اگر به این مسئله خوب توجه کنیم، میبینیم خیلی چیزهایی که بهنظر ما فقط یک شیء بیجان هستند؛ حسهای مختلف دارند. اصلاً آنها گاهی خودخواه، مهربان، پرشور و افسرده و حسودند.
آنها مثل آدمها، دورههای مختلفی را در زندگی خود سپری میکنند. دغدغههای مختلفی دارند، مثل آدمها با مسائل متفاوتی روبهرو میشوند.
اصلاً اینکه من یک نوجوانم با مسائل و فراز و نشیبهای مخصوص خود؛ آنها هم مثل من رنجهای خودشان را دارند؟
این را از کجا میدانم؟ خب، اینکه دیگر سؤال ندارد، کافی است کمی به اطرافت نگاه کنی؟ این صندلی، این چراغمطالعه، این دفترچهی یادداشت، این میز، یا این پایهی چسب، دورههای عجیبی را در زندگی خود سپری کردهاند.
- نوجوانی کلاغها
پشت پنجره نشستهام و به این موضوع فکر میکنم و کلاغی با بیخیالی سر به سر گنجشکها میگذارد. او بیپروا اینسو و آنسو میپرد.
کلاغها هم بهنظر من دورههای مختلفی را در زندگی طی میکنند. آنها هم در دورهی نوجوانی توسط مادر و پدرهایشان مورد انتقاد قرار میگیرند که چرا به باغ بالا رفتی؟ چرا از گردوی درهی پایین خوردی؟ چرا در خوردن صابون عطری زیادهروی کردی؟ با چه کلاغهایی حشرونشر داری؟ چرا مدام پلیاستیشن بازی میکنی؟ و...
* * *
کلاغها هم باید در دبیرستان تست کنکور بزنند و... با خودم فکر میکنم که آیا کلاغها هم مثل من افسرده میشوند و دلشان میگیرد و گاهی همهی خیابانهای شهر را با بیانگیزگی گز میکنند... کلاغ
سر به سر گنجشکها میگذارد؛ او خیلی با نمک و شیطان است.
خلاصه، داشتم میگفتم دربارهی آنها خواندهام که خیلی باهوشاند و اگر تکهنان خشکی پیدا کنند که نتوانند آن را بخورند، تکهنان را به نزدیکترین جوی آب میبرند و آن را در آب قرار داده و بعد که نان نرم شد آن را میخورند...
خب، این موجودات باهوش چگونه دورههای زندگی طولانی خود را سپری میکنند؟ آنها در دورهی نوجوانی، کلاغهای خوشبختی هستند؟ یا درگیرند...
- نوجوانی بیدمجنون
درختها هم مثل آدمها شخصیت دارند. همینطور که پشت پنجره نشستهام به بید مجنون توی پارک نگاه میکنم که از خانهی ما پیداست... بیدهای مجنون هم دورهی نوجوانی، سالمندی و کودکی دارند. بیدهای مجنون میتوانند خیلی زود در دام عشق بیفتند.
و حتی آنوقت توسط دیگر درختها شماتت میشوند، بهطوریکه سرشان را مدام به زیر میافکنند و مدام غصه میخورند...
بیدهای مجنون گاهی آرایش موهایشان عجیب و غریب است که باز هم مدام توسط دیگر درختها مسخره میشوند، یا مورد حسادت قرار میگیرند... اما بیدهای مجنون پدر و مادرهای خوبی دارند؛ آنها آنقدر با احساس و مهربانند که حسهای او را بهخوبی درک میکنند. پس بیدهای مجنون جزء نوجوانهای خوشبختاند!
- نوجوانی و میز و صندلی
نوجوانی میز و صندلیها برعکس است. یعنی آنها اول دورهی سالمندی را سپری میکنند و بعد به دورهی جوانی میرسند و بعد دورههای نوجوانی و کودکی را سپری میکنند. چون این صندلی که من روی آن مینشینم و مطلب مینویسم، یک ارثیهی فامیلی است و هرچه میگذرد بیشتر به کودکی نزدیک میشود و مدام
سر به سر من میگذارد.
گاهی جاخالی میدهد و روی یکلنگه پا میایستد و آنوقت من را با سر روی زمین میاندازد... میزها هم همینطور هستند، آنها هم هرچه میگذرد بیشتر شیطنت میکنند و من فکر میکنم دورهی زمانی آنها با همهی آدمها و همهی اشیا فرق میکنند...
- قلمهای نوجوانی
قلمها هم مثل همهی چیزهای دنیا حس و شعور دارند و دورههای مختلفی را میگذرانند. قلمهای نوجوان پر از شور و حرکت و زیبایی هستند.
آنها عاشق واژههای رمانتیکاند و اصلاً رنگ مورد علاقهی آنها صورتی، سبز، نارنجی و رنگهای سرخابی و شاد است. آنها وقتی مینویسند از صفحههای
زیادی میگذرند.
آنها عاشق نقاشیهای ریزی هستند که در گوشه کتاب زیستشناسی، فیزیک، جبر، هندسه و...نقش میگیرند. آنها پر از پیامهای بامزه هستند در یادداشتهای پنهانی
سر کلاس...
آنها هرچه به سن جوانی و سالمندی نزدیک میشوند، تجربهی بیشتری کسب میکنند؛ اگرچه شور و حرکت آنها شاید کمرنگ شود و کمی محتاطتر راه بروند...
قلمهای نوجوان، پر از سادگی هستند و همین سادگی آنهاست که تأثیرگذاریشان را بیشتر میکند.
آنها هم مثل آدمها گاهی افسردهاند و گاهی شاد. وقتی افسردهاند کمتر مینویسند، کمتر نقاشی میکشند، کمتر اینسو و آنسو میروند. و وقتی شادند، پرتحرکترند. آنها گاهی... راستی قلمها خیلی شبیه آدمها هستند. آنها در طول عمر خطهای مختلفی را از خود بهجای میگذارند و تا جوهر در بدن دارند حرکت میکنند و مثل همهی آدمها روزی از حرکت باز میایستند.
- نوجوانی کفشها
به کفشهایت نگاه کن، چهقدر با روز اولی که آنها را خریدی فرق دارند. کفشهای نوجوان کفشهای پرانرژی و جذابی هستند و
پابهپای ما میدوند، پابهپای ما ورزش میکنند و در مسابقههای فوتبال و دوچرخهسواری و دو کمک حال ما هستند.
در میان کفشها، کتانیها از همه نوجوانترند.
به کتانی نگاه کن! که همیشه نوجوان و پر از انرژی هستند.آنها با آن بندهای بامزه، که گاهی باز میمانند... و با آن زبانههای بیرون زده ،چهقدر بیخیال به نظر میآیند.
صندلهای تابستانی هم همیشه جوان هستند.
به هرحال کفشها هم مثل آدمها روزگاران مختلفی را سپری میکنند.
* * *
کفشهای نوجوان پررنگند، براق هستند و تمیز...کفشهای نوجوانی یعنی کفشهای زندگی پرشور و پرحرارت... و وای به حال کفشهایی که دورهی نوجوانی را سپری کنند و آنوقت تو تنها میشوی...
فکر میکنم نوجوانی کفشها جزء زیباترین دورههای نوجوانی است. تو چهطور؟ دربارهی کفشهایت اینطور فکر نمیکنی؟!
* دوچرخهی شمارهی ۴۷۴/ ۱۷ مرداد ۱۳۸۷
نظر شما