شرکت میکنیم چون...
سرمقاله روزنامه کارگزاران در توجیه حضور جناح دوم خرداد در انتخابات مینویسد: اصلاحطلبان طی چند ماه گذشته نشان دادهاند که به رغم همه سختیها و ناملایمتهای تحمیل شده از سوی جناح حاکم، فقط برای پاسداری از جمهوریت و اسلامیت نظام و تداوم آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی در صحنه هستند و حاضرند تمامی تهمتها و تنگناها را به خاطر حفظ کشور و مصالح عالیه ملت به جان بخرند.
حتی اگر در این راه با انتقادات بخش قابل توجهی از بدنه فعال خود که خواهان کنارهگیری از انتخابات در انتقاد به حذف گسترده نیروهای شاخص اصلاحطلب هستند مواجه شوند، هر چند که این حضور و رقابت در حدود کمی بیش از یک سوم کرسیهای مجلس باشد.
به هر روی با شروع تبلیغات رسمی نامزدها، امید است تا فضای کنونی شور و نشاط بیشتری یابد و حذف گسترده بخش اعظمی از نیروهای اصلاحطلب که به نظر میرسد با هدف کمرونق کردن فضای حضور مردم و پیروزی از پیش تضمین شده جریان رقیب به اجرا درآمده است؛ با حضور گسترده مردم و نخبگان در صحنه خنثی شود، چرا که تجربه انتخابات گذشته بیانگر این واقعیت است که چنانچه انتخابات با حضور گسترده مردم همراه باشد، پیروزی از آن اصلاحطلبان بوده است.
برخوردهای خلاف اصول انقلاب
روزنامه اعتماد مصاحبه با محسن میردامادی دبیر کل حزب مشارکت را منتشر کرده است.میردامادی در بخشی از این مصاحبه میگوید: حتی چهرههای جناح راست که اکنون از عملکرد هیاتهای اجرایی، نظارت و شورای نگهبان دفاع میکنند نیز به خوبی متوجه میشوند که برخوردهای صورت گرفته تا چه اندازه غیرعاقلانه و خلاف اصول انقلاب و نظرات و عملکرد امام است.
آنچه مردم در ذهن و درون خود قضاوت میکنند، این است که این انتخابات، انتخابات مناسب و منطبق با اصول فعالیت سیاسی نیست. فضای نه چندان انتخاباتی و کم توجهی که اکنون در جامعه نسبت به انتخابات وجود داشته و حتی بسیاری از رسانهها و گروههای اصولگرا نیز به آن اذعان میکنند، محصول همین نگرش مردم و واکنش ابتدایی آنان به انتخابات است.
در دوران قبل از دوم خرداد 76 نیز نمیتوان سطح دریافت اطلاعات همه مردم در اقصی نقاط کشور یا در بین نخبگان و دانشجویان در شهرهای بزرگ را یکی دانست اما قضاوت عمومی یکی بوده و نتیجه روشن آن نیز این بود که پراکندگی آرا در کل کشور و حتی مناطق مختلف تهران در دوم خرداد 76 یکسان بود یعنی برای مثال رای برخی مناطق مذهبی نشین یا شهرکهایی که نیروهای محترم مسلح در آنها ساکن هستند با اختلاف بسیار جزئی با آرای مناطق شمالی تهران با شهرهای دیگر کشور یکسان بود پس باید توجه داشت که وقایعی که اکنون رخ داده و به طور معمول صاحبان قدرت هنگام ارتکاب آن نسبت بدان بیتوجه هستند، بیپاسخ نمیماند.
اما تجربهای که بسیاری از صاحبان قدرت داشته و پس از مدتی دریافتهاند که ای کاش در نحوه رفتار خود تجدیدنظر میکردند، اکنون در تاریخ مصادیق فراوان دارد.
تندروها در انتخابات
روزنامه کیهان با اشاره به نقش بخش افراطی جناح دوم خرداد در انتخابات نوشته است: تندروها البته با علم به اینکه پشتوانه و سرمایه اجتماعی حداقلی ندارند، ترجیح میدهند به زیست طفیلی ادامه دهند – که معلوم هم نیست به این وضع بشود گفت زندگی یا نه – و در ناامیدی تمام، روی القای مظلومیت و انباشت و بهرهبرداری از آن حساب میکنند اما کیست که نداند انسان و جریان مذبذب به اعتبار «خودکیشی» و دور خود چرخیدن و توجیه مداوم موضع جدیدی که در آن ایستاده، هر روز عرصه را بر خود تنگتر میکند، مانند کسی که خود را طنابپیچ کند و در گرههای کور آن گرفتار آید. افراطیون سیکل دایماً کاهندهای برای خود ساختهاند که هرچه در پیچ و خم آن پیش میروند، بیشتر سقوط میکنند و راه بازگشت را صعبالعبورتر میسازند.
نهضت آزادی و جبهه ملی و بقایای منافقین و باند مهدی هاشمی و انجمن حجتیه و برخی طیفهای منافق دیگر، امروز نقش همان رفیق ناباب را برای مشارکتیها و مجاهدینیها ایفا میکنند و متأسفانه تار و پود دام گسترده خویش به نیابت از دشمنان خارجی را به خوبی به پای اینها محکم کردهاند. در این سیکل سقوط هرکس دم دست باشد، لاجرم به او چنگ خواهند آویخت و با خود پائین خواهند کشید.
حمایت از انتخابات مجلس هشتم
روزنامه قدس در سرمقاله دیروز خود مینویسد:طبیعتا حساسیت هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی کمتر از انتخابات دورههای گذشته نیست و تهدیدهای بالقوه و بالفعل دشمن بر ضد جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل موفقیتهای چشمگیر ایران درعرصههای مختلف علمی، اقتصادی، سیاسی و نظامی مثل دانش هستهای، نه تنها کمتر نشده، بلکه بیشتر هم شده است. از این روست که شرکت همه آحاد ملت ایران در انتخابات مجلس شورای اسلامی، ضروری و در راستای امنیت ملی کشور تلقی میشود و عدم شرکت گسترده آنها و انجام ندادن تکالیف اجتماعیشان نیز زمینهساز تهدیدهای بیگانگان علیه ایران اسلامی.
پلوخوری زیر پرچم سفارت
روزنامه ایران در یادداشت به دیدار محمدرضا خاتمی با سفیر آلمان پرداخته و نوشته است: سفیر آلمان در ملاقاتی به دور از چشم رسانهها، مسائل مختلف داخلی و بینالمللی را در مذاکره با مسئولان حزب مشارکت بررسی کرده است و این خبر اینک با 10 روز تاخیر از سوی سایتهای خبری منتشر و با سکوت آنها مواجه شده است.
این در حالی است که بوش رسما حمایت خود را از اصلاحطلبان ایرانی اعلام کرده است و سخنگوی اصلاحطلبان که از قضا عضو شورای مرکزی همان حزب نیز هست، در مصاحبهای اعلام کرد که به علت مشغولیتهای مهمتری همچون نقد دولت نهم و مجلس هفتم، فرصت موضعگیری درخصوص حمایت آمریکا ندارد. اکنون این سوال به ذهن متبادر میشود در شرایطی که آمریکا سفیر رسمی در ایران ندارد اما در عین حال بارها اعلام کرده اطلاعات مورد نظر خود را از سفیران کشورهای متحد خود دریافت میکند؛ این دیدارها چه پیامی دربردارد؟ این مسئله خصوصا هنگامی تامل برانگیز خواهد بود که سخنان نماینده اصلاحطلبان در دیدار با جانکری را به یاد بیاوریم که از عدم حمایت آمریکا از اصلاحطلبان گلایه کرده بود.
شاید اگر سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس و سخنگوی دوم خردادیها در مجلس هفتم که این روزها در خارج از کشور به سر برده و مشغول برخی فعالیتها از جمله مصاحبههایی با رسانههای ضدانقلاب و بیگانه است، به تهران بازگردد؛ پاسخی برای این سؤالها داشته باشد!