«صبا سلمانزاده» نقاش و هنرمند ۳۹ ساله با قرار گرفتن درست در مسیر هنریاش توانست زندگی خود را تغییر داده و رویاهای کودکیاش را رنگ تازهای بزند. علاقهاش به وادی هنر نقاشی سبب شد تا شاخههای دیگر هنری را هم تجربه کند. گفتنی است که در سایر شاخههای هنری هم موفق عمل کرده و توانسته افتخار کسب کند. به این بهانه با این هنرمند البرزی گفتوگویی ترتیب دادیم که در ادامه میخوانید.
- از شروع علاقهتان به هنر نقاشی بگویید.
از کودکی به دلیل تکفرزند بودن خیلی احساس تنهایی میکردم و اوقات تنهاییام را نقاشی میکشیدم و کاردستی درست میکردم. از همان ابتدا نقاشیهایم بسیار مورد توجه مادرم قرار گرفت و اولین مشوق و مخاطب نقاشیهایم مادرم بود. پس از آن علاقهام به نقاشی کشیدن بیشتر شد و سعی میکردم نقاشیهای بیشتر و بینقصتری بکشم. این علاقه آنقدر پیش رفت تا در انتخاب رشته هم تصمیم گرفتم رشتهای را انتخاب کنم تا حداقل واحد نقاشی را داشته باشد.
- تا به حال چه دورههایی را برای نقاشی گذراندهاید؟
پس از آنکه با کش و قوسهای فراوان توانستم برای ادامه تحصیل رشته گرافیک را انتخاب کنم، در واحدهای درسیمان با رنگشناسی و رنگآمیزی آشنا شدم. پس از گرفتن دیپلم، دوره نقاشی رنگ روغن را نزد اساتید مجرب و برجسته در کرج گذراندم. همچنین مدتی در کلاسهایی که سازمان فنی و حرفهای در آن سالها برگزار میکرد، هم شرکت کرده و دوره نقاشی روی پارچه را آموزش دیدم. بعد از آن در بیشتر شاخههای نقاشی تجربی کار کرده و با هنر کاربردی نقاشی هم آشنا شدم و نقاشی را روی اشیای گوناگون کار کردم.
- در چه شاخههای هنری فعالیت دارید؟
بیشتر شاخههای هنری نظیر فیلمسازی، قصهگویی، داستان و فیلمنامهنویسی، نمایش عروسکی، گریم کودک، صداپیشگی، عکاسی، نقاشی روی پارچه، سفال، زیورآلات سنگی و نقاشی دیواری و... را تجربه کرده و آشنایی دارم.
- از افتخارات و جوایزی که تاکنون دریافت کردهاید، بگویید.
تاکنون ۲۰ فیلم کوتاه ساختهام که در جشنوارههای مختلف شرکت کرده و جایزه کسب کردهاند. در چند جشنواره عکاسی هم در بخشهای رقابتی شرکت کردهام. داستانها و فیلمنامههایی هم که نوشتهام در جشنوارههای مربوطه موفق به دریافت جایزه شدهاند. کتابهایی را هم به چاپ رساندهام که مجموعهداستان مستقل «ابرهایی شبیه به...» از انتشارات دانش بهمن از نمونه این آثار چاپشده است.
- تا به حال چه کتابهایی به چاپ رساندهاید؟
کتاب یک قاچ هندوانه نارس، حتی یک نگاه دزدکی حنا، خسوف، واهای کانو، رخسار خاک و... و. از مجموعه کتابهایی هستند که داستانهای من در آنها به چاپ رسیدهاند.
- تاکنون در چه جشنوارههایی شرکت کردهاید؟
جشنواره فیلم صد، پروین اعتصامی، سوره، فیلم کوتاه تهران، کوثر، شمسه، آفتاب، شمس آل احمد، رها، سرزمین رهاورد نور، جشنواره داستان کوتاه دفاع مقدس و داستان هفتاقلیم و... اسامی جشنوارههای بینالمللی تهران و سایر شهرستانها بود که تاکنون در آنها شرکت کرده و تندیس، لوح، تقدیرنامه و افتخار کسب کردهام.
- جایگاه هنر در استان البرز را چگونه ارزیابی میکنید؟
نسبت به گذشته نگاه به هنر و هنرمند و حتی هنردوست بیشتر و بهتر شده است و بستر گسترده و مناسبتری برای هنر نقاشی و سایر هنرها فراهم شده است که این مهم مختص شهر کرج و استان البرز نیست، بلکه بدیهی است که با پیشرفت علم و تکنولوژی، هنر هم پلههای پیشرفت زیادی را طی کرده است. طبیعی است که استان البرز هم از این قاعده مستثنی نیست.
- از کارهای نقاشی که در شهر کرج به انجام رساندهاید، بگویید.
تعدادی کار نقاشی دیواری برای ایستگاه مترو محمدشهر کرج به اجرا رساندم. از دیگر کارهای نقاشی دیواری انجام کار برای خانههای بازی و مدارس دبستان بود.
- چه توصیهای برای دانشآموزانی که علاقهمند به شاخههای هنری هستند، دارید؟
اغلب افراد معتقدند که بچههایی که نمرات خوبی در دروس میگیرند و علاقه به درس خواندن دارند نباید وارد رشتههای هنری شوند. اما این فقط یک تفکر بیمار است که متاسفانه تاکنون هم در جامعه ادامه دارد. هر فرد دارای یک استعداد خاص است که نادیده گرفتن آن میتواند زندگی و آینده او را تباه کند. از آنجایی که من مصداق کسی هستم که به خاطر حرف اطرافیان یک سال علیرغم خواسته قلبیام در رشتهای درس خواندم که هیچ علاقهای به آن نداشته و ندارم، تاکید میکنم که دانشآموزان استعداد ذاتی خودشان را جدی گرفته و به دنبال علاقهشان بروند. گرچه این انتخاب بهندرت یک اشتباه باشد، لااقل انتخاب خودشان است و هرچه شود تاوان آن را خود میپردازند. من در طول تحصیل در رشته ادبیات نهتنها هیچ علاقهای به شرکت در کلاسها و دروس مربوط به آن نداشتم، بلکه در همه کتابهایم نقاشی میکشیدم. هر فرد میتواند در شغلی موفق شود که انتخاب خودش بوده و از آن احساس رضایت و خوشحالی کند.
- مخالفتهای اطرافیانتان برای عدم ورودتان به رشتههای هنری چه بود؟
در آن زمان همه اطرافیان حتی مشاوران تحصیلی و آموزش و پرورش، معلمان، مدیران، خانواده و... بر این باور بودند که دانشآموزی که دارای نمرات خوبی است باید رشتههای سخت را گزینش کند و از این طریق میخواستند ذوق هنری من را کور کنند. معتقد بودند که رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش فقط میتواند کارگر تربیت کند. حرفشان این بود که هنر را میتوان در کنار درس خواندن هم آموزش دید، اما به این فکر نمیکردند که از رشتهای به رشتهای دیگر رفتن نمیتواند یک متخصص تربیت کند و حتی اگر این اتفاق هم بیفتد، آن شخص در کارش هرگز موفق نخواهد شد، چون تحصیلات آکادمیک آن رشته را آموزش ندیده است. بدین صورت لذت بودن در رشتههای هنری و شغل مورد علاقه را از فرد میگرفتند. یک فرد موفق منحصرا یک جراح موفق نیست، بلکه یک نقاش هم میتواند در کار خود موفق باشد و مهم موفقیت فرد است. استعداد بالقوه و شخصی اشخاص را نمیتوان نادیده گرفت. با شناخت و کار کردن روی فرد میتوان جامعهای با افراد کارآمد و شاخص ساخت.
- خواستهتان از مسئولان در بخش هنر چیست؟
هر متولی هنر اگر نسبت به هنر و هنرمند شهرش دلسوز و مسئولیتپذیر باشد، هنر و هنرمند و حتی هنردوستان بینیاز میشوند. اگر مسئولان و مدیران در راس امور هنری نسبت رفتار خود به هنرمند را همانند نسبت رفتار پدر و مادر به فرزند بدانند، شاهد اتفاقات خوبی میشویم که بهزودی و در آینده بهوقوع خواهند پیوست.
- آثار و هنرهای دستیتان را به فروش هم رساندهاید؟
در نمایشگاه انفرادی که برگزار کردم، تعدادی از آثار به مرحله فروش رسیدند.
- ذوق هنری
صبا سلمانزاده: از دید من همه جلوههای زندگی نوعی اثر هنری است. بستگی به نگاه و روح افراد دارد که خاص و موشکافانه به خلقتهای طبیعی بنگرند. صبح هنگام تابش نور خورشید در میان شاخههای درخت یک تابلوی هنری جالب است یا صدای پرندهها و گنجشکها خود یک سمفونی جذاب است که هر کسی میتواند با توجه به ذوق هنری خود آن را دریافت کرده و از آن لذت ببرد.
نظر شما