چاقی کابوس نسل ماست! کابوسی که هر شب زیر سایه رژیمهای جدید غذایی، نزدیک تر و واقعیتر میشود، و هر روز با قربانبانی بیشتر!
اگر شما هم جزو کسانی هستید که از گوشه و کنار زمزمههایی از خوشاندامی خود میشنوید و با این حال، هنوز فکر می کنید چاق هستید، یا حتی اگر دیگران شما را پوست و استخوان میدانند و با این حال، آینه چربیهای اضافه را به رختان میکشد، خودتان را به یک روانپزشک معرفی کنید. چون احتمالا از بیاشتهایی عصبی رنج میبرید!
متخصصان تغذیه، بیاشتهایی عصبی را اجتناب از رسیدن به وزن بدنی مناسب و تحریف تصویر بدن تعریف می کنند که مشخصه های اصلی این بیماری هستند.
چربیها و کربوهیدراتها حق ورود به زندگی یک بیمار انورکسیک را ندارند! این بیماران سعی میکنند از طریق گرسنگی کشیدن، استفراغ عمدی، تمرین یا ورزش بیش از اندازه و خوردن ملینها و قرصهای لاغری از وزن خود بکاهد.
پوست خشک و ترک پوستی، اولین رهاورد انورکسیا هستند که با پایین بودن دمای بدن و فشار خون پایین و کندکاری قلب، مجموعه ای کامل از بیماری ها را ترتیب می دهند.
به اینها باید عوارضی مثل پوکی استخوان، بی خوابی، عصبی بودن، توقف قاعدگی در دختران، بیماری های قلبی، لرزش بدن، مشکلات گوارشی، کم مویی و... را هم اضافه کنید، تا کلکسیون کامل تری از امراض وابسته به بی اشتهایی روانی به دست آورید.
دکتر عزت اله کردمیرزا، روانشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در این باره می گوید: "بیماران مبتلا به انورکسیا (بیاشتهایی روانی) معمولا ترسی فراگیر از چاق شدن دارند. به طوری که حتی وقتی وزن آنها پایینتر از حد طبیعی است، دچار اختلال در تصویر بدنی از خود میشوند. احساس بد ریختی دارند و بر لاغر شدن خود پافشاری می کنند."
"انکار" مهری است که به تک تک رفتارهای این بیماران می خورد. بیمار انورکسیک، تحلیل رفتگی خود را انکار میکند و اکثر رفتارهای غیرعادی خود را که منجر به کاهش وزن می شود، در خفا انجام میدهد. مثلا معمولاً از غذا خوردن با اعضای خانواده، یا در مکانهای عمومی پرهیز میکنند. چون در این صورت، علایم رفتاری بیماری شان آشکار می شود.
آمار و ارقام، انورکسیا را بیشتر سهم زنان می دانند و در این بین، بیشترین شیوع آن را در اواسط تا اواخر نوجوانی یعنی14 تا 18 سالگی جستجو می کنند.
دکتر کردمیرزا میگوید: «بیماران مبتلا به بیاشتهایی روانی ممکن است از نظر اجتماعی منزوی باشند و علایم افسردگی را نشان دهند. به طوری که اختلال افسردگی اساسی و یا افسردگی خویی تقریباً در 50% بیماران مبتلا به بیاشتهایی روانی گزارش شده است.»
پی زمینه های روانی ماجرا که بگردید، می شنوید: "اختلالات خوردن اغلب نشانه ای از وجود مشکلاتی از قبیل کمال گرایی افراطی، فقدان مهارت های ابراز وجود و یا پایین بودن احساس ارزشمندی است."
او ادامه می دهد: «در مورد درمان این بیماری روان درمانی نتیجه بهتری نسبت به دارو درمانی دارد. البته داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای اشتها و وزن را افزایش می دهند و افسردگی همراه با این اختلال را درمان می کنند. شواهدی نیز وجود دارد که الکتروشوک (ECT) در بعضی از موارد برای بی اشتهایی روانی و اختلال افسردگی مفید است.»
سه خصوصیت عمده فرد مبتلا به بی اشتهایی روانی را از بین جماعت لاغر نسوان جدا می کند: داشتن وزنی معادل 85 درصد کمتر از آنچه که برای سن و وزن فرد نرمال محسوب می شود، داشتن ترس شدید از اضافه وزن که این ترس با کم شدن وزن کاهش نمی یابد، تصور داشتن هیکلی بد قواره، حتی هنگامی که بسیار لاغر هستند. معمولا به طور مدام خود را وزن می کنند. اغلب سایز بدن خود را اندازه گیری می کنند و در آینه منتقدانه به خود می نگرند.
پرخوری روانی
در مقابل جماعتی که خود را در مقابل خوراکی ها قرنطینه کرده اند، جماعتی هم هستند که نمی توانند رنگ و لعاب غذا را با یاد آوری عقربه ترازو فراموش کنند. این عده، به طرف غذاها حجوم می برند و پس از پرخوری، با عذاب وجدانی مواجه می شوند که آنها را به هر قیمتی پی جبران مافات می فرستد.
دکتر کرد میرزا می گوید: "پراشتهایی روانی (بولیمیا) یک نوع اختلال در خوردن است که در آن فرد بیمار یک الگوی زیاده خوری - پاکسازی را شدیدا دنبال می کنند. فرد پر اشتها ابتدا پرخوری می کند و سپس خود را وادار به استفراغ می کند، یا از ملین استفاده می کند.
اغلب کسانی که این شیوه را در پیش می گیرند، زنانی هستند که در اواخر دوره نوجوانی یا اوایل بیست سالگی به سر می برند. اکثر افراد پر اشتها مانند کسانی که بیاشتهایی روانی دارند، مجذوب غذا هستند و ترس زیادی از اضافه وزن سنگینی دارند و افسرده اند."
برخلاف بی اشتهایی روانی، فرایند زیاده خوری، پاکسازی پراشتهایی روانی در یک محدوده وزنی نرمال اتفاق می افتد و به همین دلیل گاهی تشخیص آن برای متخصصان هم مشکل است.
برچسب بیمار به کسی می چسبد که حداقل 2 بار در هفته و به مدت 3 ماه این کار را انجام می دهد.
دکتر فرهاد حسین پناه متخصص غدد و متابولیسم و رئیس انجمن چاقی ایران در این باره می گوید: "در علم پزشکی معیارهای مختلفی برای تعیین چاقی و لاغری افراد وجود دارد که معتبرترین و مشهورترین آنها شاخص توده بدن است. این معیار از تقسیم وزن (بر حسب کیلوگرم) بر مجذور قد (برحسب متر) به دست میآید. طبق این معیار فقط کسانی که شاخص توده بدنی شان بین 5/18 تا 25 است، وزنی ایدهآل دارند."
لاغری ممنوع!
وقتی مانکن برزیلی در 15 نوامبر 2006 در اثر عفونت ناشی از بی اشتهایی آنورکسیا از دنیا رفت، انقلابی در دنیای مد برپا شد. این مانکن برزیلی که با رژیم غذایی سیب و گوجه فرنگی زندگی می کرد و در شبی که قرار بود طی مراسمی از مانکن های بین المللی عکاسی شود مرد. او وقتی مرد ۱۷۰ سانتی متر قد داشت و فقط ۳۸ کیلو وزن!
مرگ این مانکن برزیلی بعد از مرگ همتای اروگوئهای او که دچار نارسایی قلبی شده بود، اتفاق افتاد و اعتراض متولیان بهداشت را برانگیخت؛ تا آنجا که حتی سازمان بهداشت جهانی هم واکنش نشان داد و در گزارشی نگرانی خود را از کم وزنی بیش از حد دختران جوان و گرسنگی کشیدن مفرط آنها برای تقلید از مدلها، اعلام کرد.
پزشکان سازمان بهداشت جهانی با بررسی وزن تعداد زیادی از مدل های لباس، دریافت وزن آنها حداقل 10 کیلوگرم کمتر از استاندارد شاخص سلامتی است! این سازمان، افرادی با شاخص توده بدنی زیر 5/18 را دچار کمبود وزن دانسته و در جهان سوم چنین افرادی را مستحق کمکهای بشر دوستانه میداند. شاخص توده بدنی این مانکن برزیلی، 5/13 بود!
به دنبال هشدارهای سازمان بهداشت جهانی، موجی در برزیل و اسپانیا به راه افتاد تا جلوی فعالیت مانکنهای بسیار لاغر گرفته شود. این معضل به حدی جدی شد که برگزار کنندگان نمایش لباس در این کشورها از حضور مدلهای بسیار لاغر جلوگیری کردند.
در واقع، شرکتهای مد مجبور شدهاند در انتخاب مانکنهای خود شاخص جدیدی در نظر بگیرند. طبق قانون این کشور مدلهایی که شاخص توده بدنی(BMI ) کمتر از 18 داشته یا سن آنها کمتر از 16 سال باشد، از شرکت در این نمایشها محروم میشوند.
پس از مدتی، کشورهای دیگری از جمله آرژانتین هم با اسپانیا همراه شدند و از شرکتها خواستند قبل از شروع هر برنامه، گواهی سلامت مدلهای خود را ارائه دهند.
حتی این موج به انگلستان هم رسیده و وزیر فرهنگ این کشور با اشاره به الگو گرفتن دختران جوان از مدلهای بسیار لاغر، از مجریان نمایشگاه های مد خواست مدلهای بسیار لاغر و استخوانی را به کار نگیرند.
در انگلیس تقریبا 5 تا 10 درصد زنان 14 تا 24 ساله از بیماری انورکسیا رنج میبرند و حتی به گفته پژوهشگران انگلیسی سن ابتلای این بیماری پایین آمده و کودکان 8-7 ساله را هم گرفتار کرده است!
به تازگی کشور ایتالیا هم با وجود مقاومتهایی که متولیان مد در ابتدا نشان دادند، بالاخره به جمع این کشورها پیوست. در ایتالیا دو میلیون نفر به بیماری های ناشی از گرایش به لاغری دچارند و 60 درصد نوجوانان ایتالیایی دوست دارند از آنچه هستند لاغرتر باشند!
در هفته مد مادرید در اسپانیا، مسئولان استفاده از مانکن های سایز صفر، یعنی کمتر از سایز 34 زنانه را ممنوع اعلام کردند و بنابراین طراحان مجبور شدند از مانکن های چاق تر که به نظر سالم تر می رسیدند استفاده کنند.
در هفته مد ایتالیا هم مانکن ها برای حضور در نمایش های مد لباس باید یک تاییدیه پزشکی می آوردند که ثابت کند وزنشان مناسب است و سالم اند.
چندی پیش بود که چاپ اندام تکیده ایزابل کارو، در پوسترهای تبلیغاتی، دنیا را تکان داد. ایزابل کارو، کمدین فرانسوی ۲۵ ساله، ۱۰ سال است به انورکسیا مبتلا شده است و تا وقتی به وزن 25 کیلوگرم رسید، حاضر نشد علیه این قحطی زدگی دنیای مد اقدام کند!
کارو در مصاحبهای با رسانهها، گفت: "این اندامی است که از آن متنفرم. بنابراین تصمیم گرفتم آن را به نمایش گذارم تا دختران جوان و دستاندرکاران مد در سر تا سر دنیا متوجه شوند که دیکتاتوری لاغری، تا چه اندازه وحشتناک است. لاغری بیش از حد باعث مرگ میشود و لاغری یعنی همه چیز به غیر از زیبایی. من میخواستم رنج خودم را فریاد بکشم."
او گفت: "ما بیماران انورکسی، در ابتدا متوجه کاری که میکنیم نمیشویم و دچار سرخوشی عجیبی هستیم. احساس میکنیم که بر همه چیز تسلط داریم و همه چیز تحت کنترل است. بعد، کمکم در حفره جهنم و به عبارت بهتر در حفره مرگ میافتیم."
همشهری امارات