نشانی دقیقش را کسی نمیداند. سالها از روزهایی که ضرابخانه محل برو وبیای پول چاپکنها بود گذشته و کسی از آن گذشته قاجاری تا به حال زنده نمانده است. از این محله قدیمی تنها نامی باقی مانده و چند ساختمان قدیمی که متروکه شدهاند. خانهها و ساختمانها اگر مدرن و امروزی نباشند، اغلب با معماری پهلوی خودنمایی میکنند و کمتر خبری از اهالی قدیمی در این محله به چشم میخورد. حتی مسجدجامع ضرابخانه پوست انداخته و بعد از گسترش فضای مسجد، نامش هم به نام مسجدجامع غدیرخم تغییر کرده است. در این محله به اعتبار نام قدیمیاش، چند صرافی هم به کسب و کارهای رایجش اضافه شده است.
- نخستین مؤسسه آموزش بانکداری
برخی تقاطع همت و شریعتی را نشان میدهند و برخی دیگر تقاطع خیابان پاسداران و بوستان را؛ جایی که روزگاری ساختمان ضرابخانه در آن قرار داشت و دیگر اثری از آن نیست. اواسط خیابان پاسداران عمارتی قاجاری با سقف شیروانی و ستونهای گچکاری شده و ایوانی زیبا خودنمایی میکند. ساختمانی از نفس افتاده که نام «مؤسسه آموزش عالی بانکداری» روی سردر آن به چشم میخورد و حتی از پشت نردههای فلزی هم شیشههای شکسته و سقف طبله کردهاش به چشم میآید. اهالی محله به یاد ندارند این ساختمان از کی متروکه شده. اما درست دیوار به دیوارش درهای ساختمانی کمسن و سالتر به روی دانشآموختههای رشته بانکداری باز است و نام مؤسسه عالی بانکداری را به دوش میکشد. نگهبان ساختمان از به ثبت ملی رسیدن ساختمان قاجاری خبر میدهد که نخستین مرکز آموزش بانکداری در ایران بوده و در دوره قاجار تأسیس شده اما فعلاً خبری از مرمت و نگهداری از آن نیست. اهالی محله از ساختمان قدیمی دیگری خبر میدهند که در مرکز محوطه بانک مرکزی جا خوش کرده و روزگاری باشگاه بانک مرکزی بوده است.
- باشگاهی با دیوارهای بلند نارنجی
«خیابان مسجدجامع» یکی از خیابانهای قدیمی محله ضرابخانه است. مسجدجامع ضرابخانه که این روزها به مسجدجامع غدیر خم تغییر نام داده است در همین خیابان و درست روبهروی باشگاه بانک مرکزی جا خوش کرده است. «عزتالله فانی» از معدود کاسبان قدیمی باقیمانده در این خیابان میگوید: «مسجد تا چند دهه پیش ساختمانی قدیمی داشت با طاقی ضربی. از همان زمان به مسجدجامع معروف و محل گردهمایی اهالی محله بود. ساختمانهای این محله اغلب سقفی شیروانی داشتند و معماری قدیمی. در چند سال اخیر چهره محله تغییر زیادی کرده است.» به دیوارهای بلند و دو رنگ باشگاه بانک مرکزی اشاره میکند و میگوید: «قسمت پایینی دیوار که نارنجی رنگ است از قدیم وجود داشت. اما قسمت سفیدرنگ بعدها به ارتفاع دیوار اضافه شد. تا زمانی که دیوارهای سفید نبودند، میشد ساختمان قدیمی باشگاه را از اینجا دید. اما بعد از دیوارکشی، این ساختمان دیگر مشخص نیست. بانک مرکزی هم با خرید بخشی از زمینهای اطراف، ساختمانهای تازهای در این محوطه ساخت و آن را گسترش داد.» از قناتها و آبانبارهای قدیمی محله ضرابخانه میگوید که با ساخت و سازهای جدید از بین رفته است و آب شربی که روزگاری اهالی محله را سیراب میکرد. حالا آب این قناتها به فاضلاب میریزد و در بهترین حالت، مثل آب قنات حاج یدالله از جوی خیابان مسجدجامع میگذرد و درختان خیابان را سیراب و بعد در نخستین فرصت به کانالهای زیرزمینی راه پیدا میکند.
- سکه، از جیب تا زبان مردم کوچه و بازار
نخستین ضرابخانه تهران در بازار قرار داشت. اما در دوره ناصرالدین شاه به حوالی خیابان سلطنتآباد منتقل شد. «نصرالله حدادی» تهرانشناس میگوید: «یکی از مهمترین دلایل انتقال ضرابخانه از بازار تهران به خیابان سلطنتآباد، این بود که اجازه دخالت در ضرب سکه به کسی ندهند و شاهان قاجار با خیال راحت بتوانند سکه تقلبی ضرب کنند تا به ثروت خود اضافه کنند.» آن زمان هر کسی فلز مس و طلا و نقره و نیکل داشت میتوانست به ضرابخانه برود و سکه ضرب کند؛ سکههای نقره و طلا، پول سفید نام داشت و سکههای نیکل و مس به دلیل رنگ سیاهی که داشتند به پول سیاه معروف بود. حدادی میگوید: «اصطلاح «یه پول سیاه نمیارزد» بعد از رواج این سکهها وارد زبان ما شد و معنای بیارزش بودن چیزی را داشت. آن زمان ارزش هر سکه به وزن آلیاژ آن بستگی داشت. برای همین برخی از مردم با تقلب کردن در آلیاژ و وزن آن، سکه تقلبی وارد بازار میکردند. «معیرالممالک» مسئول عیارسنجی آلیاژها و سکههای ضرب شده در ضرابخانه بود. رهی معیری از خانواده یکی از همین معیرالممالکها است که در دوره قاجار در ضرابخانه مشغول کار بود. معیرهایی هم در بازار بودند که عیار سکهها را میسنجیدند و اگر متوجه تقلب میشدند، آن پول دیگر از سکه میافتاد یعنی ارزش خود را از دست میداد. این هم یکی دیگر از ضربالمثلهای رایج در زبان فارسی درباره ضرب سکه است.» یکی از راههای سنجش عیار سکهها، این بود که اشخاص حرفهای سکه طلا را به دندان میگرفتند و اگر سکه به راحتی خم میشد میفهمیدند که در آلیاژ آن تقلب شده است؛ فرهنگی که از عیارسنجی در بازار به سکوهای قهرمانی ورزشی رسیده و این روزها ورزشکارانی که مدال طلا میگیرند ژست عیارسنجها را به خود میگیرند تا طلا بودن مدال خود را نشان دهند. حدادی میگوید: «در دوره محمدشاه قاجار به دلیل پیروزی محمدشاه در جنگ یا همان غزوه، واحد پول «غازی» نام داشت. آن زمان از بس عیارسنجها گوشه و کنار سکهها را به دندان میگرفتند و آنها را کج میکردند، دور تا دور سکهها جر میخورد و در اصطلاح آن زمان شندر میشد؛ «شندر غاز» هم اشاره به پول دوره محمدشاه دارد که در زبان ما رایج شده است.» یکی از دغلهایی که درباره سکهها میشد این بود که دورتادور سکه را میساییدند و از طلای آن کم میکردند. در دوره پهلوی اول برای اینکه چنین تقلبی دیگر انجام نشود، دور تا دور سکهها را خطوط باریکی کشیدند تا تراشیده شدن آن مشخص شود. در دوره پهلوی اول بود که کمکم چاپ اسکناس جای ضرب سکه را گرفت و طلا و جواهرات سلطنتی به همراه اشیای ارزشمند دیگر بهعنوان پشتوانه پول ایران معرفی شد.
نظر شما