تا در اذهان هواداران جناح خویش یا به عبارتی مخالفان جناح رقیب حرکتی یا انگیزه حرکتی را بیافریند. این عبارت چنین است:سید محمد خاتمی: باید بازی آنها را برهم بزنیم. تحلیل و واشکافی این عبارت پارهای از اندیشههای در پس این شعار را آشکار میسازد:
1.وضعیت ناگزیر و خارج از کنترل:
بکار بردن کلمه «باید» حاکی از آن است که گوینده این عبارات احساس در تنگنا بودن سخت کرده و اساسا شرایط را کاملا علیه خود تصور میکند.به عبارتی قرار گرفتن در بن بست یا تحت فشار مکانیکی سخت، واکنش را برای وی به امری حیاتی تبدیل کرده و میکوشد با بکار بردن این واژه عملا حساسیت اوضاع را به مخاطبان خود انتقال دهد.
2. غیراختیاری بودن یا از پیش برنامه ریزی شدن امور:
واژه «بازی» حکایت از نوعی غیرجدی بودن دارد و طبعا با تاکید کلمه «باید» نوعی تناقض را القاء کرده و از سطح جدیت آن میکاهد ولی ظاهرا گوینده این عبارت در پی القاء این مفهوم است که توطئهای از پیش طراحی شده علیه آنان وجود دارد که سناریوی آن پیشاپیش نگاشته و صرفا در هنگام انتخابات در حال اجرا است.
3. غیرسازی مبهم:
بکار گیری ضمیر «آنها» به گونهای ابهام را به شکل کلی القاء میکند، گویی هرکه با «ما» نیست «آنها» است و طبعا با مقدمات پیشین ؛دشمنان و مخالفان شمرده میشوند.
4. انتخابات به مثابه عملیات ایذایی نه اقدامی دمکراتیک:
استفاده از فعل «برهم زدن» که نشانگر نوعی اقدامات ایذایی برای ایجاد اخلال در اقدامات رقیب است، عملا حاکی از آن است که گوینده هیچ برنامه ایجابی روشنی نداشته و فقط در پی آن است که با برهم زدن بازی رقیب فرصتی برای تنفس و احیای خویش بیابد.
در مجموع شعار مذکور بیانگر آن است که انفعال عملیاتی و حیاتی تلقی کردن حرکتهای ایذایی گوینده را در تنگنایی سخت قرار داده و خواسته یا ناخواسته قدرت فوق العادهای را برای رقیب به ذهن مخاطبان انتقال داده و ضعف خود را در رقابتها به رخ میکشد؛ حرکتی که با درک روانشناسی مردم ایران جواب مثبت نخواهد داد.زیرا عملیات ایذایی مفهوم مظلومیت را به اذهان متبادر نمیکند که از میل مظلوم گرایی ایرانیان بهره گرفته شود بلکه عملیات ایذایی صرفا تصویرنوعی شیطنت وبدجنسی از موضع پایین را به مخاطب انتقال میدهد.
نکته آخر آنکه این جمله یا شعار به دلایل بسیار با ادبیات فاخر شناخته شده خاتمی که بر کلمات تراش خورده ؛ سنجیده و نخبه پسند تاکید داشت ؛ همخوانی ندارد و بیشتر به ادبیات مرسوم سازمان مجاهدین انقلاب نزدیک است.لذا یا باید برآن بود که ادبیات سیاسی خاتمی نزول یافته است یا آنکه این شعار طراحی شده در میان مجاهدین انقلاب با نام خاتمی منتشر شده است که نگارنده با شناختی که از خاتمی دارد گزینه دوم را معقولتر میداند.