برپایی جشنها به ویژه جشنهای باستانی در کشور ما به آن اندازه که برپایی سوگواریهای مذهبی نهادینه شده بهنجار و خوشایند نیست تا آنجا که گمان میرود بهدلیل انسجامی که سوگواریها در جامعه به وجود میآورد دولت بیشتر انرژی خود را معطوف به آن میکند.
دکتر «ناصر فکوهی»، انشانشناس و استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دراینباره میگوید:« بهنظر میرسد حوزهسیاسی، خود را از تاثیر جشنها در انسجام ملی محروم کرده است.»
سپری شدن یک چهارشنبه سوری دیگر در حالی که دیگر نشانی از نمادهای برپایی این جشن در رفتار مردم و به ویژه جوانان به چشم نمیخورد بهانهای برای گفتوگو با صاحب تالیف « انسانشناسی شهری » شد. این استادیار دانشگاه تاکید میکند، نخستین گام برای احیای این مراسم، کاهش خشونت و حذف گفتمان انتظامی در مواجهه با آن است.
- جناب فکوهی، چه اتفاقی افتاد که امروز بیشتر شاهد برپایی میدان جنگ در خیابانهابه جای جشن چهارشنبه سوری هستیم؟
چهارشنبه سوری که ما اینک شاهدش هستیم دور از آن تصویر سنتی است که از این جشن و آیین باستانی وجود دارد. آنچه اینک شاهدش هستیم ابراز رفتاری خشن است. درست مثل همان رفتاری که پس از یک بازی پرطرفدار فوتبال شاهدش هستیم.
این پدیدهها لزوما تاثیر گرفته شده از بیرون از مرزهای جغرافیایی ما هم نیستند ولی انتظار آن از شرایط میرود. بنابراین باید علتیابی درستی صورت بگیرد که نمیتوانیم این تغییر رفتار را ناشی از یک علت و یک دوره خاص تحلیل کنیم.
- خب، اگر بخواهیم از مجموعه علل منجر به این تغییر رفتار از برپایی یکسری مناسک و آیین به رفتاری نابهنجار و خشن صحبت کنیم چه باید بگوییم؟
بگذارید اول نکتهای را روشن کنم که مناسکو آیینهای سنتی و باستانی مثل مناسک و آیینهای مذهبی و دینی نیستند. مناسک مذهبی و اجرای آنها از یک الزامهای سختی در برپایی برخوردار است ولی مناسک ملی و باستانی الزامی حتمی برای اجرا نداشته تا شکل ومحتوایش را حفظ کند. بنابراین نوعی بیشکلی در اجرا داشته و در سالهای پس از انقلاب که اصول اینگونه مناسک زیر سؤال رفته در وضعیت بیشکلی و عدمکنترل در برپایی از حوزه رسمیت خارج شدهاند.
وقتی عملی از حوزه رسمی و عمومی جامعه خارج شد ناخودآگاه به حوزه جرایم رانده میشود ولو آن عمل جرم نباشد. بنابراین وقتی این اتفاق افتاده و ممنوعیتهایی نیز شامل آن شده بسیاری از افراد تشویق میشدهاند که این مراسم را با بیشترین جلوه بیرونی برپا کنند. به همین دلیل شاهد استفاده از این ترقهها و نارنجکها هستیم.از سوی دیگر وقتی جامعه و سیستمهای اجتماعی در حال تغییر هستند، وقتی شاهد تغییر زیستگاه، دیدگاه و موقعیتهای ناشی از آنها هستید نمیتوانید انتظار داشته باشیم که جشنی که شکل و محتوای برپایی آن الزامی نداشته تغییری بهخود نبیند.
- نقش دولت و حکومت را چگونه میتوان در این پدیده بررسی و تحلیل کرد؟
ما به خوبی میتوانیم ببینیم که پس از جنگ تحمیلی رویکرد حکومت و سیاستهای آن به کلی تغییر کرد و در این میان مناسبتهای ملی اهمیت یافت. به همین تناسب در رسانههای دیداری و شنیداری و همینطور مطبوعات به جشنهای ملی پرداخته شد و فضای جدیدی ایجاد شد اما آن رفتار خشن حذف نشد. بنابراین میتوان گفت که ممنوعیت صرف در بروز آن رفتارهای خشن تاثیری نداشته است.
- آیا باید انتظار داشته باشیم که با وجود انعطاف حکومت و دولت نسبت به جشنهای ملی و باستانی باز هم این خشونت ادامه پیدا کند؟
نه، اما این رفتار در طول چند دهه شکل گرفته است.یک مناسکی که بسیار ساده بوده به رفتاری پیچیده تبدیل شده و حتی به نوعی از واکنشهای اجتماعی تبدیل شده است. تغییر رفتار نیازمند زمان و صبوری است و یکی از مشکلات پیش روی این پدیده هم نبود سیاست پیوسته و رسمی حکومت و دولت نسبت به این جشن است. بنابراین با توجه به اینکه خشونت همواره خود را بازتولید میکند بهدلیل نبود چنین سیاستی از سوی دولت و حکومت نظیر آنچه در مورد نوروز ابراز شده این رفتار خشن در چهارشنبه سوری خود را بازتولید کرده است.
- چگونه میتوان چنین رفتاری را برای جلوگیری از بازتولید خشونت در جامعه به ویژه برای برپایی چهارشنبه سوری به کار بست؟
پیش از هر بحثی دراینباره باید بگویم که من با گفتمان انتظامی در این باره به شدت مخالفم ضمن آنکه معتقدم پلیس باید وظیفه خود را به خوبی انجام دهد ولی لازم نیست تا این حد بر گفتمان حفاظتی و انتظامی تاکید بشود. شما میبینید تا موعد چهارشنبهسوری فرا میرسد مرتب از سوختگی، خطر، آشفتگی و... سخن به میان میآید و تلویزیون و رسانههای جمعی هم با انعکاس آن به برجستهسازی آن میپردازند. این گفتمان خود به فرایند بازتولید خشونت کمک میکند.
- یعنی نباید هشدار داد و مردم را به رعایت هنجارها دعوت کرد؟
نه، ببینید من تاکید میکنم که پلیس باید وظیفه خود را به خوبی انجام دهد زیرا برقراری نظم و انضباط را نمیتوان به هیچ نحو حذف کرد اما لازم نیست مصاحبههای متعدد از فرماندهان پلیس، مسئولان اورژانس و آتشنشانی در مضرات این روز پخش شود و از خط و نشانها سخن به میان آید.
بهنظر من پلیس تجربه ارزشمندی دراینباره دارد. ببینید همه ساله مسابقات لیگ برتر فوتبال، بازیهای حساس و پرتماشاگری دارد. پس از این قبیل بازیها هم احتمال درگیری و اوباشیگری وجود دارد.
اما ما نمیبینیم که پلیس برای برپایی هر بازی مصاحبههای متعدد بگذارد و مرتب از تلویزیون از خشونت ناشی از برپایی چنین مسابقاتی سخن به میان آید. در واقع فوتبال که هم ورزش و هم ارزش است با تاثیر مشارکت جمعی و... برجسته میشود.
دیدهایم که در این سالها پلیس به ویژه در تهران به خوبی امنیت ونظم برپایی مسابقات فوتبال را به اجرا درآورده است. بنابراین لازم نیست پلیس مرتب به برخورد با تماشاگرنما از طریق رسانههای جمعی تاکید کند بلکه به هنگام بروز رفتار خشن احتمالی وظیفه خود را انجام دهد.
- بهنظر میرسد دولت بر خلاف نقش حمایتی که در برپایی مناسبتهای مذهبی به ویژه سوگواریها به اجرا میگذارند دراین زمینه تمایلی نشان نمیدهند در حالی که در جشنها هم میتوان شاهد مشارکت عمومی مردم بود؟
بهنظر من این نوع رفتار به نوعی محرومکردن حوزه سیاسی از ابزارهای انسجام اجتماعی در کشور است. در واقع حوزه سیاسی کشور خود را از یکسری ابزارهایی که بهطور طبیعی در اختیارش هست محروم میکند در حالی که جشنهای ملی میتواند پتانسیل خوبی برای تحقق انسجام ملی باشد. اما وقتی حوزه سیاسی به برپایی جشنهای ملی کمکی نمیکند ممکن است مورد انتقاد قرار بگیرد که به سنتهای ملی باور ندارد یا اعتمادی به سنتها ندارد در حالی که عموما این جشنها تضادی هم با دین و اصول مذهبی ما ندارند.
- آیا این روش میتواند به کاهش خشونت منجر شود به ویژه اینکه برخی معتقدند این نابهنجاری خود نمودی از نوعی اعتراض اجتماعی است؟
ببینید ما چون تمدنی زراعی داشتهایم جشنها و آیینهای متاثر از آن هم بسیار داریم. اما وقتی جشنی ماهیت خود را از دست داد آن وقت تبدیل میشود به مجموعهای از رفتارهای نابهنجار که تبعا زمینهای را فراهم میکند و در آن فرصتی برای اعتراض رقم میخورد. معتقدم جامعه معقول و قدرتمند ابزارها و نهادهای لازم برای ابراز اعتراض را فراهم میکند.
به رسمیت شمردن جشنها و نهادینه شدن آنها از یک سو و اتخاذ سیاست پیوسته از سوی حوزه سیاسی جامعه در کنار حذف گفتمان انتظامی در مورد این جشن میتواند درآینده به کاهش خشونت منجر شود.