از دیرینهترین روزگاران که آدمیان با دود که از دور جای دیده میشد و در پهنه لاژوردین آسمان نقشها و نشانههایی چند میتوانست یافت، با یکدیگر پیوند میگرفتند و پیامهایی ساده را میفرستادند و در یافت میکردند، تاکنون که با ابزارهای پیچیده و پیشرفته فنی در کمترین زمان پیامها را تا دورترین جای جهان میفرستند، شیوهها و ابزارهایی گوناگون برای گسیل پیام و آگاهیرسانی پدید آمده است و کاربرد یافته است و با پیدایی ابزار و شیوه نو، شیوه و ابزار کهن کاربرد و روایی خودش را از دست داده است.
از آن میان، یکی از ابزارها و پدیدآوردههای آدمی در کار و ساز پیوند و پیام، کتاب است که تاکنون گرامیترین و کارآمدترین این ابزارها و پدیدآوردهها بوده است زیرا کتاب پیوندی تنگ و ساختاری و انداموار با دبیره (= خط)دارد و در تاریخ فرهنگ و شهر آیینی – حتی میتوانیم گفت در سرگذشت و تاریخچه زندگانی آدمی- بزرگترین و سازندهترین و اثرگذارترین پدید آورده که داشتهها و دستاوردهای وی به یاری آن پایداری و ماندگاری یافته است و از پیشینیان به پسینیان رسیده است، دبیره است.اگر دبیره و در پی آن کتاب پدید نمیآمد، هر کس و هر تیره و تبار از مردمان آنچه را دیگران آموخته و فرادست آورده بودند، میبایست خود باری دیگر از نو میآموخت و فرادست میآورد و کار را کمابیش از «هیچ» میآغازید.
به همان سان در تاریخچه صنعت و فناوری نیز، بزرگترین و کارسازترین و اثرگذارترین کامگاری آدمی را میتوانیم دستیابی او به فن چاپ بدانیم که همچنان در پیوند است با دبیره و کتاب و این دو را فراگیر و همگانی گردانیده است و هر خواستار و دوستدار دانایی را بخت برخورداری از آموختگی و فرهیختگی ارزانی داشته است. بدینسان کتاب که به یاری چاپ در دسترس همگان قرار گرفته است، گونهای قلمرو پهناور و بیچند و چون فرهنگی را فرادست آورده است و تاکنون چیرگی بیهماورد خویش را، بر این فرمانروایی فرهنگی، پاس داشته است.
لیک سخن در آن است که آیا از این پس نیز دبیره و کتاب اندکاندک جای خود را به «آوا» و «نگاره»های زنده و جنبان میدهند و شنیدن و دیدن جای را بر خواندن تنگ میگرداند، کتاب همچنان میتواند برترین و کارآمدترین ابزار آگاهی بخشی باشد و پایگاه و پشتوانه پیامرسانی.
هر چند پاسخ برا و بیچند و چون این پرسش بنیادین را زمان خواهد داد، پاسخی که من بدین پرسش در سالیان آغازین از گسترش و روایی فناوری رسانهای نو میتوانم داد، این است؛ از بن جان، آرزو میبرم که پاسخ من با آن پاسخ دیگر همساز و همگون باشد و آینده درستی آن را به استواری آشکار بدارد: هیچ ابزاری، دیگر رسانهای نمیتواند جایگزین کتاب بشود و آن را از پهنه زندگانی فرهنگی و «فرهیزشی» آدمی براند و به کناری بیفکند. زیرا با هیچ ابزاری دیگر آگاهی بخش و پیامرسان، نمیتوان مانند کتاب پیوند گرفت.
با آنکه کتاب در برون در شمار چیزهاست و خاموشی بیجان و ناهوشمند به نظر میرسد، همچون جانداری هوشیار و زیستور با دوستدار و خواننده خویش پیوندی پویا و دوسویه و دوستانه پدید میتواند آورد و خاموشی زباناور و شیوا سخن میتواند شد. کم نبودهاند و نیستند کسانی که با کتابی پیوندی ژرف و عاطفی برقرار کردهاند و آن را چونان «یاری مهربان» و دوستی یکدله گرامی داشتهاند.
نمیانگارم که هرگز با ابزاری دیگر رسانهای، برای نمونه با ابزاری بسیار پیشرفته و پیچیده چون رایانه که توانشها و امکاناتی را در دسترس کاربر مینهد که آنها را هرگز از کتاب چشم نمیتوان داشت، پیوندی از آنگونه بتوان گرفت که با کتاب میگیریم.
آری! بس دور و ناپذیرفتنی مینماید که رایانه روزگاری بتواند یاری مهربان و دوستی یکدله بشود و برای ما که یاران و دوستداران کتابیم، جای «او» را بگیرد.