رسول منتجبنیا معتقد است که اختلاف سلیقهها یک جریان طبیعی در میان احزاب و گروههای یک جناح است و این مسئله مانع همگرایی در یک جناح نخواهد شد.
نماینده 46 ساله دورههای اول تا سوم و البته دوره ششم مجلس تأکید دارد که رشد این اختلاف سلیقهها درون جبهه متحد اصولگرایی هم اگر دیده شود باید به حساب همان جریان طبیعی نوشت.
وی در عین حال تندرویهای برخی از اعضای جریان دوم خرداد را ضربهای به این جریان در انتخابات گذشته میداند.
- از همان آغازی که کلید انتخابات زده شد و پیش از آن، اختلافاتی بین جناح دوم خرداد نمایان بود. از جمله اینکه حزب اعتماد ملی از سوی دیگر احزاب حناح دوم خرداد متهم به تکروی میشد؟ دلیل این اظهار نظرها و در واقع دلیل این تکرویها چه بود؟
ارتباط گروههایی که تحت عنوان اصلاحطلب شناخته میشوند از قبل از دوم خرداد 76 تا به حال متفاوت بوده است، زمانی اینها را بهعنوان گروههای خط امام میشناختند و به این نام، نامگذاری شده بودند که در کنار هم مینشستند و باهم ائتلاف میکردند.
در تصمیماتی هم که میگرفتند معمولا همه گروهها باهم به وحدت نظر میرسیدند. بعد از دوم خرداد بعضی از این گروهها ترجیح دادند که مستقل باشند. از باب مثال مجمع روحانیون مبارز که یک گروه مرجع و وزین و محوری است همیشه تأکید داشت که از سایر گروههای اصلاحطلب مستقل باشد.
این مجمع ضمن اینکه با سایر احزاب دوم خرداد هماهنگ و همراه بود اما هیچ وقت بهعنوان نماینده رسمی که صاحب رأی باشد در ائتلاف اصلاحطلبها شرکت نمیکرد.
ممکن بود که به صورت غیررسمی و ناظر بعضی از اعضای مجمع در جلسات ائتلاف شرکت کنند ولی به صورت رسمی و صاحب رأی شرکت نداشتند. دلایلی را هم برای این کار خود اقامه میکردند که قابل توجه بود.به هر حال مجمع روحانیون ملاحظاتی را داشتند که سایر گروهها نداشتند.
آنها میگفتند ما خودمان را به تصمیماتی که در شورای هماهنگی اتخاذ میشود محدود و محصور نکینم. حزب اعتماد ملی هم از زمانی که تأسیس شد با همان فلسفهای که در مجمع روحانیون مبارز مطرح بود تصمیم گرفت که به صورت مستقل در انتخابات شرکت کنند.
این حزب ضمن اینکه هماهنگی و همراهی با سایر گروههای اصلاحطلب را جزو برنامه اصولی خود انتخاب کرده و روی آن پافشاری دارد، تصمیم گرفته که به صورت ائتلافی در انتخابات شرکت نکند.
حال همان دلایلی که در مجمع روحانیون مبارز وجود داشت و همان ملاحظاتی که در این مجمع مطرح بود دراعتماد ملی هم مطرح شد. علاوه بر آن، مسئله نو پا بودن حزب اعتماد ملی و تأکید ما بر اینکه این حزب باید کاملا جا بیفتد و مردم با این حزب کاملا آشنا باشند و بتوانند رابطه شان را نزدیکتر بکنند، نیز مد نظر بود.
بنابراین ما براساس این فلسفه وارد صحنه شدیم و دوستان هم هر چه تأکید کردند گفتیم به صورت مستقل میآییم و در کنار سایر گروههای اصلاحطلب بهتر میتوانیم به نتیجه برسیم.
ضمن اینکه تفاوت سلیقه و گرایش هم در جریانات اصلاحطلب وجود دارد و این قابل انکار نیست. همین مسئله میتواند موجب شود که ما وارد جریان ائتلاف نشویم و بتوانیم بر اساس سلیقه خودمان تصمیم بگیریم.
این چیزی بود که به آن رسیدیم و دوستانمان را در جریان اصلاحطلبی قانع کردیم. ولی رقبای ما از این تصمیم سو استفاده کردند و بارها بر طبل اختلاف کوبیدند و این را بهعنوان عامل تفرقه و شکافی که بین جریان اصلاحطلب افتاده تلقی میکردند، که هرگز به این معنا نیست.
- ولی اختلافاتی وجود داشت که باعث شد حزب اعتماد ملی و حزب مشارکت در دو سر طیف اصلاحطلبان قرار بگیرند. شاید تأکید جناح اصولگرا بر همین اختلافات بود؟
بحث اعتماد ملی و مشارکت نیست، بحث دو تا سلیقه است که ممکن است در مشارکت یا سازمان مجاهدین یا جای دیگری این اختلاف سلیقهها وجود داشته باشد. 2 تا سلیقه و 2 تا گرایش درون جریان اصلاحطلبی وجود دارد.
چون این جریان، جریان بسیار گستردهای است که از نیروهای خط امامی ناب گرفته تا برسد به افرادی که متوسطتر هستند و حتی بعضی از نیروهایی که تمایل به مثلا ملی گرایی و امثال ذلک دارند همه را به یک معنا میتوان در جریان اصلاحطلبی گنجاند.
ما ضمن اینکه تحت عنوان اصلاحطلبی همه گروهها را قبول داریم و خودمان هم در آن جریان هستیم ولی به مبانی خودمان و اصولی که داریم و همچنین به سلایق دیگران هم احترام میگذاریم.
این را ما بهعنوان اختلاف و درگیری نمیدانیم جریان اصولگرا نمیتواند این را درک کند یا اگر بتواند و درک کند از این موضوع میخواهد بهعنوان ابزاری علیه جریان اصلاحطلبی استفاده کند.
به هرحال ما جزو اصلاح طلبانی هستیم که با یک رویکرد خاص با یک مبنای اعتقادی خاص و با یک اندیشه و تفکر خاص کارمان را دنبال میکنیم. این را به معنای اختلاف و درگیری و تشتت نمیدانیم.
- ولی گفتوگوها و صحبتهایی که آقای کروبی دارند نشان میدهد که دلخوریهایی از جناح اصلاحطلب دارند بهخصوص اینکه اخیرا در یک مصاحبه گفتند در این وضعیت ائتلاف با اصلاحطلبان را بیفایده میدانیم. این نوع اظهارنظرها ناشی از همان تفاوت سلیقه هاست یا اینکه کدورتهایی وجود دارد؟
ببینید، هر دو هست. اولا عرض کردم ائتلاف نکردن بر اساس یک فلسفه سیاسی بود. توضیح دادم که ما بر اساس آن دیدگاهی که داریم ائتلاف را مصلحت نمیدانیم. اما دلخوری و رنجش از تعداد اندکی از اصلاحطلبها یک امر واقعی است که آقای کروبی و دوستان دارند.
در مجلس ششم و در دولت اصلاحات کارهایی انجام گرفت که بعضا قابل دفاع نیست. البته نه آنگونه که بعضی از رسانههای تخریبی اصولگرا میگویند و میخواهند کل اصلاحطلبها را زیر سؤال ببرند یا کل عملکرد اصلاحطلبانه را زیر سؤال ببرند.
من معتقدم جریان اصلاحطلبی یک جریان مردمی و خدایی است و محال است که مردم و حکومت مردمی و دینی راهی به جز اصلاحات را انتخاب کنند؛ یعنی راه غیراصلاحات یعنی راه سقوط و سراشیبی یا سیر قهقرایی. اصلاحات حرکت به پیش است و یک جریان مردمی و جریان عقلایی است.
منتها چند نفر در داخل اصلاحطلبها بودند که کارهایی کردند، تندرویهایی کردند و حرفهایی زدند که حساسیتهایی را بر انگیخت و مشکلاتی را ایجاد کردند. آقای کروبی اعتقاد دارند آنچه برای اصلاحطلبها به وجود آمده در اثر آن تندرویهای آن چند نفر معدود و انگشتشمار است.
پس، اینجا دیگر بحث مشارکت یا حزب دیگری نیست، بحث همه اصلاحطلبها نیست، بحث تعداد اندکی از افرادی است که محور و همه کاره شده بودند و حتی بزرگان اصلاحطلب را در جریان اصلاحات کنار زده بودند.
الان بحمدالله کل جریان اصلاحطلبی به این نتیجه رسیده است که به آن افراد میدان ندهد. میدان را در اختیار عقلای قوم بگذارد و بزرگان اصلاحطلب بنشینند مدبرانه تصمیم بگیرند. این چیزی است که مطلوب همه است؛ هم اصلاحطلبان و هم جامعه.
- در واقع معتقد هستید که دلیل رویگردانی مردم از جریان اصلاحطلب در آن چند دوره انتخابات قبلی، در همین تندوریها بوده است؟
بله. در واقع همین تندرویها باعث شد که بخشی از مردم انتظارتشان برآورده نشود. علاوه بر این، این مسائل باعث رنجش بعضی از گروههای مردمی و حساسیت بعضی از مقامات نظام شد. البته اضافه کنم مردم از اصلاحات رویگردان نشدهاند.
ما همچنان معتقدیم که برنده انتخابات ریاستجمهوری گذشته اصلاحطلبان بودهاند یعنی مردم به وظیفه خودشان عمل کردند. بیشترین رأی را در انتخابات ریاستجمهوری نهم، مردم به اصلاحطلبها دادند ولی به خاطر همین چند نفر معدود، شکاف بین اصلاحطلبها ایجاد شد و آرای اصلاحطلبها تقسیم شد.
والا، اگر مجموع آرا اصلاحطلبها را نگاه کنیم میبینیم چند برابر اصولگرا هاست. در انتخابات شوراها هم همین طور. به هر حال مردم همچنان به اصلاحطلبها علاقهمندند.
حتی ضعفهای این در دولت و فشارهایی که به مردم وارد شده باعث شده تا مردم گرایش و رویکردشان به اصلاحطلبی چندین برابر شود.
- یک دلیل اینکه اصلاحطلبها در انتخابات گذشته شکست خوردند نگاه صرفشان به شعارهای سیاسی بود و از توجه به مسائل معیشتی مردم فارغ ماندند. آیا در این دوره، اصلاحطلبان به این گونه مسائل توجه دارند یا اساس همان شعارهای سیاسی است؟
ببینید، این درست است که در دوران اصلاحات بیش از اندازه به مسائل سیاسی توجه شد، با این توجیه که در دوران قبل از اصلاحات، سیاست زدایی شده بود از ممکلت. یعنی سیاست دولت قبل از اصلاحات سیاستزدایی بوده و دوری از مسائل سیاسی.
لذا مردم حساس شده بودند که چرا کاری میکنند که اینها وارد مسائل سیاسی نشودند و آماده بودند برای ورود به مسائل سیاسی. ولی در مورد این مسئله باید تعادل ایجاد میشد.
من فکر کنم آن تعادل و توازن در دوران اصلاحات کمی به هم خورد. البته به این معنا نیست که به مسائل اقتصادی نرسیدند.
شما نگاه کنید طرحهایی که در دوران دولت نهم به بهره برداری میرسد همه یا اکثریت قریب به اتفاق مربوط به دولتهای گذشته است و دولت اصلاحات عمدتا! در دولت نهم نیز تمام شعارها حول محورهای اقتصادی و معیشتی بوده است و متأسفانه مشکلترین مشکلات مردم هم در همان مسائل معیشتی باقی ماند. یعنی تنگناهای معیشتی برای مردم به مراتب چندین برابر گذشته شده است.
- در مقابل ردصلاحیتهایی که صورت گرفته برخی از همان تندروها که صحبتش رفت نظر به شرکت نکردن در انتخابات دارند. این موضع را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا معتقدید که درصورت نبود زمینه رقابت برای اصلاحطلبان در انتخابات هشتم باید کنار کشید؟
ما حتی اگر یک نفر در کشور نامزد داشته باشیم شرکت میکنیم. ما تحریم انتخابات و قهر کردن را به صلاح نمیدانیم، در کنار مردم هستیم، نظام را از خودمان میدانیم و خودمان را از نظام. به هیچوجه از انتخابات کنارهگیری نمیکنیم و کنارهگیری را به هیچوجه به صلاح نمیدانیم.
میایستیم و از حق خودمان و از حق ملت دفاع میکنیم ولو اینکه نامزد نداشته باشیم. ما نمیگوییم کنار میرویم، ما شرایط فعلی را خدمت شوای نگهبان تشریح میکنیم ولی در عین حال قهر را به هیچ وجه صلاح نمیدانیم. در صحنه هستیم و اگر ما را ذره ذره بکنند، از نظام جداً نمیشویم.
ما آمدهایم و تا آخر عمر پای این نظام، پای این انقلاب هستیم. قطعا بهدلیل بیمهریها و بهدلیل کم لطفیها، کنارهگیری نخواهیم کرد. این نظام را میراث امام خمینی(ره) و این انقلاب را میراث شهدای بزرگ میدانیم و قهر کردن را جایز نمیدانیم.
ما این ردصلاحیت را پای نظام حساب نمیکنیم اینها را پای بعضی از افراد میگذاریم که با تنگ نظری برخورد کردند. حساب آنها از حساب نظام جداست. ما انقلاب را و نظام را پدر خودمان میدانیم. یک عمر برای این نظام زحمت کشیدیم پس چطور میتوانیم به خاطر بیمهری بعضیها از پدرمان قهر کنیم و جدا بشویم.
- گفته میشود در رایزنیهای صورت گرفته آقای کروبی فقط برای اعضای رد صلاحیت شده اعتماد ملی رایزنی میکرد. آیا صحت دارد؟
این مسئله دروغ محض است. آقای کروبی شخصیتی است که همیشه از دوست، دشمن، موافق و مخالفش دفاع میکند. هر کجا که مظلومی را ببیند از او حمایت میکند، خواه این مظلوم خط امامی ناب باشد، خواه اصلاحطلب باشد و خواه اصولگرا؛ میخواهد درویش باشد، میخواهد صوفی باشد یا ملی مذهبی باشد.
این مظلوم هر که باشد و او احساس کند که ظلمی در این مملکت بر او روا شده است بهعنوان یک انسان از او دفاع میکند. بنابراین حمایتهای آقای کروبی نسبت به اصلاحطلبها کاملا گسترده است و حتی برای تائید صلاحیت اصولگرایانی که گمان میکنند حقشان رد صلاحیت نبوده دارند پافشاری میکنند.
- آیا قبول دارید جناح اصولگرا با آن سازوکاری که وارد انتخابات شد و با شیوهای که در این دوره برای رسیدن به ائتلاف تعریف کرد بهتر و منسجمتر از گروههای اصلاحطلب عمل کرد؟
ممکن است. بهدلیل اینکه جریان اصولگرایی جریان بستهای است. تا چندی قبل جریان اصولگرا جریان پادگانی بود؛ یعنی فرمان از فرماندهی صادر میشود و همه باید اطاعت میکردند.
اخیراً یک سری اختلاف سلیقههایی درون این جبهه هم به وجود آمده و حتی بعضیها بدبین بودند و میگفتند این اختلاف نظرها چه بسا ساختگی باشد برای اینکه اختلافها را بکشند به درون جریان اصلاحطلبی! ولی من بدبین نیستم.
میگویم این یک جریان طبیعی است که اختلاف سلیقهها درون یک جناح رشد پیدا کند. مثلا در مجلس یک عدهای که طرفدار دولت بودند مخالف دولت شدهاند و تعدادی که طرفدار اصولگراها بودند منتقد شدهاند.
این جریان، جریانی طبیعی است چرا که نمیتوان جریانی را همیشه در یک موضع نگه داشت و آنها را مجبور کرد که یک جور فکر کنند. اما جریان اصلاحطلبی از اول اختلاف سلیقهها را پذیرفته است.
لازمه این فضای بازی را که ما در جریان اصلاحطلبی به وجود آوردیم این است که بتوانند خودشان تصمیم بگیرند. در جریان اصلاحطلب، فرماندهی نداریم؛ عقلایی داریم که محور هستند ولی آنها اگر فرمان بدهند لازم نیست که حتما بقیه تبعیت کنند.
این همگرایی و تعامل وجود دارد. الان هم درجریان اصلاحطلبی تعامل وهمگرایی بهطور قوی وجود دارد، من فکر میکنم که با همه فضای بازی که درجبهه اصلاحات وجود دارد همگرایی و تعامل اصلاحطلبها بسیار بیشتر از اصولگراهاست چون اختلافات آنها اختلافات ریشهای و مبنایی است.
ما دنبال وحدت نیستیم بلکه دنبال تعامل و همگرایی هستیم که بحمدلله این همگرایی وجود دارد.