مبنای توسعه شهرهای امروز را صرفا طرحهای جامع یا تفصیلی برعهده گرفتهاند و تجارب چند دهه گذشته استفاده از این طرحها نشان میدهد که چون محتوای این طرحها صرفا کالبدی و ماشینمحور است، بنابراین نتوانستهاند کیفیت لازم را برای زندگی شهری فراهم کنند. بر این اساس کشورهای توسعه یافته اصول توسعه شهری را بر مبنای راهبردها، ظرفیتها و استعدادهای هر شهر تعریف کردهاند.
نگرشها و رویکردهای کمّینگر و اتومبیلمحور عصر حاضر در توسعه شهری باعث شده است ساختار و شکل توسعه بسیاری از شهرها شبیه هم باشد، چراکه در اغلب این طرحها توجه خاصی به شرایط اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی در توسعه شهرهای معاصر نشده است. ضمن اینکه بسیاری از این طرحها در کمیسیونهای مربوطه مانند کمیسیون ماده پنج با تغییرات و اصلاحات کارشناسی مواجه شدهاند و عملا درصد بالایی از این طرحها یا اجرا نمیشوند یا اصلاح میشوند. به همین دلیل طرح استراتژی توسعه شهری یا همان CDS در سالهای اخیر مطرح شده که به دنبال یک برنامه بلندمدت برای توسعه آینده شهر است. در این برنامه، فارغ از سلایق مدیریتی و سیاسی در اداره شهر مبنای توسعه شهر جامعنگری و مشارکت مردمی براساس ظرفیتها و استعدادهای هر شهر تعریف میشود.
امروزه بر کسی پوشیده نیست که برای برنامههای اجرایی بلندمدت در شهر به رویکردی بر مبنای توسعههای راهبردی، توسعههای اقتصادی ـ اجتماعی و همچنین توجه به جنبههای زیستمحیطی و زیرساختی مبتنی بر کاهش فقر نیاز داریم. بنابراین استراتژی توسعه شهری یک فرایند کاملا مشارکتی است در حالی که رویکرد طرحهای جامع بیشتر مبتنی بر مهندسی و کارشناسی صرف بوده و مادامی که برنامهها و طرحهای پیشنهادی شهر را به عنوان یک کل واحد و به عنوان یک موجود زنده نبیند، نمیتواند انتظار برقراری عدالت اجتماعی و مشارکت ذینفعان و بهرهوران را در اداره شهر داشت.
بر این اساس در استراتژی توسعه شهری، هدف انعطافپذیری طرحها و برنامهها، تسکین فقر شهری و توسعه اقتصادی و اجتماعی به خصوص با رویکرد محلی است. بنابراین اهدافی که CDS دنبال میکند یک نوع مشارکت ترکیبی همه اجزای جامعه برای رسیدن به یک چشمانداز بلندمدت مبتنی بر رشد یکپارچه شهری و توسعه درونزاست تا براساس آن بتواند بر مشکلات شهری فائق آمد و این برنامهها بتواند به توسعه کیفی شهر کمک کند.
امروزه نیازمند نوعی پویایی اقتصادی و ایجاد فرصتهایی متمرکز مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی، زیستمحیطی و شرایط رقابتی در شهر هستیم. بر این اساس است که استراتژی توسعه شهری به ظرفیتسازی بهرهوران برای یک نوع حاکمیت کارآمد کمک میکند و به ایجاد جذب سرمایههای مشوق برای توسعه پایدار شهری منجر میشود. بنابراین در این فرایند باید به دنبال این باشیم که با استفاده از چشمانداز مبتنی بر ظرفیتهای توسعه شهری، بتوانیم مشارکت همه اجزا و آحاد جامعه را در این فرایند درگیر کنیم. مادامی که نگاه ما اولا جمعی نباشد و ثانیا برنامههای ما صرفا پشتمیزی و مشاورهای باشد، نمیتواند واقعیتهای توسعه شهر را دربر بگیرد.
استراتژی توسعه شهری به دنبال اتخاذ رویکردی است که همه جنبههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی زیستمحیطی را با هم ببیند و یک برنامه پیوسته، پیچیده و دینامیک باشد. این طرح الگوهای توسعه شهری را بر مبنای رشد فیزیکی و کالبدی قرار نخواهد داد. در این برنامه، ظرفیت مناطق شهری براساس پهنههای جغرافیایی و اقلیمی شناسایی میشود، به ارزشها و سنتهای محلی احترام گذاشته میشود و مدیریت شهری را یک مدیریت یکپارچه با بنیان محلی و اجتماعی قرار میدهد. در این حوزه ما شاهد درگیری فعالان و ارکان شهر و شهرسازی در فرایند تقویت دولتشهر و حاکمیت شهر هستیم و پروژههای تعریفشده، پروژههای محرک و تقویتکننده است. این باعث میشود دخالت دولت در بخشهای مختلف به شکلی که امروز میبینیم کمرنگ شود و بیشتر یک نقش نظارتی داشته باشد. شهر براساس نظر کاربران شهر اداره میشود و موضوع امنیت، مالکیت، بهداشت، اشتغال و همه مولفههای یک شهر دیده میشود.
در ایران تجربه استراتژی توسعه شهری به صورت مشخص وجود ندارد. این طرح برای چند شهر از جمله قزوین مطرح شده اما همچنان برای اجرا با نگاه واقعبینانه مواجه نیست. اگر قرار است همدان شهری با اقتصاد پویا شود و بر مبنای پایداری خاص اقتصادی و اجتماعی بنیان گذاشته شود، لازم است به سمت طرحهای موضعی و موضوعی بر مبنای توسعه شهر برویم. همدان با داشتن ظرفیتهای بالا و برند مشخص مانند شهر گردشگرپذیر، پایتخت تاریخ و تمدن، شهر هزارچشمه و همچنین داشتن محلات قدیمی زیبا، بازار پویا و المانهای شهری و موقعیت زیستمحیطی منحصربهفرد، قابلیت اجرای چنین طرحهایی را دارد و میتوان براساس این ظرفیتها و قابلیتها برای آن برنامهریزی کرد.
در دهههای گذشته، سیاستهای توسعه شهری این مولفهها را مدنظر قرار نداده است، بلکه مبنای توسعه براساس یک سری آمارهای کمّی گذاشته شده و همین باعث از بین رفتن باغها، کوچهباغها و محلات قدیمی شهر شده است در حالی که اگر توسعه شهر همدان را بر مبنای ظرفیتهای ذکرشده قرار دهیم، میتوانیم یک ساختار منسجم را برای زندگی باکیفیتتر شهروندان در شهر تعریف کنیم. ابعاد این موضوع نیازمند مطالعه و بررسیهای بیشتر است تا در آینده بتوانیم فارغ از تغییرات مدیریتی، اعمال سلایق و قوانین روزمره شهر را مدیریت کنیم. این سند میتواند تا حد زیادی آرمانشهری را که در ذهن داریم برای شهروندان محقق کند.
نظر شما