دکتر علی لاریجانی، نمایندهی مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در گفتوگو با روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز به سوالات آنها درباره مسالهی هستهیی ایران، (مدالیته حل و فصل مسایل باقیمانده با آژانس و احتمال صدور قطعنامه سوم علیه ایران، نقش آمریکا در منطقه و حضورش در هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و نقش مجلس آینده در تصمیمات کشور پاسخ داد.
دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی کشورمان در بخشی از این گفتوگو درباره اقدام کشورهای 1+5 در تهیه پیشنویس قطعنامه سوم تحریم علیه ایران با اشاره به تصمیم ایران در همکاری با آژانس در چارچوب مدالیته با طرح این سوال که تفاوت اینکه البرادعی بگوید آژانس میتواند یا نمیتواند با ایران کار کند، چیست؟ در مقطع فعلی بررسی مسالهی هستهیی کشورمان گفت: آیا آنها میخواهند در هر دو صورت قطعنامه صادر کنند؟
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) آنچه در پی میآید، متن کامل گفتوگوی علی لاریجانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی کشورمان با روزنامه فایننشال تایمز است که به زبان فارسی و در محل دفتر کار وی در 28 بهمن صورت گرفته است:
- با توجه به موقعیتهای عالیرتبهی شما در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی، چه چیزی باعث شد در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنید؟
مجلس نقش بسیار مهمی به لحاظ قانونگذاری در ایران دارد. در بسیاری از کشورها نخستوزیران یا روسای جمهور حق دارند که پارلمانها را منحل کنند، اما در ایران اینطور نیست. همانطور که حضرت آیتالله روحالله خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران گفتهاند، «مجلس مسوول همه امور است». قصد من در مجلس استفاده از سالها تجربهام برای تقویت اقتصاد، توسعه اجتماعی و سیاسی کشور است.
- از نظر سیاسی، در مجلس چه کاری را میتوانید انجام دهید که خارج از این نهاد قانونگذاری قادر به انجامش نیستید؟
امتیاز قانونگذاری مجلس منحصر به فرد است. در شورای عالی امنیت ملی ما تصمیماتی را که به مسائل دیپلماتیک و استراتژیک مربوط میشود، اتخاذ میکنیم، در شورای عالی انقلاب فرهنگی به امور مربوط به آموزش عالی و فرهنگی میپردازیم در حالی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص سیاستهای کلی تصمیمگیری میکنیم؛ اینها تکمیلکننده کار پارلمان هستند و به تصویب قوانین نمیپردازند، امروز ایران در حال پیشرفت است و ظرفیت تحقق بخشیدن به ایدهآلهای انقلاب و تبدیل شدن به جامعهای متکی به خود با سطحی منطقی از رفاه برای همه مردم را داراست و به برنامهریزی موثر از جانب دولت نیاز دارد. مجلس میتواند با رفع مواضع و تسریع این روند (در این راستا) کمک کند.
- آیا میتوانید درخصوص آنچه فکر میکنید باید انجام شود مثالهایی ارایه کنید؟
مسائل مختلفی وجود دارد که مجلس میتواند به آن بپردازد. مجلس میتواند با پرداختن به مشکلات معوق و قانون به شکلی به موقع از دولت و سیستم سیاسی بهتر حمایت کند. به عنوان مثال ما قرار است برنامه پنج ساله توسعه را تدوین کنیم. مجلس میتواند با به کارگیری متخصصان و مشاوران طرح چشمانداز 20 ساله را [طرحی استراتژیک برای توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی] دنبال کرده و به حل بسیاری از مشکلاتی که به مردم تاثیر میگذارد، کمک کند. همچنین باید گامهایی اساسی را برای حل مسائل نظیر تورم بردارد و در دیپلماسی فعالتر باشد.
- مجلس در مساله هستهیی به طور خاص فعال نبوده است. آیا شما سعی خواهید کرد از سابقهتان برای دادن نقشی مهمتر در اینباره به مجلس استفاده کنیم؟
به مجلس درباره تمامی وجوه مساله هستهیی اطلاع داده شده است. این (مساله) برای (مجلس) حساس است و (مجلس) بخشی از تمامی تصمیمات بوده است. اما میتواند در این زمینه و مسائل دیگر با ارائه ایدهها و پیشنهاداتی که به خوبی تدوین شده است، فعالتر عمل کند.
- آیا حضور شما در مجلس به این روند کمک خواهد کرد؟
نمیتوانم [در این باره چیزی] بگویم، هدف من بهبود توازن میان نیروهای سیاسی مخالف است. یکی از وجوه آن دیپلماسی است و دیگر وجوه فرهنگی و اقتصادی است. توسعه نیازمند پایههای مناسب در راستای پیشرفتن است. ما به یک طرح علمی نیاز داریم.
- آیا شما سکوی مبارزاتی خودتان را ایجاد خواهید کرد و یا به یک ائتلاف خواهید پیوست؟
در حال حاضر دو جریان وجود دارد: اصولگرا و اصلاحطلب. نوسانهایی در هر دو جبهه وجود دارد. هر دو طرف طرحهایی برای آینده کشور ارائه کردهاند که من با برخی از آنها موافقم. نقاط مشترکی میان هر دو وجود دارد، نظیر برنامهریزی اقتصادی، افزایش حضور بخش خصوصی در اقتصاد، اصلاح اصل 44 قانون اساسی [که خصوصیسازی اکثر شرکتهای دولتی را اجازه میدهد] و طرحریزی مکانیزمی برای اجرای طرح چشمانداز 20 ساله. فکر میکنم مساله مهم برای اجرای این طرحها در مجلس داشتن مردان عمل است. گفتوگو یک مساله است، رسیدن به اهداف چیز دیگری است. رسیدن به رشد اقتصادی 9-8 درصدی نیازمند سرمایهگذاری است و باید زمینه برای جذب سرمایههای داخلی و خارجی آماده شود. مجلس جایی است که از طریق آن میتوان این مسائل را کنترل کرد، سوالاتی پرسید، اطلاعاتی گرفت و تغییراتی ایجاد کرد. روشن است که کدام روشها باید برای توسعه کشور به کار گرفته شود. آنچه مهم است، اجرای آنهاست. این کار نیازمند مردانی است که بتوانند این را انجام دهند.
- بنابراین شما خودتان را یکی از این مردان عمل در نظر میگیرید؟
نمیخواهم چنین چیزی را بگویم، اما انگیزه من استفاده از تجربهام برای تحقق بخشیدن به طرح چشمانداز 20 ساله است.
- گفتید که با اصلاحطلبان و اصولگرایان درخصوص برخی مسائل موافقید. آیا این به معنای آن است که با حضور در لیست اصلاحطلبان در صورتی که تصمیم بگیرند از شما حمایت کنند، موافقت خواهید کرد؟
همانطور که میدانید من از شهر مقدس قم و نه تهران که ساختاری جداگانه دارد [در انتخابات] شرکت خواهم کرد. در قم علما و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هستند که نقشهای مهمی را ایفا میکنند. من از طرف آنها دعوت شدم تا از قم شرکت کنم حتی با وجودی که قصد اولیه من شرکت از جانب تهران بود.
- اما اگر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم تصمیم گرفت که شما را در فهرست خود قرار دهد، آیا خواهید پذیرفت؟
به هیچ وجه چنین پیشنهادی مطرح نشده است. لازم است که در اینباره صحبت کنم.
- چرا پذیرفتید که از قم شرکت کنید؟
من پیش از رفتن به دانشگاه سالها در قم زندگی کردم. پدرم یکی از روحانیون قم بود. من به این شهر و مردمش دلبستگی خاص دارم و همواره ارتباطاتم را در آنجا حفظ کردهام. با توجه به شرایط موجود، علما و جامعه مدرسین که گفتم نقش مهمی در این شهر دارند، از من خواستند از قم شرکت کنم. همچنین برخی گروههای محبوب مردمی بودند که از من خواستند از قم شرکت کنم. من احساس کردم که باید به این درخواستها احترام بگذارم و تصمیم گرفتم از این پیشنهاد استقبال کنم. مدتی طول کشید تا دوستانم در تهران را قانع کنم که نام من را از فهرستشان قرار ندهند.
- شما اخیرا به قم رفتید تا با آیات عظام پیش از اعلام کاندیداتوری خود مشورت کنید. چرا لازم بود ابتدا با آنها دیدار کنید؟
این بنا به ادب و نزاکت بود. من همچنین خواستم پیش از تصمیمگیری نهایی دیدگاههایم را با آنها مطرح کنم.
- آیا روحانیت نگرانیهای خاصی دارد که شما بتوانید با نماینده شدن از قم به آن پاسخ بدهید؟
خیر، آنها نگرانی ندارند. آنها انتظاراتی دارند.
- انتظارات آنها چیست؟
تقریبا همه آنها بر این باورند که مجلس یک نهاد قانونگذار است و باید مسائل کلی کشور را در نظر بگیرد. یک مساله خاص که آنها مطرح کردهاند، این است که مجلس باید در نظارت بر قوانین اسلامی دقت داشته باشد. دیگری به پرداختن به مشکلات کلی نظیر بیکاری، به ویژه میان جوانان، نرخ بالای تورم و اوضاع اقتصادی مردم مربوط بود. همچنین آنها در باره برخی مسائل مربوط به خود قم مذاکراتی کردند. (قم) به عنوان پایگاه اصلی انقلاب باید جایگاهی ویژه داشته باشد و از امکاناتی مناسب با موقعیتش بهرهمند شود.
- با توجه به جایگاههای شما در ساختار سیاسی تهران و ساختار مذهبی قم، آیا به پل اصلی میان تهران و آیتاللههای قم تبدیل خواهید شد؟
در حال حاضر پلهایی وجود دارد. تمامی علما روابط نزدیکی با حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب دارند. اگر من بتوانم کمک بیشتری بکنم، این کار را خواهم کرد.
- اما آیا حضور شما این ارتباطات را قویتر خواهد کرد؟
هیچ مشکلی میان تهران و قم وجود ندارد. البته ممکن است آنها از من به عنوان نمایندهای برای انتقال پیامها استفاده کنند.
- اخیرا گفتهاید که مجلس بعدی تعیینکننده خواهد بود. آیا میتوانید به ما بگویید چه چیزی را تعیین خواهد کرد؟
به طور کلی اوضاع بینالمللی در حال تغییر است. زمانی بود که یکجانبهگرایی [آمریکا] به همراه نوعی نظامیگری، الگوی حاکم بود و برخی کشورها دنبالهروی آن بودند. برخی کشورهای اروپایی جرأت نکردند از آن انتقاد کنند. آمریکاییها پس از اشغال عراق یک خودکامگی بینالمللی ایجاد کردند. آنها میخواستند از تئوری یکجانبهگرایی به عنوان کارت برنده استفاده کنند. این تئوری با مشکلاتی جدی روبهرو شده است و در رسیدن به نتیجه شکست خورده و به تردیدهایی درباره عملی بودن آن منجر شده است. آنها در افغانستان و در عراق موفق نبودند. در لبنان موفق نبودند و رفتارشان مشابه رفتار یک ساحره بود که به ارعاب متوسل میشود. یک شخص قدرتمند از ارعاب و ترور استفاده نمیکند. این نشانگر ضعف است. آنها هیچ طرحی در فلسطین ندارند. وقتی با بسیاری از رهبران عربی که از کنفرانس آناپولیس حمایت کردند، صحبت میکنم، میگویند که این کنفرانس موفق نبود و به لحاظ بینالمللی هیچکس آناپولیس را یک موفقیت نمیبیند.
این درست است که جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا و کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجهاش از منطقه دیدن میکنند، اما نتیجه چیست؟ آیا آنها میتوانند کشت خشخاش و موادمخدر را که دو برابر شده است، محدود کنند؟ آیا آنها تروریسم را سرکوب کردهاند؟ آیا بنلادن را دستگیر کردند؟ آیا افغانها اکنون ایمن شدهاند؟ آیا این طور است که نیروی نظامی آمریکا و ناتو از طالبان ترسیدهاند؟ در عراق فاجعه به وقوع پیوسته است.
نتیجه این است که آنها در ایجاد امنیت شکست خوردهاند. تئوری یکجانبهگرایی در عمل شکست خورده است. رهبران [آمریکا] اکنون به دنبال یک تئوری دوم هستند. ما اکنون در دوره گذار هستیم. اگر به سخنرانیهای کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا گوش کنید، شواهدی از تمایل برای بازسازی رهبری آمریکا در جهان را میبینید. آنها دیگر در بازی یکجانبهگرایی حرف نمیزنند، بلکه از چندجانبهگرایی صحبت میکنند. آنها میخواهند این را به عنوان یک تئوری جدید به معرض فروش بگذارند. اما حقیقت این است که آنها گزینه دیگری ندارند. همچنین میخواهند روابطشان با آن کشورهای منطقه را که از آمریکا بسیار خشمگین هستند، احیا کنند. بنابراین موقعیت بیناللملی در حال گذار است و کشور ما در منطقه کشوری مهم است. ایران میتواند نقشی را ایفا کند. همچنین موقعیت خود ما از منظر توازن منطقهای تغییر کرده است. فرصتها و مشکلاتی وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند.
- آیا به این دلیل است که مجلس بعدی را تعیینکننده میدانید؟
بله، مجلس بعدی میتواند برخی گامهای تعیینکننده را بردارد تا از فرصتها به بهترین شکل استفاده کند. ایران تاکنون برخی گامها را برای ایجاد توازن منطقهای برداشته است. اینها نیازمند تکمیل شدن برای کمک به ایجاد شرایط جدیدی در منطقه هستند. ما فکر میکنیم دستکم در این منطقه، یکجانبهگرایی در کما فرو رفته است و لازم است با یک همکاری منطقهای جایگزین شود. حتی اگر آنها فکر میکنند که یکجانبهگرایی میتواند به حل مشکلات کمک کند، خودشان را در نوعی جنگ سرد فرو میبرند، اما اگر بر قدرتهای منطقهای تکیه کنند، شرایط جدیدی ایجاد خواهد شد.
- آیا شما هیچیک از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را که به نفع ایران در گذاری که شما اشاره کردید باشد، ترجیح میدهید؟ جان مککین از نظر افراطی کمتر از بوش نیست؟
اظهارات علنی آنها مهم نیست. سیستم تبلیغاتی در آمریکا جدا از تصمیمگیران واقعی است. تصمیمگیران واقعی رفتار آمریکا در منطقه را تایید نمیکنند. برآورده اطلاعات ملی آمریکا یک نمونه است. دموکراتها تاکید بر احیای رهبری آمریکا در جهان را دارند، زیرا این رهبری آسیب دیده است.
- آیا در میان کاندیداها کسی را ترجیح میدهید؟ باراک اوباما در بازی گفتوگوی غیرمشروط با ایران حرف زده است؟ آیا او به ایران تمایل دارد؟
آنچه مهم است، رفتار است. بسیاری ادعاهای زیادی میکنند. نگرانی ما مذاکرات نیست، بلکه تغییر استراتژی است. ما باید ببینیم که استراتژیها در عمل تغییر خواهد کرد. اگر آنها جرات کنند که استراتژیها را تغییر دهند به نفع ملت آمریکا خواهد بود. آنها مسیری را طی کردهاند که هزاران جسد بر روی دستشان باقی گذاشته است. آیا آمریکاییها محبوبتر شدهاند؟ آیا آنها بیشتر بر منطقه مسلط شدهاند؟ آمریکاییها با ایجاد وقایع جعلی، در واقع به دنبال گاز و نفت در برخی کشورهای کوچک منطقه هستند. این نمیتواند خیلی طول بکشد. آنها میتوانند تقابل منطقیتر و تعریف شدهتری در منطقه داشته باشند تا آن را به مسابقهای برد - برد تبدیل کنند به جای آنکه به منزجرترین در منطقه تبدیل کنند.
- دوره گذار ممکن است ضرورتا ایجاد فرصتهایی برای ایران نباشد. همچنین میتواند خطرناک باشد، زیرا آنهایی که در تئوریشان موفق نبودهاند، ممکن است ایران را بیشتر تهدید کند. آیا شما نگران نیستید؟
این ممکن است؛ حتی اگر زمینههایی برای آن وجود نداشته باشد. آنها چه کاری میتوانند انجام دهند؟ آمریکاییها به هیچ چیزی نخواهند رسید. این مانند آن است که دستتان را در لانه زنبور فرو کنید. اگر آنها این کار را انجام دهند آینده خودشان در منطقه را برای سالها نابود خواهند کرد. ایران شکار کوچکی نیست. ایران رقیبی سرسخت است. ایران، عراق نیست. در عین حال ما حاضریم و هرگز نگفتهایم که آمادگی نداریم. آنها درس نمیگیرند. آیا از تحریمها سودی بردند؟ من از یکی از وزیران امور خارجه اروپایی پرسیدم؛ چرا از قطعنامه حمایت میکنند، او گفت که 1+5 فکر میکند ایران پس از روبهرو شدن با قطعنامه عقب مینشیند. [طرح اقدام] ابتکار من، البرادعی و سولانا بود. نتایج آن خوب بوده است. البرادعی ابراز خرسندی کرده است. دیگر چیزی باقی نمانده است. آنها لجباز هستند.
- ایران نیز در خودداری از اجرای قطعنامههای سازمان ملل لجباز است؟
قطعنامههای سازمان ملل مبتنی بر نیات نسبت داده شده به ایران، مبنی بر دنبال کردن تسلیحاتی است که باید متوقف شود؛ ما از همان ابتدا گفتیم که این اشتباه است. اکنون البرادعی میگوید که ایران به دنبال سلاح نرفته است و برآورد اطلاعات ملی آمریکا میگوید که این اتفاق نیفتاده است؛ چرا آنها به راهشان ادامه میدهند؟ میدانید که این قطعنامهها دارای انگیزه سیاسی بوده است. آنها مبتنی بر تردیدهایی است مبنی بر اینکه ایران حقیقت را نمیگوید و یک برنامه تسلیحاتی بر پا کرده است. اکنون که روشن است، این یک دروغ است، آنها باید عقبنشینی کنند و آن را تصحیح کنند. این واقعا بد است که رفتار آنها مشابه است و فرقی نمیکند که آیا برنامه هستهیی ایران به سوی توسعه تسلیحاتی منحرف شده است یا خیر.
- اما مقامات اسرائیلی و آمریکا علنا گفتهاند که متقاعد نشدهاند.
نباید از اسرائیل انتظار داشت که چیز دیگری بگوید. رژیمی که از یک شکست ناراحتکننده در لبنان رنج برده است و با ایران دشمن است در موقعیتی در جامعه بینالمللی نیست که دیدگاههایش را نسبت به برنامه هستهیی ایران بیان کند. آیا اسرائیل از مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیروی میکند؟ اسرائیل بمب اتم تولید میکند و میگوید از ایران نگرانی دارد. آنها میگویند نسبت به فعالیتهای گذشته نگران هستند و اکنون که سوالات مربوط به فعالیتهای گذشته پاسخ داده شده است، آنها میگویند نسبت به اوضاع کنونی ایران نگران هستند. این حتی بدتر است. تیم البرادعی اینجاست. سیستمهای آنها نصب شدهاند و در حال کنترل هستند. هیچ چیزی پنهان نیست. حتی نسل جدید سانتریفیوژها تحت نظارت آژانس است.
- آیا آنها سانتریفیوژهای P-2 هستند؟
خیر.
- پس چه نوع سانتریفیوژی هستند؟
نسل جدید.
- چند تا هستند؟
اطلاعات مربوطه را ندارم.
- ایرانی هستند؟
بله، ساخت ایران هستند.
- این مدل جدید چه تفاوتی با P-2 مثلا در سرعت دارد؟
نمیخواهم به جزئیات بپردازم.
- آیا ایران گاز را به آنها تزریق کرده است؟
نمیدانم. ما حق داریم تحت نظارت آژانس این کار را انجام دهیم.
- چرا اکنون که در بازی قطعنامه دیگری صحبت میشود، ضرورت دارد که چنین کاری انجام شود؟ آیا ایران نمیتواند بعدا این سانتریفیوژها را آزمایش کند؟
ما هیچ دلیلی برای اینکه این کارها را پنهان انجام دهیم، نداریم. ما مطابق با مقررات آژانس کار میکنیم. آیا آژانس گفته است که فقط میتوانید P-2 را فعال کنید؟ هیچگونه مقرراتی اینچنین وجود ندارد. ما مقررات را نقض نکردهایم. آنهایی که به دنبال بهانه هستند، باید به این پرسشها پاسخ دهند.
- یک مساله که به نظر حل نشده میرسد، ارتباط میان پردازش اورانیوم و آزمایشات انفجار با قدرت بالا و طرح موشکی است. آیا فکر میکنید البرادعی میتواند در گزارش خود بگوید که ایران به همه مسائل باقیمانده پاسخ داده است؟
تا آنجا که میدانم وجوه مختلف همکاری با آژانس ادامه دارد و در حال پیشرفت است. هیچ مشکلی وجود ندارد. شاید این داستانی ساخته و پرداخته آمریکاییها باشد. این یک مساله میان ما و آژانس نیست، بلکه یک ادعا در نظر گرفته میشود و آژانس قرار است دلایلش را برای مطالعه آن مطرح کند. این هرگز به عنوان یک مساله نظیر P-1 و P-2 و یا آلودگیها مطرح نشده است. هر کشوری که چنین ادعاهایی دارد، باید روندی عادی را طی کند و آن ارایه اسناد به آژانس است. سپس ما جوابهایمان را به آژنس میدهیم. ما به البرادعی گفتیم که این دارای آن محتوای نیست که در مسائل میان ایران و آژانس وجود دارد، بلکه یک ادعاست.
- اما این پرسش باید پاسخ داده شود تا آژانس بتواند بگوید که برنامه ایران هیچ انحرافی نداشته است.
همانطور که گفتم این پرسشی نظیر پنج پرسش [تحت طرح اقدام] نیست. این یک ادعاست.
- آیا شما به آن پرسشها پاسخ دادهاید؟
بله، این آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که برای ما اهمیت دارد. به پرسشهایی که آژانس مطرح کرده است، پاسخ داده شده است. ما بر اساس «طرح اقدام» برنامههایی درباره اینکه پرسش چگونه باید مطرح شود، ایجاد کردیم. پاسخگویی به پنج سوال آنها را به پایان رساندیم.
- آیا این به معنای آن است که «طرح اقدام» به پایان رسیده است؟
بله، انشاءالله.
- بعد چه خواهد شد؟
هیچچیز. خدا شما و ما را بیامرزد. (باخنده)
- دیگر پرسشها چطور میتواند مطرح شود؟
در آژانس مکانیزمی وجود دارد. آنها باید دلایلشان را به آژانس ارائه دهند. اگر این برای آژانس یک مساله شود، میتواند آن را با آن کشور مطرح کند.
- چند ماه قبل احمدینژاد مطرح کرد که به مسایل فقط از طریق آژانس پاسخ داده خواهد شد، اما شما سعی کردید مسیر دومی را در گفتوگو با سولانا باز کنید. آیا این به معنای آن است که ایران به طور کامل مسیرهای دیگر را رها کرده و بر آژانس متمرکز شده است؟
طرح اقدام با آژانس مبتنی بر گفتوگوها با سولانا در لیسبون (در ژوئن گذشته) بود. در واقع این کاری سهجانبه بود که یک جانب آن سولانا بود و طرف دیگر البرادعی و طرف سوم، ایران. بنابراین گفتوگوها با سولانا موثر بود. نکته دوم این است که ایران هرگز از گفتوگوها سر باز نزده است. زمانی گفتوگوها درباره گذشته ایران بود که میتواند تحت طرح اقدام پاسخ داده شود. اگر آنها اکنون بگویند درباره چه چیزی میخواهند صحبت کنند، گفتوگوهای بیشتری انجام خواهد شد و هیچ مشکلی وجود ندارد.
- شنیدهام که گفتوگوهای شما با سولانا یکی از دلایل استعفا یا کنار گذاشتن شما از این کار بود؟
اگر شما آنچه را که بعد رخ داد، مرور کنید پاسختان را میگیرید. این برداشتی غلط است. گفتوگوها با سولانا پس از این تغییر ادامه یافت.
- یکبار با شما و یکبار بدون شما؟
گفتوگو با لاریجانی نمیتواند شب و روز انجام شود. به موضوعاتی نیاز دارد. ایران هرگز از گفتوگو سر باز نزده است. اما برخی بد رفتار کردند و گفتوگوها را مشروط کردند. پیششرطها پذیرفته نشد. هیچکس تعلیق را به عنوان پیششرط نپذیرفت. اگر 1+5 این شرط را مطرح نمیکرد، بسیاری از مشکلات تاکنون حل شده بود.
- آیا ایران هنوز بر عدم تعلیق تاکید دارد؟
بله.
- دربارهی قطعنامه بعدی و این واقعیت که 1+5 با پیشنویس قطعنامه بدون منتظر ماندن برای گزارش البرادعی پیش رفت چه فکر میکنید؟
فکر میکنم آنها باید با خجالت آن را ادامه دهند. وقتی گزارش البرادعی بیرون بیاید و نشان بدهد ایران به تعهداتش عمل کرده و با دقت «طرح اقدام» را اجرا کرده است، اثبات میکند که آنها فقط لجباز هستند. هیچ منطقی در این کار وجود ندارد. این رویکردی لجوجانه و بدون منطق است که بر روابط ما با آژانس تاثیر میگذارد. به علاوه آنها به چیز زیادی نخواهد رسید و روابط با آژانس تحت تاثیر رفتارشان قرار نخواهد گرفت. اگر آنها میخواهند شرایط منطقه برای گشودن فصلی جدید با ایران درست باشد، باید در زبانشان تجدیدنظر کنند. من متعجب هستم. تفاوت اینکه البرادعی بگوید آژانس میتواند یا نمیتواند با ایران کار کند، چیست؟ آیا آنها میخواهند در هر دو صورت همان قطعنامه را صادر کنند؟
- شما میگویید آنها به چیز زیادی نخواهند رسید، اما ایران از این اقدامات چیزی را از دست میدهد.
آنها خواهند باخت. اینطور نیست که خسارت ببینی و نبازی.
- به نظر میرسد قطعنامه بعدی مجازاتهای مالی بیشتری خواهد داشت و ایران بیشتر خواهد باخت.
مشخص نیست. مسایل مالی جدی به نظر میرسد، ولی به معنای آن نیست که در صحنه بینالمللی امروز نتوان کار کرد. ما خواهیم دید که آنها چیز بیشتری از دست خواهند داد. ممکن است، سوال طور دیگری مطرح شود؛ تاکنون چه کسی بیشتر برده است؟ در زمانی خاص آنها میتوانستند با ایران به نتیجه برسند، اما آنها با لجبازی به چه چیزی رسیدهاند؟ و ما چه چیزی از دست دادیم.
- هنوز میان رهبران ما تمایل دارند بدانند که چرا شما باید کارتان را ترک کنید و چه اختلافاتی با احمدینژاد داشتید. میتوانید به ما بگویید چه اتفاقی افتاد؟
من هیچ دلیلی برای اینکه اکنون در اینباره صحبت کنم، نمیبینم. ما اختلافاتی درخصوص مکانیزم مدیریتی داشتیم. در زمانی مناسب در اینباره صحبت خواهم کرد.
- آیا آمدن جلیلی به اتحاد بیشتر کمک کرد.
از آقای جلیلی بپرسید.
- وقتی حسن روحانی این سمت را عهدهدار بود، متحدینش گفتند که او را اروپا که سیاستهای ایران را نمیفهمد، بخشی و یا به طور کامل تضعیف کرده و مزایایی در اختیارش نگذاشت که او بتواند به رهبران سیاسی ایران ارایه دهد، آیا وقتی شما سمتتان را ترک کردید، همان احساس را داشتید؟
خیر، زیرا آنچه ما آغاز کردیم طرح اقدام بود و این طرح پیش رفت و هنوز هم یکی از طرحهایی است که موفق بوده است.
- اغلب گفته میشود که درباره سیاستهای هستهیی ایران با اجماع میان مقامات ارشد تصمیمگیری میشود، چرا این باید مسالهای بزرگ باشد که شما بر سر کار باشید یا جلیلی؟
این فقط به مساله هستهیی مربوط نمیشود. نهادهای اجرایی وظایفی مختلف دارند. مکانیزم اجرایی باید هماهنگ باشد. اما همانطور که گفتم، نمیخواهم دربارهی این مساله الان صحبت کنم.
- به مساله انتخابات برگردیم. به نظر میرسد گرایشی وجود دارد که در انتخابات شورای شهر و مجلس خبرگان خود را نشان داد، مبنی بر اینکه مردم نیروهای میانهروتر را ترجیح میدهند. آیا انتظار دارید این روند در مجلس هم ادامه یابد؟
من پیشبینی نمیکنم، اما افرادی هستند که بسیار ذیصلاح و مجرب هستند. وجود چنین افرادی میتواند به افزایش قابلیتهای مجلس کمک کند. فکر میکنم آنها انتخاب خواهند شد.
- آیا این به معنای آن است که ورود چنین افرادی میتواند مجلس بعدی را میانهروتر از مجلس فعلی کند؟
نمیدانم، منظورتان از نیروهای میانهرو چیست، اما ترکیب بعدی مجلس موثرتر و تخصصیتر خواهد بود. نمیتوانم اکنون مطمئن صحبت کنم، زیرا نتایج در دیگر شهرها مبتنی بر تقسیمبندیهای جناحی نیست.
- مردم چطور میتوانند تمایز بین ائتلاف کنونی را از ائتلافی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم توسط شما، محمد باقر قالیباف و محسن رضایی اداره میشود را تشخیص دهند؟ چه علامتی وجود خواهد داشت؟
ما الزاما در تلاش نیستیم تا یک چنین نشانه انتخاباتی داشته باشیم. ما فکر میکنیم اگر اصولگرایان درک بهتری داشته باشند باید به تسهیل انتخابهای مردم کمک کنند. این فقط در صورتی رخ میدهد که گفتوگوهای ما (با دیگر اصولگرایان) به شکست منجر شود.
- بنابراین شما میگویید که مذاکراتتان هنوز شکست نخورده است؟
درست است.
- اما به روز انتخابات نزدیک میشوید؟
بله، ما هنوز در حال مذاکره هستیم.
- با توجه به اینکه اغلب اصلاحطلبان رد صلاحیت شدهاند، چرا بر روی یک فهرست اصولگرایان تاکید میکنید؟ آیا شما نگران نیستید که این به شرکت پایین مردم در انتخابات منجر شود؟
فکر میکنم پرسش شما دقیق نیست. مهدی کروبی و دیگر دوستان در جبهه اصلاحطلب پس از آنکه شورای نگهبان تعداد زیادی را تایید صلاحیت کرد، فکر میکنند فهرست آنها جدی است. اصلاحطلبان حاضر خواهند بود و یک رقابت صورت خواهد گرفت. در تهران و دیگر شهرها آنها فهرستهایی خواهند داشت و در شهرهای کوچک بیشتر مساله محلی بودن مطرح است تا مسایل جناحی. فکر میکنم برداشت شما غلط است.
- این چیزی نیست که آنها به من میگویند. آنها هنوز هم اصرار دارند که اشخاص برجستهشان از حضور در انتخابات منع شدهاند. آیا ایران نگرانیهای امنیتی دارد؟ البته اگر همانطور که گفتید، ردصلاحیت فقط در دور اول بوده است، چه چیزی باعث میشود رژیم نسبت به آنها تا این حد نگران باشد؟
نمیدانم چرا این سوال را میپرسید. چرا این مساله به امنیت مربوط میشود؟ شورای نگهبان آنها را تایید صلاحیت کرده است. هنوز زمان وجود دارد. اصلاحطلبان حاضر خواهند بود و ما از رقابت با اصلاحطلبان استقبال میکنیم.
- آیا نتیجه انتخابات مجلس میتواند بر انتخابات ریاست جمهوری در سال 2009 تاثیرگذار باشد؟
میتواند، اما این تنها فاکتور نخواهد بود. این دو انتخابات از نظر محتوای متفاوت است، اما میتواند تاثیر داشته باشد. این یک فاکتور خواهد بود. مجلس یک نمونه از گرایش مردم خواهد بود.
- آیا حضور شما در مجلس در نقشتان در مسائل امنیتی و سیاستهای خارجی اختلال ایجاد نخواهد کرد؟
من در هیچ یک از امور اجرایی روزانه دیپلماسی که توسط وزارت امور خارجه اجرا میشود، دخالت ندارم. نقش من به عنوان نماینده رهبر معظم (انقلاب اسلامی) در مسایل استراتژیک مربوط به سیاست خارجی و مسایل مهمی است که در شورای عالی امنیت ملی مطرح میشود.