به همینخاطر مدیریت واحد شهری، تنها یکشعار شده و شکل نمیگیرد. به این ترتیب است که پروژههای شهری باید با هزاران اما و اگر و به سختی تمام اجرا شوند. این میشود که در برهههایی از زمان، مدیران شهری، شهرفروشی را برای درآمدزایی پیش میگیرند. درصورتی که اگر سه ضلع دولت، شهروندان و سرمایهگذاران بهدرستی هدایت شوند، مدیریت شهری میتواند از یکسو با سرعت بیشتری امورات شهری را پیش ببرد و از سوی دیگر شهرها بهخاطر موازیکاریهای فعلی، این میزان تلفات اقتصادی و زمانی را متحمل نمیشوند. اگر سرمایهگذاران بدانند که در یکبازی برد- برد شرکت خواهند کرد و به آنها گفته نمیشود که مجبور هستید در یکپروژه از پیش تعریف شده، تنها نقش تامینکننده منابع مالی لازم و مجری را ایفا کنید، بیتردید انگیزههای صدچندان برای سرمایهگذاری درست پیدا میکنند. در این سرمایهگذاری آنها انتظارات شهروندی را درنظر میگیرند. پروژهها بهگونهای پیش میروند که پیوستهای زیستمحیطی، ترافیکی، الزامات مربوط به عابران پیاده، آلودگی هوا و... لحاظ خواهد شد و در انتها نیز پهنهای عمومی و عرصه اجتماعی که سودش به شهروندان میرسد، ایجاد میکنند. از این گذر است که پیروز حناچی، شهردار تهران مفهوم دانشگاهی و کاربردی سهجانبهگرایی را گشوده و بر آن تأکید دارد. بر همین اساس و در باب اهمیت سهجانبهگرایی با چند کارشناس گفتوگو کردهایم که بهطور خلاصه در ادامه میخوانید.
- مهرداد مال عزیزی، معمار و مشاور طرحهای شهری
سه ضلع مثلث سهجانبهگرایی مدیریت شهری از دولت شروع میشود. دولت با واگذاری ۲۳ مسئولیت ادارات و سازمانهایی که تحت کنترل دارد به مدیریت شهری، نقش اصلی در این موضوع بازی میکند. اما سالهاست که قانون مدیریت یکپارچه شهری در مجلس معلق و معطل مانده. این نخستین گام بلندی بهحساب میآید که دولت برای حمایت از مدیریت شهری بهعنوان کلیددار شهر، باید ایفا کند. دومین ضلع به مشارکت و نقش مردم ارتباط پیدا میکند. چنین مسئلهای نیز از مسیر حضور مردم در شورایاری محلات میگذرد. اگر مردم و شورایاریها و NGO های محلی بهصورت جدی به بازی گرفته شوند، نقش مؤثر آنها را در شورای اسلامی شهرها خواهیم دید. اینگونه مصوبات شورایاریها در محلات مورد وفاق و توجه شوراهای شهر بهصورت قانونمند قرار بگیرد. اما ضلع سوم، سرمایهگذاران هستند که باید بهعنوان نقش اصلی طرح آمایش پروژههای شهری تلقی شوند. یعنی سرمایهگذاران تنها بهعنوان اشخاص حقیقی و حقوقی دارای سرمایه ملی تلقی نشوند؛ بلکه صاحب پروژههای آمایشی شهر باشند. بهعبارت دیگر سرمایهگذار یک هوشمندی شهری- اجتماعی دارد که باید در تعریف و اجرای پروژه به بازی گرفته شود. سرمایهگذار باید خودش ایده و طرح آمایشی بدهد و مولف پروژه باشد. در غیراینصورت پروژه نه برای او و نه شهر و شهروندان برد- برد نخواهد بود.
- محمدمهدی معینی، مشاور شهردار مشهد
همواره باید در طرح بزرگ و شهری منافع شهروندان و سرمایهگذاران خصوصی در یک تعادل قرار گیرد. هنگامی که رانت ایجاد میشود یکی از این سهضلع (سه ضلع سهجانبهگرایی) حذف میشود. معمولا در این رانتها منافع شهروندان قربانی خواهد شد و عموما به سمت منافع سرمایهگذاران حرکت میکنیم. نتیجهاش هم خدشهدار شدن طرحهای شهری است. اکثر پروژههای شهری با اقتدارگرایی و از طریق مداخله مستقیم سازمان یا تشکیلات، شکل میگیرند. بهعنوان مثال، بزرگراه صدر اگرچه یک طرح بزرگ عمرانی بود اما این طرح بدون اولویت و بدون توجه منافع شهروندان به اجرا درآمد. درصورتی که بسیاری از اقدامات شهرداری مشابه همین طرح یا سلیقهای است یا اقتدارگرایانه و معلوم نیست که الزامات ساکنان و ذی نفعان در کجای طرحها لحاظ میشود. در این میان دولتها نیز همواره اقتدارگرایانه عمل کرده و چنین رویکردی تبدیل به سنت شده است. از طرفی میزان مشارکت عمومی و نهادهای مردمی اندک است.
در مفهوم سهجانبهگرایی، هم مردم و هم حاکمیت و هم سرمایهگذاران درنظر گرفته میشوند ولی باید سازوکار آن نیز تهیه شود. یکی از روشها برای این منظور استفاده از مهندسی ارزش است.
نظر شما