از این جهت که تمامی ظرفیتهای موسیقی سنتی ایران در این سال به روی صحنه آمد و فروشی دو میلیاردتومانی را برای موسیقی رقم زد.بر اساس آماری که از سوی یکی از نهادها ارائه شد، نزدیک به دو میلیارد تومان فروش بلیت در دوفصل ابتدایی سال حاصل و جمع بست این کنسرت ها بوده است که در نوع خود اتفاق تازه ای است.شاید به همین دلیل باشد که در نظرسنجی ای ما از اهل موسیقی مهمترین جریان موسیقی سال از نظر آنان ، همین کنسرت ها بوده است. اگر چه به نظر می رسد که توسعه این کنسرت ها در شهرستانها وعطشی که نسبت به این گونه برنامه ها در خارج از مرکز وجود دارد بتواند هم فضایی نشاط انگیز برای شهروندان پیرامونی ایجاد کند و هم بازار راکد موسیقی را جانی تازه ببخشد.
کنسرت های میلیونی در موسیقی هنری ایران، پدیده نوظهوری است که در چند سال اخیر شاهد هستیم. زمین لرزه بم و پیرو آن کنسرت های نیکوکارانه که مهم ترین شان کنسرت استاد شجریان به نفع آسیب دیدگان بم بود، نشان داد علی رغم همه انتقادهایی که به کیفیت موسیقی سنتی امروز ایران وارد می شود، چه ظرفیت بزرگی در این نوع موسیقی نهفته است. این نکته وقتی مهم تر جلوه می کند که ملاحظه کنیم گروه موسیقی به معنی آنچه که در جهان خارج از ایران وجود دارد، در کشور ما چندان بروزی ندارد. به عبارتی هنرمندان موسیقی ایران در بزنگاه هایی چون کنسرت و جشنواره چندی گرد هم می آیند و به تمرین موسیقی می پردازند و همانند گروه های موسیقی در سایر نقاط جهان برنامه منظم سالیانه برای اجرا ندارند. با این وجود ملاحظه می کنیم که هر گاه از سوی صاحب نامان کنسرتی برگزار می شود، اقبال گسترده را به همراه دارد.
نوشته زیر مهمترین کنسرت های سال 86 را مورد بررسی اجمالی قرار میدهد و در عین حال اشارهای هم به کنسرتهای کوچک دارد. گفتنی است در این نوشتار کنسرتهای برگزار شده در قالب جشنواره مد نظر نبودهاند.
کنسرت محمدرضا لطفی در فضای باز کاخ نیاوران
آغازگر نه تنها کنسرت بلکه حوزه عمومی فعالیت های موسیقی در سال 86 محمدرضا لطفی بود که پس از 25 سال دوری از صحنه های داخل کشور در روزهای 14 تا 16 تیر ماه در کاخ نیاوران روبروی جمعیت عظیمی قرار گرفت. وی که یک سال و نیم پیشتر به ایران آمده بود تا در سه بخش پژوهش، آموزش و نیز اجرای برنامه فعالیت جدی داشته باشد، در این کنسرت به تکنوازی و بداهه نوازی با سه تار، کمانچه، تار و دف پرداخت. محمد قوی حلم نوازنده نام آشنای تمبک و دف نیز در این برنامه لطفی را همراهی می کرد.
این کنسرت توسط موسسه آوای شیدا که خود لطفی مدیریت آن را برعهده دارد، برگزار شد و انجمن موسیقی ایران و همچنین ماهنامه فرهنگ و آهنگ نیز در برگزاری این رویداد وی را یاری دادند. مراحل پیش تولید این اجرا، از زمستان گذشته آغاز شده بود و مجوز آن در اسفند سال 85 از سوی مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شد. اما این تمام ماجرای کنسرت لطفی نبود. زیرا از فردای آن، اصحاب رسانه و همچنین هنرمندان شاخص موسیقی ایران لب به انتقاد آشکار و بدون ملاحظه گشودند و برای نخستین بار یک چهره صاحب نام موسیقی در شکلی گسترده به بند نقد کشیده شد. نقطه نظرات بسیار متکثر و متنوع بود. بخشی غلو آمیز، بخشی گزنده و تند و بخشی هم واقع بینانه دیده و شنیده شد.
از شاخص ترین نمونه ها می توان به موضع گیری پرویز مشکاتیان اشاره کرد که می گفت "من بهترین کار لطفی را در ابوعطا میدانم، آنهم ابوعطایی که در سفارت آلمان با شجریان اجرا کرد. آن اجرا یکی از زیباترین ابوعطاهای ایرانی است. شجریان بعد از آن، آواز زیباتر دارد اما لطفی کار باشکوهتر از آن ندارد." وی همچنین با تاکید بر بزرگی و اهمیت لطفی در موسیقی ایرانی طی چند دهه گذشته، تصریح کرد "اگر آن شب لطفی را من در اندازه همین ابوعطا هم میدیدم باز برایم پذیرفتنی بود و میگفتم در عرض 25 سال توانسته خودش را حفظ کند. اما متأسفانه خیلی بدتر بود. فکر کردم که خواب میبینم. هنوز برایم جا نیفتاده که چه اتفاقی برای لطفی افتاده بود و چرا چنین شد.
گفتنی است یکی از دلایل انتقادهای فراوان به کنسرت لطفی، اظهار نظرهای متعدد وی در خصوص وضعیت موسیقی ایرانی و هنرمندان درگیر با آن بود که خود به خود انتظارات جامعه هنری را بالا برد و همه منتظر بودند که وی با این موضع گیری ها چه برنامه ویژه ای در سر دارد و چون سطح کنسرت وی را خیلی معمولی دیدند، به طور طبیعی سیل انتقادات شدت گرفت.
شب های موسیقی ایران
تابستان 86 به ابتکار انجمن موسیقی، برنامه ای تحت عنوان شب های موسیقی ایران که در آن هر شب یکی از استان های کشور می توانست به تشخیص خود، تمام یا بخشی از بضاعت موسیقایی خود را به تهران بیاورد تا در تالار وحدت اجرای موسیقی داشته باشند، شکل گرفت.[گزارش نشست شب های موسیقی تهران] این برنامه در نوع خود بی نظیر و حاوی تجربه های جالب و ارزشمندی برای جامعه موسیقی کشور بود. شب نخست را خوزستانی ها رقم زدند.
خوزستان یکی از متنوع ترین استان های کشور از حیث اقوام مختلف ایرانی است و به همین دلیل موسیقی های بسیار رنگارنگی از این استان شنیده شد. گر چه تهران پایتخت است ولی گروه هایی خارج از شهر تهران، این شانس را داشتند که در شب موسیقی استان تهران هنرنمایی کنند. از جمله استاد شیرخدا خواننده و نوازنده ضرب زورخانه با همان طراوتی که هر روز صبح در رادیو می خواند، آن شب برای همشهریانش خواند و نواخت. در شب خراسان رضوی هنرمندان شاخص موسیقی بومی استان نظیر بخشی رمضان سلمانی بردری، آی محمد یوسفی، عبدالله سرور احمدی، علیرضا سلیمانی فرزند حاج قربان حضور داشتند. از هنرمندان خراسانی مقیم تهران، کیوان ساکت نیز در جلسه حضور داشت که دقایقی به سه تار نوازی پرداخت. جوانان گرگانی هم در قالب گروه "درویش خان" در شب موسیقی استان گلستان با اجرای آثاری از محمد رضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده خوب ظاهر شدند.
این شب همچنین با هنرنمایی گروه موسیقی کتولی همراه بود که بسیار مورد توجه حاضران قرار گرفت. ترکمن ها نیز دو برنامه متفاوت داشتند. شب چهارم هنرمندان گروه صنم با خوانندگی شهرام آبرومند آذر خواننده فارسی خوان دیار آذربایجان شرقی به صحنه آمدند. در بخش موسیقی بومی نیز گروه عاشیقی سهند و در بخش موسیقی کلاسیک آذری، گروه کرال آذربایجانی به سرپرستی خسرو نژاد آریا چندین ترانه آذری را با تنظیم های خاص ارکسترهای آذری-غربی به صورت چند صدایی خواندند. از چهارمحال و بختیاری گروه های موسیقی مندیر، صلح بروجن و نوای مهر بیشترین نقش را ایفا کردند.
شب موسیقی لرستان یکی از شلوغ ترین شب ها بود. تقریباً هیچ جای خالی در تالار وحدت پیدا نمی شد. گروه زاگرس خرم آباد با خوانندگی سیف الدین آشتیانی و سپس ایرج رحمانپور هنرنمایی کردند. پس از آن نوبت به اجرای موسیقی توسط گروه تال به سرپرستی فرج علیپور نوازنده و خواننده نام آشنای لرستان رسید. در شب هشتم کاروان هنرمندان خطه خراسان شمالی، از علی آبچوری نوازنده بزرگ قوشمه گرفته تا سهراب محمدی بزرگ ترین خواننده آواز "لو" بودند. همچنین عیسی قلی پور خواننده و نوازنده دوتار کرمانجی و آنه مراد رستگاری تنها شاگرد زنده یاد اولیاقلی یگانه هنرنمایی کردند.
استان سمنان نیز با پنج گروه موسیقی از شهرستان های گرمسار، سمنان، شاهرود، دامغان و سنگسر حضوری پر رنگ داشت. شب موسیقی استان مرکزی را گروه فرزانه به سرپرستی احمد زکریایی آغاز کرد. در ادامه، برنامه گروه "عندلیب" با اجرای برادران موسوی از شهرستان اراک بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما استان اردبیل در این مجموعه برنامه ها، بسیار ضعیف ظاهر شد. استان کرمانشاه نیز در قد و قواره خود نبود. در ابتدا گروه موسیقی کردی بیستون با سازهای تنبور و دف، جلوه هایی از موسیقی باستانی منطقه را به نمایش گذاشت. پس از ایشان هوره خوانی به حاضران پیشکش شد و سپس گروه موسیقی نجوا به روی صحنه آمدند و قطعاتی را با دو گویش فارسی و کردی اجرا کردند.
در شب موسیقی اصفهان برنامه های متعددی اجرا شد که از آن میان تنها یک گروه چهارنفره به خوانندگی علی اصغر شاه زیدی، معرف فضای موسیقایی مکتب اصفهان بود. شاه زیدی در این برنامه قابلیت و توانمندی خود را بار دیگر با انتخاب اشعاری مناسب به صورت بداهه خوانی و مناسب خوانی که از ویژگیهای اصلی مکتب آواز اصفهان می باشد، نشان داد.
گیلانیها ابتدا با یک ارکستر 30 نفری ظاهر شدند و سپس قسمت خانی، یگانه خواننده موسیقی بومی تالش ها، به همراه آرمین فریدی نوازنده تنبوره تالشی و محمد صفری نوازنده دایره روی صحنه آمد و شور و شعف خاصی در تالار افکند. برنامه پایانی اجرای موسیقی بومی شرق گیلان توسط بزرگ خواننده این دیار، فریدون پور رضا بود.
در شب موسیقی کردستان یکی از جلوه های ناب آواز منطقه اورامان به نام هوره ارائه شد. در ادامه گروه موسیقی آبیدر با سازهای بومی جلوه دیگری از موسیقی کردی را به نمایش گذاشت. قنبر راستگو یکی از قویترین نوازندگان نی جفتی استان هرمزگان نیز با جفتی برنامه ویژه ای را ارائه داد. اجرای موسیقی زار بخش دیگری بود که توسط گروه نغمه هرمزگان اجرا شد.
از بوشهر علاوه بر شروه خوانی، گروه مروارید لیان به اجرای برنامه پرداخت. استاد احمد علیشرفی پیشکسوت نی انبان نوازی بوشهر نیز به همراه فرزندانش برنامه جالبی اجرا کردند.
زنجانی ها با سه گونه موسیقی به پایتخت آمده بودند. نخست موسیقی دستگاهی، دوم موسیقی آذری- کلاسیک غربی و سوم موسیقی بومی منطقه که به موسیقی عاشیقی معروف است. از استان فارس یک گروه محلی قشقایی، دو گروه موسیقی کلاسیک و یک گروه موسیقی دستگاهی آمده بود. گروه بازی های محلی صحرا از شهر بیرجند در شب موسیقی این استان سنگ تمام نهاد و عصاره ای از موسیقی و بازی های منطقه خود را به زیبایی نمایش داد.
جالب ترین بخش موسیقی استان کهکیلویه و بویراحمد با رونمایی پدیده آوازی منطقه، پیمان یزدانی صورت گرفت. در بخش دیگری از برنامه، بازی های آیینی بویراحمدی به همراه آوازخوانی محلی انجام شد.
استان قم علی رغم کوچکی خود بسیار فراتر از انتظار ظاهر شد و شگفتی پایتخت نشینان را موجب گردید. تنها نماینده موسیقی استان ایلام هم گروه موسیقی آلامتو بود. کاروان هنرمندان استان همدان با سه گروه موسیقی به تهران آمده بودند. اما استان یزد با تنها گروه اش بسیار ضعیف ظاهر شد. مازندرانی ها با آوردن سه گونه موسیقی محلی، سنتی و کلاسیک نشان دادند که استان شان در هر سه شاخه، ظرفیت های قابل تأملی دارد. استان کرمان با آوردن گروه محلی بم، گروه موسیقی شباهنگ از شهر کرمان و گروه محلی قمادین از شهر جیرفت حضوری قابل توجه داشت. ترکیب اعزامی گروه های موسیقی استان سیستان و بلوچستان به طور کامل از نوع بومی انتخاب شده بود که این می تواند نشان دهنده رونق موسیقی بومی در این منطقه پهناور باشد. استان قزوین با مساحتی کوچک، فراتر از آنچه تصور می شد، در شب های موسیقی ایران ظاهر شد. آذربایجان غربی نیز با توجه به ترکیب جمعیتی آذری و کردی خود، موسیقی های متنوعی را به تهران آورده بود.
کنسرت محمد رضا شجریان در تالار کشور
تالار بزرگ کشور از 8 تا 15 مردادماه میزبان مشتاقان صدای محمدرضا شجریان بود که با بلیت های گرانقیمت 25 هزار تومانی بر صندلیهایشان نشسته بودند. گر چه همان را در بازار سیاه 60 هزار تومان هم میفروختند. استاد بزرگ آواز ایران این بار با گروه آوا متشکل از خودش و پسرش همایون (تنبک)، مجید درخشانی (تار)، محمد فیروزی (بربت)، سعید فرجپوری (کمانچه) و حسین رضایینیا نوازنده دف و دایره به روی صحنه آمد و با تشویقهای پی در پی مردم، بخش اول را با عنوان "سخن عشق" در دستگاه ماهور آغاز کرد و در بخش دوم با عنوان "غوغای عشقبازان" در دستگاه شور و آواز افشاری قطعاتی از ساختههای سعید فرجپوری را ارائه شد.
شجریان کنسرت خود را در حالی به پایان برد که مردم با هجوم به مقابل سن تالار او را تشویق میکردند و خواستار اجرای تصنیف مرغ سحر بودند. اما وی گفت: از آنجایی که مرغ سحر را در کنسرتهای قبلی خیلی اجرا کردهایم، امشب قطعه "ساقیا" از ساختههای سعید فرجپوری را بر اساس شعر مولانا اجرا میکنیم.[شجریان مرغ سحر نخواند]
تعدادی از چهرههای سرشناس شعر و موسیقی در این شبها حضور داشتند که از آن میان می توان به نامهایی چون پرویز مشکاتیان، هوشنگ ابتهاج (سایه)، حمیدرضا نوربخش، محمدرضا درویشی، علی جهاندار، رضا درخشانی، عبدالحسین مختاباد، داود گنجهای، حسین علیزاده، بیژن و اردشیر کامکار اشاره کرد. رفتن پرویز مشکاتیان به پشت صحنه و در آغوش کشیدن یار دیرینه خود محمدرضا شجریان پس سالها کدورت از وِیژگیهای بارز این برنامه بود.
کنسرت استاد مسلم آواز ایران البته بی حرف و حدیث نبود. اگر از مشکلات صدابرداری که به موجب آن صدای سازها ضعیف شنیده میشد، بگذریم، محتوای برنامه هم نقدهای فراوانی را در پی داشت. از جمله میتوان به اظهار نظر هوشنگ کامکار سرپرست گروه موسیقی کامکارها اشاره کرد که می گفت: استاد مسلم بودن محمدرضا شجریان در حوزه آواز بر کسی پوشیده نیست اما این موضوع باعث نمیشود که استاد در هر کنسرت و هر اجرایی موفق عمل کند. به همین دلیل با وجود تمام احترامی که برای شجریان قائل هستم اما معتقدم که کنسرت گروه "آوا" در شان موسیقی سنتی و همچنین آواز ایشان نبود.
کامکار در ادامه، دلایل خود را اینگونه بیان کرد: در یک نگاه کلی به کنسرت شجریان و گروه آوا به خوبی متوجه می شویم که اجرای این گروه جدا از آواز شجریان از جهت تنظیم و ساخت قطعات و همچنین تصنیف های انتخاب شده ضعیف بود و در حد و اندازه استاد شجریان نبود و من تنها توانستم قسمت اول کنسرت را ببینم ولی همان اندازه از کنسرت را که دیدم رضایت بخش نبود و باید متذکر شوم که متاسفانه شاهد اجرایی شلوغ بودم و به همین دلیل معتقدم که قدرت خوانندگی استاد با توانایی اجرای نوازنده های گروه اختلاف فاحشی داشت.
کنسرت جلال ذوالفنون در فرهنگسرای نیاوران
روزهای 28 و 29 مرداد در فرهنگسرای نیاوران به کوشش انجمن موسیقی ایران جلال ذوالفنون، چهره نام آشنای سه تار نوازی معاصر در قالب گروه ذوالفنون کنسرت داشت. در نظر مردم عامی که موسیقی را فقط با نام و چهره چند خواننده می شناسند، بی گمان نام و چهره جلال ذوالفنون غریبه است. اما همین مردم با شنیدن عبارت هایی مثل "گل صد برگ" ، "آتش در نیستان" و "از نگاه یاران" گل روی شان می شکفد. آشنایی توده مردم با ساز ظریف سه تار بدون اغراق مدیون پایداری ها و تلاش های جلال ذوالفنون در عرصه تکنوازی و همنوازی سه تار است.
به همین دلیل مخاطبان خاص وی در اولین فرصت ممکن خود را به کنسرت او می رسانند و دو شب اجرای نیاوران چنین بود. صدادهی گروه ذوالفنون همانند تکنوازی سرپرست آن، رنگی متمایز دارد. این سونوریته (صدادهی) غالباً حاصل هم نوازی چند سه تار و یکی دو ساز کوبه ای است. گر چه گاهی تار (فرزندش سهیل) یا کمانچه (هادی منتظری) هم در این مجموعه حضور می یابد ولی شخصیت موسیقایی گروه غالباً با سه تار شکل می گیرد. این رنگ صدایی مختص گروه ذوالفنون است و مشابه اش را در هیچ دوره ای از تاریخ معاصر سراغ نداریم. کنسرت ذوالفنون از آنجا که مخاطبان آشنا به نوع موسیقی اش آمده بودند، مورد اقبال قرار گرفت و نقد منفی در پی نداشت. ذوالفنون البته آبان ماه امسال هم با برادران خواجه نوری کنسرتی را در تالار کشور برگزار کرد با عنوان همنوایان صلح که انتقادات فراوانی را به دنبال داشت و حتی در برنامه نقد نغمه دکتر مصطفی کمال پورتراب نقد هایی جدی بر تلفیق سازها در این کنسرت زد.
کنسرت کامکارها در تالار کشور
خانه موسیقی برای چندمین بار پشتیبانی کنسرت گروه کامکارها را بر عهده گرفت و این برنامه از یکم تا چهارم شهریور ماه در تالار بزرگ کشور برگزار شد. تفاوت عمده کنسرت اخیر، تکنوازی کامکارها و نوازندگان جوانی بود که به عنوان نوازنده میهمان در گروه حاضر بودند. حدود هشتاد درصد قطعات اجرایی جدید بود و طبق معمول در دو بخش کردی و فارسی ارائه گردید. دو قطعه فارسی نیز که سال گذشته بسیار مورد استقبال قرار گرفته بود، امسال مجدداً اجرا شد.
قطعات بیشتر در دستگاه های شور، دشتی و بعضی در دستگاه نوا بودند. تغییرات آشکار در کم و کیف کنسرت کامکارها بر اساس انتقاداتی بود که در نخستین برنامه نقد نغمه، کنسرت پیشین آنها مورد نقد قرار گرفته بود. انتقاداتی درباره اینکه چرا نوازندگان گروه کامکارها به تکنوازی نمی پردازند. پیش از کنسرت بیژن و هوشنگ کامکار در یک نشست مطبوعاتی دیدگاه های خود را بیان کردند تا مخاطبان با ذهنیت فوق تصوری به دیدن برنامه ایشان نیایند.
برای مثال بیژن گفت "از موسیقی ایرانی به اندازه بضاعت آن و به اندازه بضاعت گروهی که اجرا می کند باید توقع داشت. برادرانم هوشنگ و ارسلان هارمونی و سازبندی را به خوبی می شناسند و انجام می دهند. اما باز هم باید به اندازه موسیقی ایرانی از آن توقع داشت." این نوع اظهار نظر باعث شد تا شنوندگان با انتظارات زیادی به کنسرت نروند و به همین دلیل برنامه کامکارها بازتاب منفی در پی نداشت و با توجه به قدرت همیشگی کامکارها در اجراهای صحنه ای، به نوعی مورد پذیرش غالب مخاطبان واقع گردید.
کنسرت حسین علیزاده در تالار کشور
این برنامه به همت خانه موسیقی و انتشارات هرمس در تالار بزرگ کشور از 14 تا 16 شهریور برگزار شد. در بخش اول حسین علیزاده به همراه مجید خلج به دونوازی تار و تنبک پرداختند و سپس در بخش دوم به همراه گروه همآوایان برنامه متفاوتی ارائه شد. به دنبال استقبال زیاد مردم از این کنسرت، علیزاده ساعت 16 روز جمعه 16 شهریور یک اجرای ویژه نیز داشت. وی در این کنسرت قطعاتی از ساختههای خود را در کنار قطعه «سرود گل» با شعری از فریدون مشیری در دستگاه راست پنجگاه اجرا کرد. بلیتهای برنامه هم در قیمتهای 10 تا 25 هزار تومان عرضه شد.
کنسرت گروه هم آوایان منهای دونوازی علیزاده با مجید خلج در واقع تکرار برنامه ای بود که شش ماه پیش در قالب تور آمریکای شمالی ارائه شده بود. این کنسرت به نسبت با کیفیت خوبی اجرا شد و چندان بازتاب منفی از سوی منتقدین و موسیقیدانان در پی نداشت. در عین حال خیلی ها معتقد بودند که علیزاده در مقایسه با آثار پیشین خود حرف تازه ای نداشت و کارهای اخیرش نوع تکامل یافته ای از اجراهای پیشین بود.
کنسرت عبدالحسین مختاباد در کاخ سعد آباد
با پشتیبانی موسسه پیغام سحر جمعه 16 شهریور ماه کنسرت عبدالحسین مختاباد در محل فضای باز مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آباد برگزار شد. این برنامه در واقع اجرای صحنه ای آخرین اثر منتشر شده مختاباد با نام "ماه مجلس" بود.[گفت و گو با عبد الحسین مختاباد درباره تازه ترین کارش]
وی که برای نخستین بار با اثر "تمنای وصال" با شعری از شیخ بهایی به جامعه موسیقی معرفی شد، کنسرت اخیرش حال و هوای متفاوتی داشت و این تفاوت به خاطر نوع نگاه جدیدش بود که اعتقاد دارد موسیقیدان سنتی باید به سمت گونه ای از موسیقی هنری عامه پسند بروند یا آنچه که خود Popular art music عنوان می کند و می گوید "این توصیف بسیار رسا و دقیق است.
کنسرت مختاباد نیز با استقبال علاقه مندانش روبرو شد و البته چند نقد با جهت گیری مثبت در نشریات درباره کنسرتش منتشر شد ، اگر چه برخی ها به برنامه ریزی و اصولا فضایی که وی در آن به کنسرت پرداخته بود ایرادات وانتقاداتی داشتند.
کنسرت پرویز مشکاتیان در تالار کشور
آخرین برنامه از زنجیره کنسرت های بزرگان موسیقی ایران، اجرای گروه عارف به سرپرستی و آهنگسازی پرویز مشکاتیان و خوانندگی حمید رضا نوربخش بود که از ششم تا نهم آذر ماه در تالار بزرگ کشور برگزار شد. طراحی لباس و صحنه را عباس کیارستمی کارگردان نام آشنای سینمای کشور انجام داده بود که در آن تصاویر درخت کاج و برگهای پاییزی مشاهده می شد. کنسرت در شب نخست دو بخشی تنظیم شده بود، ولی در شب های بعد بدون تنفس به انجام رسید. آغاز برنامه با ابوعطا و سپس شور و دشتی بود که در ادامه تصانیف «شکر و شکایت» از حافظ و «گون» از شفیعی کدکنی همراه شد.
همچنین چهار مضراب بیات زند، تصنیف "کجائید" با شعری از علیاکبر دهخدا، تصنیف "پنهان چون دل" با شعری از مولانا و تصنیف "ققنوس" با شعری از خود مشکاتیان بخش های دیگری از برنامه راتشکیل می داد. در پایان با تشویقهای پیاپی مردم، گروه بار دیگر به صحنه بازگشتند و این بار سرود «ای ایران» اثر روح الله خالقی را نواختند و به صورت گروهی خواندند. در کنسرت گروه عارف تکنوازی های متنوعی گنجانده شده بود که می توان به هنر نمایی کیوان ساکت، حسن ناهید، بهداد بابایی، نوید افقه و سیامک آقایی اشاره کرد.
در این میان تنبکنوازی نوید افقه با شیوههایی خاص، جذبه زیادی داشت. کنسرت مشکاتیان بیشترین نقدهای منفی را در پی داشت که نوک پیکان اغلب آنها به سمت خوانندگی و برخی تکنوازی ها بود. گر چه خود مشکاتیان و کلیت کارش چندان از تیر رس نقدها در امان نماند.
کنسرت گروه لیان بوشهر
روزهای 24 و 25 آبان ماه، تالار وحدت شاهد اجرای موسیقی بندرنشینان بوشهر بود. گروه مروارید لیان به سرپرستی محسن شریفیان با تکیه بر موسیقی پر و پیمان منطقه بوشهر، طی دو روز شنوندگان را به وجد آوردند. اقبال از برنامه آنها مثل همیشه زیاد بود و تقریباً جای خالی در تالار پیدا نمی شد.
کنسرت گروه مستان
روزهای 24، 25 و 26 مرداد ماه در فضای باز کاخ نیاوران گروه مستان به سرپرستی خواننده جوانش همای فومنی در برابر هزاران نفر از علاقه مندان این گروه قرار گرفت و کنسرت متفاوتی ارائه داد. شیوه تصنیف سازی و تصنیف خوانی گروه بر الگوی عارف و شیدا متمرکز بود. بدین معنی که کلیه تصانیف ایشان زائیده ذهن یک نفر بود. الگویی که در آن، کلام همزمان با ملودی توسط یک نفر ساخته و پرداخته می شود. اما سالهاست این شیوه که یکی از شیوه های موسیقی پارسی است و خاص موسیقی دانان و ادیبان ایرانی بوده، به فراموشی سپرده شده است. گروه مستان در اجرای اخیرش سعی بر احیای دوباره این شیوه داشت.
کنسرت تلفیقی گروه نور
گروه موسیقی تلفیقی "نور" به سرپرستی کریستف رضاعی هنرمند ایرانی-فرانسوی تبار، روزهای 28، 29 و 30 تیرماه در تالار وحدت اجرای برنامه داشت. چهار نفر از اعضای گروه نور مقیم پاریس اند و بقیه در تهران زندگی می کنند. می توان گفت آنها تنها گروه موسیقی تلفیقی فعال در ایران هستند که ترکیب اعضای آن نیز به واقع تلفیقی از چند قومیت و ملیت مختلف است. اعضای گروه نور بر این عقیده اند که موسیقی قرون وسطای اروپا با موسیقی دستگاهی و نواحی ایران ریشه های مشترک زیادی دارد و بنابراین سعی خود را به تلفیق سه گانه ای از این منابع معطوف کرده اند. حسین علیزاده پس از شنیدن اجرای گروه نور، زبان به تمجید آنها گشود و در رسانه های رسمی کار گروه نور را موفق ارزیابی کرد.[ارزیابی حسین علیزاده از اجرای گروه نور در گفت و گو با همشهریآنلاین]
کنسرت های دیگر
علاوه بر موارد یاد شده کنسرت های کوچک و بزرگ دیگری در گوشه و کنار پایتخت برگزار شد که می توان به این موارد اشاره کرد. گروه موسیقی حرکت نو با تکیه کامل بر سازهای تنبک و دف که در سالن رودکی روزهای 28 و 29 تیر به سرپرستی علیرضا پیروزنیا انجام شد. این گروه کوبه ای سال گذشته در تالار اندیشه نیز دو شب به نفع باغ هنر بم که توسط استاد شجریان پیگیری می شود، کنسرت داد. همچنین گروه موسیقی دستگاهی سپهر سی ام آبان ماه در فرهنگسرای هنر (ارسباران)، گروه مهتاب به سرپرستی احسان ذبیحی فر روزهای 11 و 12 مرداد ماه در فرهنگسرای نیاوران و گروه لیمر بوشهر به سرپرستی محمد رضا بلادی روزهای 21 و 23 آبان ماه در تالار وحدت کنسرت داشتند. از موسیقی پاپ نیز می توان به کنسرت محمد اصفهانی در تالار کشور که روزهای 17 و 18 آبان ماه برگزار شد، نام برد.
همچنین کنسرت های فرمان فتحعلیان و مجتبی کبیری که به ترتیب در 19 و 20 مرداد و دیگری در 30 مرداد ماه در تالار کشور برگزار شد قابل ذکر است.
در میان کنسرت های پاپ البته باید به مجموعه کنسرت هایی که در کنار جشنواره موسیقی فجر برگزار شد هم اشاره کرد که از جمله آنها کنسرت گروه خشایار اعتمادی، گروه حمیدعسگری ( خواننده جوانی که استقبالی غیر قابل انتظار از کارش صورت گرفت) و گروه آریان اشاره کرد که تقریبا تمامی بضاعت بزرگان موسیقی پاپ را هم در خود جای داده بودند.
نتیجه گیری کلی
سال 1386 با ویژگی های یاد شده در حوزه اجراهای زنده یک استثنا در تمام تاریخ موسیقی ایران به شمار می رود. تا پیش از این، همواره هنرمندان و مخاطبانشان از کمبود اجراها گله می کردند و معمولاً کنسرت های برگزار شده با ازدحام علاقه مندان روبرو می شد و عده ای همیشه پشت درهای بسته تالارها می ماندند. از این نظر می توان گفت امسال کسی از کمبود گله نداشت. هر چند در یک مقایسه با کشورهای پیشرفته جهان، این مقدار صندلی کنسرت، رقم قابل ملاحظه ای نیست. برای نمونه در طول یک سال، کل نفرـصندلی کنسرت های برگزار شده در شهر کوچک کلن آلمان با 700 هزار نفر جمعیت از تمام نفرـصندلی های مربوط به کنسرت های کشور ما بیشتر است.
نکته دوم در کنسرت های سال جاری، قیمت گزاف بلیت ها بود که باعث می شد همچنان عده ای نتوانند آن را تهیه کنند. در نتیجه علی رغم استقبال نسبتاً خوب از غالب کنسرت ها، شاهد بودیم در برخی نوبت های اجرا از جمله کنسرت های حسین علیزاده و و به خصوص پرویز مشکاتیان صندلی های زیادی خالی بودند(جالب این که آقای مشکاتیان در اظهار نظری گفته بودند که کل بلیت ها به قبل از کنسرت تمام شده اما صندلی های خالی روزهای کنسرت واقعیتی دیگر را به چشم می آورد) که در صورت مناسب بودن بهای بلیت می توانستند با علاقه مندان دیگری پر شوند تا جنبه فرهنگی برنامه ها را افزایش یابد.
شاید لازم باشد مدیریت هنری کشور پس از بستر سازی نسبتاً مناسب برای اجراهای زنده موسیقی، کم کم فکری هم به وضعیت اجاره سالن ها و دیگر هزینه های جانبی بکند تا کنسرتهای موسیقی هنری صرفاً تجاری جلوه نکنند.