این تعداد دانشآموز کفایت نخواهد کرد و به همین دلیل روند راهاندازی مدارس غیرانتفاعی و خصوصی براساس همین پیشبینی و آمار غلط آغاز شد؛ چرا که در سال ۹۰بهرغم پیشبینیهایی که انجام شده بود، آمار دانشآموزان به ۱۲تا ۱۳میلیون نفر کاهش پیدا کرد و ۲۰میلیون نفر خطای پیشبینی شده در آمار باعث شد تا تعداد زیادی مدارس غیرانتفاعی و خصوصی در کشور همچون قارچ رشد کنند.
به عقیده من خصوصیسازی مدارس به دو دلیل پنهان که بیان نمیشود و دلیل آشکار که همان تعداد بالای جمعیت دانشآموزان است اتفاق افتاد. افرادی که از خصوصیسازی آموزش و پرورش حمایت میکنند مدعی هستند که با خصوصیسازی میتوان هزینهای که برای دانشآموزان دارای توان مالی میشود را خرج دانشآموزان ضعیف کرد و مدارس غیرانتفاعی پیشرو الگوی آموزش شوند. این در حالی است که سهم بودجه آموزش و پرورش نسبت به بودجه ناخالص داخلی در حال کم شدن است و از سهم ۳تا ۴درصدی در دوران اصلاحات اکنون به زیر یک درصد رسیده است، با این حساب هیچ دغدغهای برای دانشآموزان کم بضاعت و رسیدگی به آنها وجود ندارد.
منتقدان خصوصیسازی آموزش و پرورش در دنیا اعتقاد دارند خصوصیسازی باعث ضعیف شدن همبستگی اجتماعی، افزایش شکاف طبقاتی و لرزان شدن پایههای دمکراسی میشود. این در حالی است که براساس بیانیههای سازمان یونسکو آموزش و پرورش باید دست دانشآموزان ضعیف را گرفته و از طبقات پایین جامعه به طبقات بالاتر ببرد، اما بهعلت اینکه آموزش خوب در اختیار مرفهان است این اتفاق نمیافتد. در بخشهایی که مناطق محروم هستند مانند سیستان و بلوچستان دانشآموزان با کمترین امکانات تحصیل میکنند و در مقابل در مدارس لاکچری امکانات زیادی وجود دارد و همین باعث ایجاد اختلاف طبقاتی در بین دانشآموزان میشود و این موضوع را حتی در شهرها هم بین مدارس مختلف شاهد هستیم.
از سوی دیگر اختلافهای ایجاد شده پیامدهای آموزشی زیانباری هم به همراه دارد که معمولا کمتر به آن پرداخته میشود که همان تحریف معنای اصلی آموزش و پرورش است. مدارس غیرانتفاعی و خصوصی تأکید زیادی روی آزمونگیری، نمره، کمیسازی آموزش، درصد قبولی و رقابت بین دانشآموزان دارند چرا که با این کار میخواهند مشتری بیشتری جذب کنند؛
درحالیکه در آموزش بهمعنای واقعی کلمه این موارد هیچ جایگاهی ندارد و پرورش شهروند شایسته، اخلاق مدار و آشنا به حقوق و وظایف شهروندی در اولویت است. اما سرمایهدار آموزشی نمیتواند ۱۲سال صبر کند تا چنین فردی را تحویل جامعه دهد. او میخواهد یک فرد تست زن که میتواند در المپیادها و آزمونها مقام بالایی کسب کند تربیت کرده و تحویل جامعه بدهد به همین دلیل است که با وجود خالی ماندن صندلیهای دانشگاهها هنوز تب کنکور از بین نرفته چرا که مدارس خصوصی تقویتکننده این مسائل هستند.
درحالیکه در مدارس دولتی تعداد دانشآموزان بالا بوده و معلمان از وضعیت ناراضی هستند و دانشآموزان انگیزهای برای درس خواندن ندارند؛ مدارس غیرانتفاعی از امکانات بالایی برخوردارند و پشت برخی مدارس زنجیرهای آدمهای سیاسی قرار گرفتهاند که بودجه زیادی را صرف میکنند. راز موفقیت این مدارس کیفیت بالای کارشان نیست بلکه نحوه گزینش دانشآموزان است. این مدارس با گرفتن آزمون ورودی دانشآموزانی که از نظر هوش، خانواده و فرهنگ در سطح بالایی قرار دارند را جذب کرده و در نهایت هم با همین ورودی خوب، خروجی خوبی خواهند داشت.
نکته آخر اینکه در وزارت آموزش و پرورش دو مشکل اساسی وجود دارد، چیرگی سخت ایدئولوژی بر آموزش که آموزش را متمرکز، تلقینی و القایی کرده و از پرسشگری دور ساخته و دوم مسئله خصوصیسازی است؛ این در حالی است که راه بهسازی آموزش و پرورش از خصوصیسازی نمیگذرد و خصوصیسازی بزرگترین آسیب برای وزارتخانه آموزش و پرورش است.
نظر شما