به گزارش همشهری آنلاین، انور که مستندساز، گوینده و ویراستار است، در جلسه نخستین حلقه ویرایش در ایران گفت: همایون صنعتیزاده یکبار کتابی را نشانم داد که جلد براق سفید داشت، روی آن مینیاتور اعلا چاپ شده بود و نثری عالی داشت. گفت ما این کتابها را در ایران چاپ میکنیم. تو هم بیا برای ما کتاب بخوان و گزارش بنویس. برایت میز میگذاریم و رویش تا طاق کتاب میچینیم. من به فرانکلین آمدم و مشغول کار شدم.
وی ادامه داد: آن زمان امیرحسین آریانپور جلد دوم «تاریخ تمدن» را ترجمه کرده بود. نثر خیلی قشنگی داشت. صنعتیزاده گفت که مقابله کنم. گفتم دارم گزارش مینویسم. گفت آن را بگذار کنار و این کار را انجام بده. به هر حال مقابله کردم و دیدم که کتاب را کاملاً تلخیص کرده و کلیات را آورده است. در حالی که ویل دورانت با لحن شاعرانه جزئیات را توضیح میدهد. چند ماه طول کشید. بعد آریانپور آمد و وقتی کار را دید، گُل از گُلش شکفت و گفت عالی است.
انور با اشاره به اینکه پس از چاپ کتاب از نظر صنعتیزاده ادیتور شده بود، گفت: آن زمان در سال ۳۷ به من ۵۰۰ تومان میدادند که حقوق خوبی بود. از آن ماه یکدفعه شد ۱۵۰۰ تومان. حجم کتابها زیاد بود و من دیدم یکنفری این کار شدنی نیست. صنعتیزاده گفت ادیتور استخدام کن. من به نادرپور پناه بردم و او گفت آقافتحی [استاد مجتبایی] ما چطور است؟ گفتم که ایشان در دانشگاه بودهاند، اگر بپذیرند عالی است و من نجات پیدا کردهام. و اینطور شد که ما ایشان را قاپیدیم!
انور سخنانش را چنین ادامه داد: حجم کتابها زیاد میشد و ما نیرو نیاز داشتیم. آن موقع دکتر عبدالرحیم احمدی هم بود و گفت کسی را میشناسد که خیلی خوب است. منظورش نجف دریابندری بود. یک روز آمد، با آن عینک تهاستکانی. کتابی را جلویم گذاشت که اسمش بیگانهای در دهکده ترجمه شده و اسم اصلیاش بیگانه غریبه بود. گفت بیگانهای در دهکده را احمد شاملو انتخاب کرده و میخواهد در خوشه چاپ کند. به صنعتیزاده گفتم دریابندری را بقاپ! خلاصه، بعد از آمدن دریابندری، ما شده بودیم یک مثلث و با هم تعاطی افکار داشتیم.
نشست نخستین حلقه ویرایش در نشر ایران از سلسلهنشستهای انتقال تجربه با حضور استادان منوچهر انور، سیروس پرهام و فتحالله مجتبایی، پیشکسوتان ویرایش عصر چهارشنبه سوم مهرماه در دفتر انتشارات فنی ایران برگزار شد.
نظر شما