به گزارش همشهری آنلاین به نقل از دویچه وله، هورست تلچیک، نویسنده مهمان دویچه وله و مشاور وقت کهل، ماجرای آن روز را روایت میکند.
نهم نوامبر سال ۱۹۸۹ روزی است که دو رویداد تاریخی مهم به هم گره خوردند. ظهر آن روز هلموت کهل، صدراعظم وقت آلمان به همراه هیأتی بزرگ در آغاز دیداری پنجروزه وارد ورشو، پایتخت لهستان شد؛ کشوری که به عنوان اولین عضو پیمان ورشو انتخابات آزاد را برقرار کرد.
با پیروزی جنبش و حزب همبستگی در این انتخابات تادئوش مازویتسکی که از بانیان مذاکرات رهبران کمونیست و اپوزیسیون لهستان بود به نخستوزیری رسید.
این پیروزی برخلاف سال ۱۹۶۸ به دخالت نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق نیانجامید. میخائیل گورباچف، رهبر وقت شوروی به قولش عمل کرد و همانطور که پیشتر گفته بود، شوروی را از دخالت در امور داخلی لهستان برحذر داشت.
گورباچف به وعدهاش به مجارستان هم عمل کرد و راه را برای برپایی سیستمی چندحزبی در این کشور در سال ۱۹۸۹، انتخابات آزاد و باز شدن مرزها در چهار مرحله هموار ساخت؛ اقداماتی که بستری مناسب پدید آورد تا دهها هزار تن از اهالی آلمان شرقی از راه اتریش وارد آلمان غربی آن زمان شوند.
همین تجربهها در لهستان و مجارستان به هلموت کهل اطمینان بخشید که شوروی دیگر راه را بر اصلاحات داخلی آلمان شرقی یا DDR (جمهوری دموکراتیک آلمان) سد نمیکند.
او راهی ورشو شده بود تا نخستین دولت دموکراتیک این کشور در چارچوب پیمان ورشو را گرامی شمرده و مناسبات آلمان و لهستان را وارد عرصهای جدید کند.
بعد از ظهر همان روز میان کهل و مازویتسکی و همچنین لخ والسا، رهبر جنبش همبستگی لهستان گفتوگوهایی صورت گرفت. لخ والسا در آن دیدار فرار شمار زیادی از شهروندان آلمان شرقی به آلمان غربی و تظاهرات گسترشیابنده در آلمان شرقی را آغازگر روند وحدت مجدد آلمان نامید.
چند ساعت نگذشته بود که پیشبینی لخ والسا به واقعیت در آمد. گونتر شابوفسکی، عضو کمیته مرکزی حزب حاکم وقت در آلمان شرقی در یک کنفرانس خبری در برلین سندی را ارائه کرد که بر مبنای آن مرزهای آلمان شرقی برای ساکنان این کشور به طور موقت باز میشد. او گفت: «شهروندان جمهوری دموکراتیک آلمان میتوانند آزادانه به کشورهای غربی سفر کنند. »
برای هلموت کهل دیگر روشن شده بود که باید دیدار خود از لهستان را قطع کرده و هر چه سریعتر به برلین برود.
اما در آن زمان امکان پرواز مستقیم از ورشو به برلین با هواپیمای ارتش آلمان وجود نداشت. صدراعظم آلمان از سفارت آمریکا در بن کمک گرفت و سرانجام توانست بعد از ظهر دهم نوامبر با کمک یک هواپیمای آمریکایی در هامبورگ خود را بهموقع از ورشو به برلین برساند.
کهل پس از پیاده شدن در فرودگاه "تمپلهوف" با هیأت همراه مستقیما وارد شهرداری "شونهبرگر" شد. در آن جا هزاران نفر از اهالی برلین جمع شده و برایش سوت کشیدند. اما کهل آرامش خود را حفظ کرد.
برعکس، ویلی برانت، صدراعظم پیشین آلمان که در محل حضور داشت با استقبال گرم هوادارانش روبرو شد.
هورست تلچیک، مشاور وقت کهل و راوی این ماجرا مینویسد، حین سخنرانی ویلی برانت ناگهان تلفنی از سوی سفیر وقت شوروی به او میشود و سفیر به او میگوید: «به صدراعظم پیش از سخنرانیاش پیام فوری میخائیل گورباچف را برسان. او باید هر کاری میتواند بکند تا هرج و مرج ایجاد نشود. صدراعظم باید با رفتارش تأثیری آرامکننده بر مردم بگذارد. »
تلچیک مینویسد: «من باید خود را در بالکن کوچک شهرداری از میان جمعیت به کهل میرساندم تا این پیام را منتقل کنم. »
کهل سپس از شرکتکنندگان در این گردهمایی خواست، رفتاری سنجیده داشته باشند. او گفت، باید این راه را "حسابشده و قدم به قدم برای پیدا کردن آیندهای مشترک طی کرد".
- فریادهای تحسین
اما این روز هیجانبرانگیز برای هلموت کهل پایانی خوش به همراه داشت. به نوشته تلچیک، در کلیسایی در برلین گردهمایی دومی برگزار شد که "برلینی دیگر" در آن گرد هم آمده و حاضران از سخنان صدراعظم به شدت استقبال کردند.
بعد از این گردهمایی دوم بود که کهل از راننده خود خواست، از اسکورت پلیس برلین جدا شده و به سوی ایستگاه بازرسی "چارلی" برود.
هورست تلچیک مینویسد: «چند صد متر پیش از ایستگاه بازرسی پیاده شدیم و با هم پیاده رفتیم. تمامی راه پر از جمعیت بود. به محض این که متوجه هلموت کهل شدند، او را احاطه کردند. جمعیت هم میخندید و هم گریه میکرد و فریاد میزد: هلموت، هلموت. »
کهل موقع برگشت به خودرو در کلماتی عمیقا تأثیرگذارنده با اهالی برلین شرقی ابراز همدردی کرده و خطاب به آنها گفت: «اینجاست که انسان میفهمد، مردم واقعا چگونه فکر میکنند. »
با این حال صدراعظم میدانست که نباید تصمیمهای عجولانه بگیرد. خطر بسیار بزرگ بود و نباید با تصمیمهای شتابزده "پیامی غلط" ارسال میشد. شرق و غرب به دقت ناظر بودند تا ببینند، آیا آلمانیها از تاریخ خود درس گرفتهاند؟
با این همه هلموت کهل هیچ تردیدی نداشت که "اکنون تاریخ جهان نوشته میشود". معلوم نبود وحدت دو آلمان چه زمانی به فرجام میرسد، اما "آنچه روشن بود این بود که اکنون گردونه تاریخ سریعتر میچرخد".
- گورباچف: حالا همه چیز سریعتر پیش میرود
۱۱ نوامبر بین هلموت کهل و میخائیل گورباچف، دبیرکل حزب کمونیست وقت شوروی گفتوگویی تلفنی انجام شد. گورباچف گفت، از این پس تغییرات در شرق اروپا بسیار سریعتر از آن صورت میگیرد که هر دو در دیدارشان در ژوئن سال ۱۹۸۹ در بن پیشبینی کرده بودند.
به عقیده گورباچف، هر کشوری باید در آن زمان سرعت خاص خود را در این مسیر دارا میبود و جمهوری دموکراتیک آلمان برای برنامهای جامع و تغییر ساخت در مسیر آزادی و دموکراسی به زمان نیاز داشت.
گورباچف باور داشت، همه طرفها باید اینک احساس مسئولیت کنند و تدبیر به خرج دهند، چرا که موضوع بر سر تغییراتی تاریخی در مسیر روابط و جهانی جدید بود.
بعد از آن کهل در پارلمان طرحی ده مادهای ارائه داد تا وحدت را مرحله به مرحله به پیش ببرد؛ طرحی که باید با همکاری آلمان شرقی، چهار قدرت پیروز جنگ جهانی دوم و شرکای اروپایی پیش میرفت. این طرح زمانبندی نشده بود تا شرکا در شرق و غرب خود را تحت فشار حس نکنند.
راوی مینویسد: «در درون خود ما محاسبه کرده بودیم که این روند بین پنج تا ۱۰ سال طول خواهد کشید. »
روند وحدت دوباره آلمان از روز باز شدن دیوار برلین تا وحدت دو کشور ۳۲۹ روز به طول انجامید. این روند کاملا مسالمتآمیز بود و هیچ گلولهای در آن شلیک نشد.
هورست تلچیک، راوی این ماجرا از سال ۱۹۷۲ مشاور هلموت کهل بود. او در سال ۱۹۸۳ قائم مقام مدیر دفتر صدراعظم آلمان و در سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۰ نماینده ویژه مذاکرات با لهستان بود. او علاوه بر این در تمامی مذاکرات داخلی و خارجی آلمان که سرانجام در سوم اکتبر سال ۱۹۹۰ به وحدت مجدد آلمان انجامید حضور داشت. تلچیک همچنین بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸ کنفرانس امنیتی مونیخ را سرپرستی کرد.
نظر شما