شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۶ - ۱۹:۵۴
۰ نفر

ندارجبی: مدتی بود که پرداختن به مقوله جنگ و دفاع مقدس در سینما و تلویزیون به تکرار مکررات تبدیل شده بود و شاهد رویکرد تازه و متفاوتی در این ژانر نبودیم

امسال هم وقتی به ایام دهه فجر و گیرودار جشنواره‌های مختلف فیلم و نمایش نزدیک می‌شدیم آنونس مجموعه رقص پرواز که نویدبخش سریالی را با تم جنگی می‌داد چندان غافلگیرمان نکرد و حدس می‌زدیم یکی مثل بقیه باشد. اما با پخش اولین قسمت مجاب شدیم که با کار دیگری روبه‌رو هستیم؛ مجموعه‌ای منسجم که با در دست داشتن فیلمنامه‌ای جذاب و متفاوت بهترین‌ها را دور هم جمع کرده تا کاری دوست داشتنی و در خور توجه تحویلمان بدهد.

 «رقص پرواز»  در شلوغی ایام دهه فجر  چنان‌که استحقاقش را داشت،  مورد توجه مطبوعات واقع نشد اما جای خودش را در بین مخاطبان تلویزیون باز کرد و در 7شبی که روی آنتن بود ثابت کرد می‌شود طور دیگری هم به جنگ و آدم‌هایش نگاه کرد.

مجموعه رقص پرواز که در آبان ماه سال‌83 جلوی دوربین رفته و برای گروه حماسه و دفاع مقدس شبکه یک تولید شده بالاخره نوبت پخش آن بعد از 4 سال به شبکه دوم سیما و ایام دهه فجر رسید. محمدرضا تخت‌کشیان تهیه‌کننده رقص پرواز درباره پخش کار می‌گوید: «مجموعه رقص پرواز برای پخش معطل نبوده، بلکه آماده‌سازی سریال طولانی شده بود. در مرحله اول به دلیل تهیه هواپیمای 330 زمان طولانی صرف کردیم تا سکانس پایانی آن طور که می‌خواستیم و به بهترین شکل از آب در بیاید و همین، 8 ماه زمان برد. و پس از آن به خاطر تبدیل فیلم 35 میلی‌متری مدتی هم در مرحله تبدیل دچار وقفه بودیم تا به کیفیت مطلوبی برای پخش برسیم، گرچه این اتفاق به آن شکل که می‌خواستیم نیفتاد اما در نهایت این کار 4 – 3 ماه بیشتر نیست که برای پخش آماده شده و هیچ توقیفی در کار نبوده است.

و اینکه برای گروه حماسه و دفاع مقدس شبکه یک تولید شده بود و برای پخش به شبکه دوم رسید تشخیص و تصمیم مدیران سازمان بود که احساس کردند این باکس برای پخش مناسب‌تر است» تخت‌کشیان زمان و شکل پخش مجموعه را به طور (هر شب) به نفع کار می‌داند و معتقد است با اینکه نمی‌شود در این باره به طور قطعی نظر داد اما به نظر می‌رسد در همین شرایط هم که بسیاری درگیر جشنواره‌ها ومناسبت‌های دهه‌فجر بودند کار، بیننده‌اش را پیدا کرده و مورد استقبال واقع شد.

او در این‌باره با توجه به تجربیاتی که در برخورد با مجموعه‌های پرمخاطب داشته‌ایم نظر جالبی هم دارد: «این کار یقیناً با توجه به کیفیت و ارتباطی که با مخاطب برقرار می‌کند قابلیت پخش چندباره را دارد و در پخش‌های مجدد می‌تواند دوباره دیده شود!» و البته این ادعای نابه‌جایی نیست و اگر به گذشته نگاه کنیم بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی حتی در حد متوسط با پخش چندباره از تلویزیون باعث حک شدن صحنه به صحنه کار در ذهن مخاطب شده‌اند.

او ادامه می‌دهد: «با این حساب چنین مجموعه‌ای با این کیفیت بالا قطعا به پخش مجدد خواهد رسید و سازمان به این شکل اگر نقصی در شکل و زمان پخش وجود د اشته جبران خواهد کرد.»  اما احمد مرادپور (کارگردان) در رابطه با پخش کار نظر دیگری دارد:« من خیلی با پخش کار در دهه فجر با توجه به متفاوت بودن موضوع موافق نبودم ولی این مصلحت مسئولان بود و گرچه در این ایام شلوغ نمی‌توان استقبال بیننده را به طور دقیق بررسی کرد اما اطلاع‌رسانی به موقع شبکه دو قبل از پخش و همین طور در طول ایامی که رقص پرواز روی آنتن بود تا حدی این نقص را جبران کرد.

البته من در مورد فاصله پخش هر قسمت هم ترجیح می‌دادم که یا به طور هفتگی یا به صورت یک شب در میان روی آنتن برود تا بیننده فرصت تامل بیشتری داشته باشد» و این گفته مرادپور با توجه به شکل و شمایل مجموعه‌اش تا حد زیادی درست و بجاست. درست است که این روزها پخش مجموعه‌های طولانی به علت کش آمدن برخی از حواشی و جزئیات قصه‌شان با پخش هر شبی شکل بهتری پیدا می‌کند و با اقبال روبه‌رو می‌شوند  اما به کار گرفتن چنین تمهیدی برای پخش یک مجموعه 7 قسمتی مختصر و مفید که نهایت سعی‌اش در این بوده تا از زیاده‌گویی و حاشیه‌پردازی به دور باشد اشتباه است.

رقص پرواز روایتی است که می‌توانست از برخی جهات مانند بسیاری از مجموعه‌های دیگر که شاهد پخش آنها بوده و هستیم قابلیت طولانی‌تر شدن و اشغال آنتن را داشته باشد اما کارگردان آن نظر دیگری دارد؛ «شاید قصه آنقدر جذابیت داشت که آدم را وسوسه می‌کرد کار را گسترش بیشتری بدهد و زمان بیشتری به آن اختصاص دهد اما ما به عمد از این کار پرهیز کردیم و اگر شیرینی هم در این کار احساس می‌شد به خاطر همین موجز و مختصر بودن کار و پرداخت به موضوعات بود.»

سریال رقص پرواز به دلیل شکل خاصی که در تعریف قصه داشت و رفت و برگشت به زمان حال و گذشته از حیث تدوین حساسیت زیادی را می‌طلبید که مرادپور با توجه به سابقه‌اش در این زمینه خودش آن را برعهده گرفته تا همه چیز همانطور که میلش بود پیش برود و نتیجه کار نیز با وجود ابهاماتی که گاهی موجب گیج کردن بیننده می‌شد شکل متفاوت و منحصر به فردش را حفظ کند.

گرچه به نظر می‌رسید این برش‌ها و پروازهای بی‌هوا به گذشته و برگشتن به حال تعمدی بوده و یک لحظه غفلت بیننده، او را به سردرگمی در فهمیدن ماجرا دچار می‌کرده است؛کما اینکه گفته‌های کارگردان نیز همین را تصدیق می‌کند: «این رفت و برگشت‌ها در فیلمنامه به همین شکل وجود داشت و من هم سعی کردم چه در زمان فیلمبرداری و چه هنگام تدوین این حالت را حفظ کنم ومراقبش باشم ضمن اینکه تمام حواسم بود تا تداوم حسی بیننده حفظ شود و در این رفت و برگشت‌ها حرام نشود. اما درباره گیج کردن بیننده، به خودش برمی‌گشت که چطور کار را نگاه کند، چون همانطور که گفتید یک لحظه غفلت و حواس‌پرتی مخاطب ممکن بود او را از حوادثی که در جریان بود عقب بیاندازد و دچار سردرگمی کند. به هر حال کاری بود که باید با دقت بیشتری نسبت به دیگر مجموعه‌های هر شبی به آن نگاه می‌کردیم.»

نقش بازیگردان

همکاری مرادپور با گلاب آدینه به عنوان بازیگردان در «رقص پرواز» موجب شده تا نسبت به کارهای قبلی‌اش با بازی‌تاثیرگذارتری مواجه شویم. مخصوصا در شرایطی که همسر گلاب آدینه «مهدی هاشمی» نقش اصلی کار (دکتر یاوری) را برعهده داشته و در طول سال‌های بازیگری اش همراه او و تجربیاتش به شناخت کاملی از بازی او رسیده که این نکته کمک شایان توجهی به شکل‌گیری دکتر یاوری کرده است.

مرادپور با اشاره به این موضوع همکاری با گلاب آدینه را تجربه‌ای بسیار دلچسب و مفید می‌داند که تا حد زیادی در پیشرفت کار موثر بوده است: «از همکاری با گلاب آدینه خیلی لذت بردم. ایشان به سهم خودش در شکل‌گیری کنش و منش دکتر یاوری بسیار نقش داشتند و با شناخت خوبی که از آقای هاشمی (همسرشان) داشتند خیلی سعی کردند تا ایشان بازی متفاوتی به نمایش بگذارند.

هر جا که آقای هاشمی از دکتر یاوری دور می‌شد و گاهی شباهتی در بازی‌اش به دیگر نقش‌هایی که ایفا کرده دیده می‌شد خانم آدینه تذکر می‌داد و آن را اصلاح می‌کردیم. همین‌طور در مورد دیگر بازیگران نیز زحمت بسیاری کشیدند و پیشنهادهایشان بسیار مطلوب بود و به ما کمک کرد.

ضمن اینکه مهدی هاشمی خود یکی از بهترین و تواناترین بازیگران ماست که همیشه بازی‌های برجسته‌ای از خود به نمایش گذاشته و برای این نقش هم طبیعتا چیزهایی را به همراه خودش آورد که در جذابیت این شخصیت موثر بود. البته کلیات این شخصیت به همین شکل در فیلمنامه وجود داشت اما جزئیاتی مثل راه رفتن، لحن و... در تمرین‌‌ها توسط ایشان به وجود آمد که این شخصیت را کامل‌تر کرد.

تنیدن عشق در جنگ

یکی از نکات برجسته در «رقص پرواز» نگاه به عشق و روابط انسانی در سایه جنگ است که به دور از شعار و بزرگنمایی به زیبایی، واقع‌بینی و خیال‌پردازی را با هم سازش داده و با جسارت حرف‌های ناگفته‌ای را به تصویر کشیده است که کارگردان مجموعه نگاهش را به آن، این‌طور بیان می‌کند: «مطرح شدن عشق و رویارویی آدم‌ها با آن در شرایط جنگ که واقعیت ماجراست و پس از جنگ که تصورات  ملیحه است و می‌تواند با توجه به دوره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم واقعیت هم داشته باشد یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین نکات فیلمنامه بود که آقای طالب‌زاده به زیبایی به آن پرداخته.

«رقص پرواز» نگاه دیگری به جنگ داشت و معتقد بود جنگ با تمام مسائلش چیزهای مطلوبی هم در دلش جای داده بود مثل فداکاری، همدلی، گذشت و عشق. چیزهایی که شاید با تمام شدن جنگ فروکش می‌کند و آن حرارت و گرمی‌اش را از دست می‌دهد و انسان با فرا رسیدن زمان صلح و گرفتار شدن در روزمرگی و مناسبات زندگی و پیشرفت و ترقی آنها را تا حدی به فراموشی می‌سپارد و سریال  تلنگری بود که می‌گفت در آن دوران سخت حس و حالی بود و مهر و محبتی که این روزها شاید کمبودش را احساس می‌کنیم.»

علیرضا طالب‌زاده نویسنده «رقص پرواز» که قبلاً او را با کارهای موفقی مثل «در پناه تو» و بعدها «دوران سرکشی»، «صاحبدلان» و... شناختیم و همه نشان از نویسنده‌ای زبردست و توانا دارند، در این باره دیدگاه خودش را داشت: «تعبیری که از موضوع عشق در این کار به دست می‌آید البته نتیجه خواب‌ها و خیالات ملیحه است و بخش‌هایی که مربوط به زمان حال می‌شود با وجود واقعی بودنش در مقایسه‌ای که با اطراف می‌کنیم، آینده‌ای است که برای ملیحه می‌تواند اتفاق بیفتد یا نیفتد. بنابراین نمی‌توان قطعیتی برای آن قائل شد» شاید این بستگی به زندگی دارد که هرکدام از ما در زمان حال داریم. طالب‌زاده حق دارد. کسانی که بعد از جنگ چنین رویه‌ای را طی کرده‌اند تصورات ملیحه را به واقعیت نزدیک می‌دانند و کسانی که نگذاشتند روزمرگی عشق و محبت و فداکاری‌شان را کمرنگ کند این تصویر را دور می‌بینند .

او درباره شکل‌گیری قصه رقص پرواز می‌گوید: «من یک مجموعه 26 قسمتی داشتم که محدوده موضوعی آن پزشکی در جنگ بود با عنوان «سپیدجامگان» که بخش اول در کردستان می‌گذشت و شخصیت اصلی آن وحید مولایی بود که در قصه سوم آن‌که «رقص پرواز» بود شهید می‌شود. آن مجموعه با عنوان «لانه شیطان» توسط آقای برزیده ساخته شد و جلوی پخش آن را گرفتند.

بخش سوم آن همین مجموعه «رقص پرواز» بود و بخش دوم که قبل از رقص پرواز ساخته شد «روز اپیریت» نام داشت که آقای احمد امینی سال 79 در 4 قسمت ساختند و بعد در بخش چهارم هم یک مجموعه 10 قسمتی به اسم «پسران آدم» بود که از جنگ تا فتح خرمشهر  را روایت می‌کرد. در این مجموعه داستان‌ها، شخصیتی از هر قصه می‌آمدند و وارد قصه بعدی می‌شدند و در قصه بعد آدم‌های جدیدی دوباره وارد می‌شدند، ولی این پیوندها به این علت که برای هر مجموعه یک کارگردان انتخاب شد و وقفه‌هایی که در بین تولید هرکدام افتاد از بین رفت.

بنابراین «رقص پرواز» داستان دوم بود که در دل آن یک ماجرای دیگر هم وجود داشت و آن را با عنوان «راه سرخ» به یک فیلم سینمایی تبدیل کردیم که دو سه سال پیش با مشکلی که بین تلویزیون و جشنواره فیلم فجر به وجود آمد در تلویزیون بایکوت شد!»

شنیده می‌شد که بخش اعظمی از وقایع رقص پرواز بر اساس واقعیت شکل گرفته‌اند و دکتر یاوری یک شخصیت واقعی است که از دوستان دکتر چمران بوده. طالب‌زاده در این باره این‌گونه توضیح می‌دهد: «این اظهارنظرهایی که در این روزهای پخش در برخی نشریات برای واقعی بودن شخصیت یاوری و روایات اعلام می‌شودبه دلیل این است که می‌خواهند از خود نشان درآورند و من تا به حال صحبتی درباره این مجموعه نکرده‌ام.

موضوع این است که من در تحقیقاتی که برای نگارش فیلمنامه داشتم با چند تن از پزشکان خوبمان در آن دوران حرف زدم و یکی از آنها (که مرحوم شده‌اند) و گفت‌وگوی مفصلی هم داشتیم و خاطرات ایشان در شکل‌گیری وقایع بسیار مؤثر بود دوستی و مراوده‌‌ای هم با دکتر چمران داشتند و این وقایع مربوط می‌شود به ماجراهایی مثل درآوردن ترکش‌ها که دکتر یاوری با آن مخالفت کرد. یا بخشی که جنازه‌ها از در هواپیما بیرون افتاد وگرنه اینکه چقدر دکتر یاوری واقعی بوده یا نه، به‌طور دقیق حکمی صادر نکردیم.

در تیتراژ هم آوردیم برگرفته از خاطرات این دکتر نه بر اساس خاطرات او.» طالب‌زاده برای مطرح کردن وقایع تلخی که طبیعتاً در لحظه لحظه آن روزهای جنگ در اهواز جریان داشته از بهترین روش روایت یعنی زبان طنز بهره گرفته و البته مراقب نیز بوده تا به دام لودگی و سبکسری‌های بیهوده نیفتد. شخصیت دکتر که بیشتر بار قصه بر دوش اوست چنان دوست‌داشتنی و شیرین از آب درآمده که بدخلقی‌ها و استبدادش هم به نظر بیننده دلچسب جلوه کرده و او را با خود موافق و همراه می‌کرد.

طالب‌زاده این زبان طنز را در کار مربوط به موقعیت‌ها می‌داند و چنین معتقد است: «به هر حال هر آدم دانشمند و تحصیلکرده‌ای آدم کم‌‌صبر و حوصله‌ای می‌شود که سخت‌تر از بقیه خودش را با محیط اطرافش وفق می‌دهد و کمی ناسازگاری و لجبازی دارد. این آدم در چنین فضای پرآشوب و متشنجی مثل جنگ رفتارهایش باعث ایجاد موقعیت‌هایی می‌شود که طنز را به وجود آورد و آدم‌هایی مثل راننده اصفهانی یا دانشجوی ترک‌زبان هم به همین دلیل به قصه وارد می‌شوند تا رویارویی آنها را با این آدم ببینیم.

همچنین در مورد نوع دیالوگ‌ها که همیشه همه معتقدند که برای بعضی از شخصیت‌ها بیشتر و بهتر دیالوگ نوشتی یا به برخی کمتر پرداختی و این حرف‌ها در مورد تمام کارها گفته شده مثل صاحبدلان که آنجا هم این بحث مطرح بود و فکر می‌کنم خودمان باید قصه و شخصیت‌ها و ظرفیت‌ها را بسنجیم تا متوجه دلایل بشویم. در مورد این کار هم نظرم همین است.»

طالب‌زاده از نویسندگانی است که نمی‌شود او را محدود به ژانر یا موضوعات خاصی دانست. کارنامه او نشان می‌دهد که آمادگی نگارش هرگونه روایتی را دارد. موضوعات کارهایی چون «دوران سرکشی» یا «صاحبدلان» یا «رقص پرواز» چنان از هم دور و با یکدیگر متفاوتند و در عین حال موفق و حرفه‌ای که به جرأت می‌توان وی را از بهترین نویسندگان حال حاضر مجموعه‌های تلویزیونی دانست.

او درباره رفتن به سمت موضوعات و تجربه‌‌های متفاوتش نگاه دیگری دارد: «من البته اسمش را تجربه نمی‌گذارم. وقتی موضوعات به من پیشنهاد می‌شود اگر علاقه‌مند شوم پیگیری‌اش می‌کنم تا به انجام برسد و در واقع وقتی پروژه‌ای مشخص می‌شود تحقیقات برایم جذاب است و قبل از آن به سمت و سویی نمی‌روم که محدودم کند و به آن وابسته شوم. مثلاً الان کاری در رابطه با مولانا پیشنهاد شد برایم جالب شده و دنبالش را گرفتم.»

همکاری مجدد

شنیده می‌شد که  مجموعه رقص پرواز قبل از اینکه به کارگردانی احمد مرادپور جلوی دوربین برود به کمال تبریزی محول شده بود. تخت‌کشیان با تصدیق این مطلب درگیری‌ کاری کمال تبریزی را در آن مقطع علت کناره‌گیری وی از این پروژه عنوان می‌کند و درباره همکاری با مرادپور می‌گوید: «وقتی با مسئولان و مدیر شبکه به صحبت نشستیم من آقای احمدمرادپور را پیشنهاد کردم و آنها هم موافقت کردند تا ایشان کارگردانی کار را برعهده بگیرد. علت این پیشنهاد هم همکاری قبلی من با او در «سجاده آتش» و «رنجر» بود وآشنایی من با توانایی و سلیقه‌اش که باعث شد دوباره سراغ ایشان بروم».

کد خبر 44419

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز