امروز تنها روز درختکاری در همه سال است. تنها روز از این جهت که دیده نشده و شنیده نشده که در روز دیگری اینقدر از درخت صحبت شود. اما شگفت است که آنچه در این تنها روز انجام میشود نیز هرگز از یک نمایش فرمایشی فراتر نرفته است.
این همه هیاهو و تبلیغ و شعار نتوانسته حتی گروهی اندک از مردمان را برانگیزد برای اقدامی داوطلبانه و خودجوش برای درختکاری. پولی است که باید هزینه شود، نهالهایی هستند که شتابناک اینسو و آنسو بر زمین نشانده میشوند، نهالهایی که تجربه سالیان قبل نشان داده خیلی فرق است مابین انگیزه کاشتن و قصد نگهداشتن و آب دادنشان.
آنچنانکه اگر یک به 10 آنچه در همه این سالیان در این روز نهال بر زمین نشاندهاند سبز شده بود و برگ و باری مییافت... اکنون ایران چه گلستانی بود! و شگفت است که زادآوری ذاتی و طبیعی را از زمین بازمیستانند آنگاه بهزور بر آن نهال مینشانند.
برگردیم به تاریخ.کجاست اکنون جنگلهای انبوه ری و ورامین که حتی سیاحانی که 300 سال پیش به این خطه آمده بودند از آن روایت میکنند؟ کجایند درختزاران انبوه زاگرس؟
کجاست آن جنگلهایی که به گفته ناصرخسرو از شعاع هفتفرسخی (42کیلومتری) کرمان را دربر گرفته بود؟ چرا هنوز ایران در شمار 5 کشور نخست رودررو با پدیده مرگبار فرسایش خاک قرار دارد؟
فرسایش خاک... که رمق را از ایران بازمیستاند و بهتدریج آنرا از حیات تهی میکند. آنقدر خاک ایران که هر سال از دست میرود. میدانید چه حجمی و چهقدری دارد؟
براساس یکی از برآوردهای انجام شده، این مقدار دقیقا برابر است با مجموع حجم 3 جزیره ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی (براساس گزارش ارائه شده از سوی مؤسسه توسعه پایدار مناطق طبیعی) یعنی اگر این خاکی را که بهدلیل از دست رفتن حفاظ طبیعی سالانه شسته شده و با هرز آبها و بادها از دسترس طبیعت خارج میشود جمع کرده و فشرده کنیم حجمی معادل 3 جزیره پیش گفته بهدست میآید.
خاکی که سرچشمه حیات است و تشکیل هر سانتیمتر از آن در شرایط اقلیمی ایران نیازمند دستکم هزار سال زمان است.
ما البته در برابر ادعاهای فزونطلبانه آن همسایه جنوبی درباره جزایر فوقالذکر رگ گردن سفت میکنیم، تا آخر تاریخ هم اگر آن ادعاها ادامه داشته باشد همچنان باید رگ گردن سفت کنیم و چنین نیز خواهیم کرد، اما فراموش میکنیم که این خاکی که بهواسطه فرسایش همهساله از دست میرود اگر نه بسیار بیشتر، اما دستکم اینکه همانقدر مهم است.
طرفه است که متوجه نیستیم هر سال معادل آن 3 جزیره را از بخش مرغوبتر و حیاتیتر و مهمتر کشور داریم از دست میدهیم.
ظاهرا شماری از طرفداران محیطزیست معترض شدهاند به قطع شماری درخت دستکاشت در خرگوشدره. شوری که آن اعتراض را برانگیخته البته قابل ستایش است... اما، شگفت است که از این شورها برای جنگلهای چند میلیون ساله هیرکانی و چند صد هزارساله زاگرس برانگیخته نمیشود.
شگفت است که کسی شمار نهالهای کاشته شده در روزهای درختکاری این همه سال را نمیشمارد و در شگفت نمیشود که چرا این همه درختکاری کفدستی از کشور را سبز نکرده است.