سخنگوی سازمان انرژی هستهای ایران روز دوشنبه ۱۷ژوئن ۲۰۱۹ اعلام کرد تا ۱۰روز آینده از مرز تعیینشده ۳۰۰کیلوگرمی ذکرشده در قرارداد اتمی خواهدگذشت و درحال حاضر تولید اورانیوم غنیشده با درجه پایین را براساس نیازهای دو رآکتور در بندربوشهر و در تهران، آغاز کردهاست.
بریتانیا در واکنش به این موضوع اعلام کرد درصورتی که ایران از ممنوعیتهای معاهده اتمی فراتر رود، تمامی گزینهها را بررسی خواهدکرد. حتی رهبران اروپایی در نشست لوکزامبورگ بر لزوم پایبندی ایران به تعهداتش تأکید داشتند. تمامی این رویدادها پس از آغاز فشارهای شدید و قدرتنمایی نظامی آمریکا برای تهران و متحدان آمریکا که هنوز به معاهده اتمی پایبندند آغاز شد.
ظاهرا تفکر دولت ترامپ این بود که از معاهده خارج شود، فشارها بر ایران را به حد اعلا برساند و این کشور را به عملیات نظامی تهدید کند تا در نهایت مقابله نظامی و یا خروج همپیمانان اروپایی از معاهده را تحمیل کند. پرسش اینجاست از آنجا که ترامپ آشکارا اعلام کردهاست که بهدنبال جنگ نیست، حتی اگر مشاورانش او را به سمت جنگ تشویق کنند، مناسبترین واکنش برای جلوگیری از بروز جنگ چه خواهد بود؟
اول مهم است بدانیم چه انگیزهای در پس اقدام ایران است. اریک ادلمن، سفیر سابق آمریکا در ترکیه میگوید: فکر میکنم این اقدام بیشتر در راستای عصبیکردن اروپاییها و ترغیب آنها به حفظ منافع ایران در لغو تحریمهاست که اروپاییها وعده همراهی در این زمینه را به ایران دادهاند اما در اصل به واسطه تلاشهای دولت آمریکا در راستای وضع تحریمهای یکجانبه، در اجرای آن موفق نبودهاند. ایرانیها در تلاشند نشان دهند این اقدام واکنشی است به عقبنشینی ترامپ از برجام و اینکه ایران همچنان در چارچوب مفاد توافقنامه قدم برمیدارد و من تردید دارم اروپاییها چنین برداشتی از شرایط داشته باشند.
از نظر ادلمن نیازی به واکنش سریع دولت آمریکا وجود ندارد و به جای آن باید به اروپاییها اجازه داد تا با روند اجرای پیمان هستهای ایران سر و کله بزنند. به گفته این سیاستمدار، درواقع آنچه در خلیجفارس درحال وقوع است، درحال حاضر خطرناکترین و جدیترین موضوع به شمار میرود و دولت آمریکا باید شواهد بیشتری که مایک پمپئو وعده آنها را دادهاست، به سرعت تسلیم متحدان کند.
نیاز به اشتراک شواهد بیشتر، نتیجه ظن همپیمانان و کنگره آمریکا نسبت به بیان روشن حقیقت توسط ترامپ و تیمش است. هیچیک از اعضای دولت ترامپ در داخل یا خارج آمریکا اعتبار چندانی ندارند و دلایل زیادی برای بدگمانی وجود دارد. بخشی از این مسئله در بدگمانی به شخص رئیسجمهور نهفتهاست؛ فردی که در گذشته اظهارات گمراهکننده زیادی بیان کردهاست.
بخشی دیگر نیز در اظهارات جانبولتن، مشاور امنیتی دولت آمریکا ریشه دارد که در سال۲۰۰۳ براساس ادعایی نادرست که تأکید داشت صدامحسین سلاحهای کشتار جمعی در اختیار دارد، از هجوم به عراق پشتیبانی کرد. قسمت دیگری از این بدگمانی بر پمپئو متمرکز است. پمپئو در توضیح رفتار ایران در هفتههای اخیر، اعلام کرد که تهران مسئول بمبگذاری ۳۱ می در کابل بودهاست؛ رویدادی که منجر به جراحت خفیف ۴ نظامی آمریکا و کشتهشدن ۴ افغان شد. اگرچه طالبان صریحا مسئولیت این حمله را بهعهده گرفت اما پمپئو اعلام کرد نباید ادعای طالبان را باور کرد.
اما در نهایت و پس از بیان بیش از ۱۰هزار ادعای دروغ و فریبکارانه، این ترامپ است که اعتمادی که معمولا شایسته رئیسجمهور و جامعه اطلاعاتی آمریکاست را از دست دادهاست. بزرگترین و آسیبزنندهترین فریب ترامپ، پافشاری مداومش بر فریبکارانهبودن تحقیقات درباره روسیه و تردید نسبت به مداخله کشوری دیگر در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بودهاست. متحدان آمریکا با آگاهی از پوچبودن این ادعا، ترامپ را نه بهعنوان رهبری صادق بلکه بهعنوان دروغگویی حرفهای و خودشیفته میبینند.
به گفته الیوت انگل، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، جلوگیری از ایران برای دسترسی به سلاح هستهای باید اولویت هر آمریکایی باشد. انگل هشدار میدهد دولت ترامپ باید تنشها را در منطقه کاهش داده و از هر نوع تحریک و لفاظی بیشتر خودداری کند. کنگره باید کاملا در جریان امور قرار گیرد و ایالات متحده نیز نیاز دارد تا به سرعت با همپیمانان و متحدانش جبههای مشترک برای تنشزدایی از موقعیت ایجاد کند.
علاوه بر این، اگر بهدنبال آن هستیم تا اروپاییها در خروج از برجام با آمریکا هممسیر شوند، نباید آنها را با تحریمهای ثانویه تهدید میکردیم. آمریکا هماکنون درحال پسدادن تاوان خروج یکجانبه از برجام است، بدون اینکه به دستاورد بعدی این عمل فکر کرده باشد. مقامات اروپایی تنش کنونی خاورمیانه را نتیجه مستقیم وضع تحریمهای سنگین برای ایران پس از خروج یکجانبه از برجام میدانند؛ اقدامی که مقامات بریتانیایی، فرانسوی و آلمانی ناامیدانه علیه آن لابی کردند. مقامات آمریکایی اصرار دارند کمپین فشار حداکثری بر ایران حکومت را تحت فشار گذاشته و تهران را بیشتر از معاهده اتمی سال ۲۰۱۵ وادار به سازش خواهد کرد.
شاید ترامپ خود را فردی سرسخت و قلدر تصور کند اما از نظر دوستان و دشمنان او تنها یک دروغپرداز است؛ ویژگی آشکار افراد مستبد و بیکفایت که توانایی پشتیبانی از تهدیدات خود را ندارد. همانطور که برایان کاتولیس از مرکز امریکن پراگرس میگوید، به سختی میتوان گفت آمریکا تحت مدیریت ترامپ چه میتواند بکند، زیرا تصمیم ترامپ به خروج از برجام به معنی واقعی کلمه آمریکا را بهصورت یکجانبه خلعسلاح کرد و گزینههای سیاسیاش را به شکلی کاملا غیرضروری محدود ساخت. کاتولیس معتقد است که ما با ۲ سناریوی دردسرساز مواجهیم:
بسیاری از تحلیلگران به درستی نگران آن هستند که رویکرد بیملاحظه دولت ترامپ نسبت به ایران، آمریکا را در شیب لغزنده جنگی دیگر در خاورمیانه قرار دهد. سناریوی دیگر آن است که قدرتهای جهانی شروع به نادیدهگرفتن تهدیدها و جنجالهای آمریکا کنند و بهدنبال راهی جدید و مستقل برای تعامل با ایران باشند.
ما در میانه بازی خطرناک جوجه هستیم (مدل بازی جوجه بخشی از نظریه بازیهاست و به مدلی از بازی اشاره دارد که دو رقیب، حاضر به کنارهگیری نیستند درحالیکه عقبنشینینکردن آنها میتواند عواقب فاجعهباری داشتهباشد) و دولت ترامپ نیز سناریوهای ناخوشایند بسیاری را برنامهریزی کرده که باید در روزها و هفتههای آینده در انتظار آنها باشیم. بهطور خلاصه، به لطف ضعف و بیاعتباری ترامپ، دوستانمان به ما بیاعتمادند و دشمنانمان واهمهای از ما ندارند.
نظر شما