تنش فرسایشی فرجام جنگ و تحرکات نظامی غیرمنتظره را از طرفهای درگیر درپی ندارد. یک تنش فرسایشی بیش از هر چیز برای بازیگران هزینههای مادی و غیرمادی دارد. هزینه مادی خود را در هزینه لجستیک نیروهای گسیلشده از سرزمینهای دور نشان میدهد و در این میان آمریکا بیشترین هزینهها را بر عهده دارد.
هزینههای غیرمادی نمودی سیاسی داشته و آن آرای شهروندان است. در انتخابات ریاستجمهوری پیشروی آمریکا مالیاتدهندگان آمریکایی نگاهی به مخارج آمریکا در تنش کنونی خلیجفارس خواهند داشت؛ موضوعی که از نگاه دستاندرکاران اجرایی حاکم بر ایالات متحده آمریکا دور نیست. عدممشارکت برخی کشورهای غربی در ائتلاف بینالمللی تامین امنیت آبراه خلیج فارس و تنگه هرمز نیز در همین حسابگریهای دیپلماتیک ریشه دارد. در چنین شرایطی راه دیپلماسی برای تامین حداکثری منافع ملی باز خواهد بود.
دیپلماسی کاهنده فشار در این زمینه کارساز است. این شیوه دیپلماسی براساس یک پدیده دوقطبی عمل میکند؛ از یکسو در جهت کاهش فشارهای کنونی عمل کرده و از سوی دیگر با تدابیر ویژه قدرت چانهزنی را در جهت تامین مصالح ملی بالا میبرد. در این فرایند دیپلماتیک عناصری بنیادین برای گامبرداشتن در راه تامین منافع ملی از طریق بالابردن قدرت چانهزنی وجود دارد.
عدمتمایل کشورهای کرانه جنوبی خلیجفارس به وقوع کنشهای نظامی در منطقه، فشار افکار عمومی در آمریکا در مخالفت با جنگ، رقابتهای تجاری آمریکا با حوزههای نوین توسعه بهویژه چین و موج روزافزون رقابت نظامی آمریکا با رقبای دیرینه در حوزه پاسیفیک، مهمترین عوامل در کسب قدرت چانهزنی در یک کنش دیپلماتیک منطقی و اعمال دیپلماسی کاهنده فشار و تامین منافع ملی ایران است.
محمود اشرفی- روزنامهنگار: تبدیلشدن تنش خلیجفارس به تنشی فرسایشی پای حسابگریهای دیپلماتیک را به میان میآورد.
کد خبر 453555
نظر شما