به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، سرهنگ کارآگاه علی گودرزی در این باره اظهار کرد: ساعت ۱۱:۲۰ روز شنبه نهم آذر ماه ۹۸، مردی میانسال با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس و از کشته شدن همسرش با ضربات چاقو توسط شخص یا اشخاص ناشناس به کلانتری ۱۲۱ سلیمانیه اعلام شکایت کرد.
وی عنوان کرد: با حضور ماموران کلانتری و تأیید خبر اولیه، نتیجه تحقیقات پلیسی به بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان اداره دهم اعلام شد که کارآگاهان به اتفاق تیم بررسی صحنه جرم مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ راهی محل اعلامی شدند.
این مقام انتظامی عنوان کرد: در بررسیهای اولیه مشخص شد مقتول زنی ۵۸ ساله است به نام «رها» که با شیء برندهای (چاقو) با ۱۱ ضربه به صورت بیرحمانه به قتل رسیده و داخل ملحفهای در بالکن خانه افتاده است.
سرهنگ گودرزی افزود: همسر مقتول که فرزاد نام داشت و حالت روحی مناسبی نداشت، با گریه و بغض اعلام کرد در ساعت ۱۰ امشب وقتی از محل کار به خانه آمده پسرش «سعید» را در پارکینگ خانه دیده است که بیقرار نشسته؛ از او پرسیده در پارکینگ چه میکند که پسر گفته است «من معتادم و میخواهم من را ببری کمپ ترک کنم.» پدر میپرسد چه شده که میخواهی ترک کنی؟ ولی با اصرار مکرر پسرش روبهرو میشود و با توجه به استرس و اضطرابی که داشته او را با موتورش به کمپ نزدیک خانه میبرد که مسئولان کمپ هم اعلام میکنند برای بستری شدن صبح فردا مراجعه کنند.
به گفته سرهنگ گودرزی، شاکی ادامه داد: جلوی پارکینگ منزل وقتی من از موتور پیاده شدم پسرم با صدایی لرزان گفت من یک نفر را به قتل رساندم و با موتورش رفت. من که از حرفهای او چیزی متوجه نشدم به سمت خانه رفتم. وقتی در خانه را باز کردم با فرش خیس خانه مواجه شدم و همسرم را صدا زدم که جوابی نشنیدم. وارد اطاق خواب شدم که آنجا هم نبود و این تا به حال پیش نیامده بود که همسرم بدون اطلاع من جایی برود.
به در خانه همسایههای ساختمان مراجعه کردم که آنها هم اظهار بیاطلاعی کردند. من که داشتم نگران میشدم با خواهرم تماس گرفتم و او که خانهشان نزدیک خانه ما بود سریع خود را به خانه ما رساند و وقتی به بالکن خانه رفت با ملحفه خونی مواجه شد و با کنار زدن آن، جنازه بیجان همسرم را دید. من که از صدای خواهرم شوکه شدم سریع خود را به او رساندم و با دیدن صحنه به یاد حرف پسرم افتادم که گفت کسی را کشته است.
سرهنگ گودرزی اضافه کرد: مرد میانسال که در حال گریه بود با صدایی لرزان گفت که ما امکان بچهدار شدن نداشتیم و سعید را ۲۳ سال پیش از پرورشگاه به خانه آوردیم و با مهر و محبت بزرگش کردیم. هیچ کم و کاستی در زندگیاش نداشت و هر چه خواست برایش فراهم کردیم. سعید را به دانشگاه فرستادیم و در رشته مورد علاقهاش شروع به تحصیل کرد. او که الان فارغالتحصیل نقشهکشی ساختمان است اصرار داشت سرمایهای به او بدهیم تا کاری را برای خودش شروع کند. با اندوختهای که داشتیم یک مغازه موبایلفروشی برایش راه انداختیم که بعد از یکسال و نیم گفت ورشکسته شده و مغازه را جمع کرد و بیکار شد.
این مقام انتظامی ابراز کرد: کارآگاهان از همسر مقتول پرسیدند آیا سعید میداند فرزندخوانده شماست؟ مرد با سکوتی عمیق سر را به زیر میاندازد و میگوید نه؛ نگذاشتیم متوجه شود. مثل پسر واقعیمان از او مراقبت کردیم.
سرهنگ گودرزی در ادامه گفت: با سرنخهای به دست آمده و ظن قوی ماموران به دست داشتن سعید به قتل نامادری خود کارآگاهان با اقدامات پلیسی فردای روز جنایت ساعت ۱۰ شب متهم را در حوالی خانه شناسایی و دستگیر میکنند و سعید پس از انتقال به اداره مبارزه با قتل پلیس آگاهی به قتل مادر خود اعتراف میکند.
معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی پایتخت اظهار کرد: سعید که پر از سردرگمی بود از روز حادثه برای کارآگاهان تعریف میکند که در روز حادثه بیکار در خیابان میچرخیدم و برای مصرف مواد به پارکینگ خانه آمدم و پس از مصرف ماده مخدر گُل از راهپله بالا رفتم. وقتی وارد خانه شدم مادرم گفت سعید چرا دنبال کار نمیگردی و من که در حالت خودم نبودم به آشپزخانه رفتم و چاقویی که بر روی میز بود به سمتش حمله کردم و او را به قتل رساندم.
سرهنگ گودرزی با اعلام این خبر گفت: با توجه به دستگیری و اعتراف قاتل به قتل مادرخوانده خویش، وی با صدور قرار قانونی از سوی مقام قضائی برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.
نظر شما