همشهری آنلاین / بهاره خسروی : پس از راهیابی پدیده نوظهور اتومبیل به زندگی مردم تهران قدیم، موضوع تامین سوخت برای حرکت آن و استفاده از بنزین مطرح شد. به سبب سرعت اشتعال، بنزین در میان مردم به «آب دهان شیطان» مشهور شد. از اتومبیل به عنوان «اسب شیطان» یاد می کردند و راننده آن را هم «الخناس» یا «پسر شیطان» می نامیدند. به همین دلیل کمتر کسی از این وسیله نجس و شیطانی استفاده میکرد و اغلب تلاش می کردند از این شیطان وسوسه انگیز فاصله بگیرند.
در مجموع به جز شاه قجری و سفارتخانه برای جابه جایی میهمان های خارجی خود، شخص دیگری اتومبیل نداشت، تا اینکه رجال درباری به واسطه سفرهای خارجی با فواید استفاده از اتومبیل آشنا شدند به صرافت خرید اسب شیطان افتادند. در واقع بر اساس باور خرافی مردم، بنزین فروشی از جمله کسب و کارهای حرام و ممنوعه تلقی میشد. اگر کسی چنین شغلی را داشت درآمد حرام سر سفره زن و بچه می برد. البته وضعیت بنزین هم چندان سر و سامانی نداشت. اما وقتی سرو کله انگلیسی ها در بازار بنزین پیدا شد، اوضاع کمی تغییر کرد، یک شرکت انگلیسی با قرارداد «پنجاه پنجاه»، بنزین را در پیت های حلبی 15 لیتری در اختیار فروشندگان آب دهان شیطان قرار می داد و روس ها برای اینکه از قافله رقابت با رقیب دیرینه شان عقب نمانند، در ظرف های آهنی 100 لیتری به اسم Pan یا پرس- آذ (مخفف پرشیا-آذربایجان)، بنزین می فروختند. بازار این فروشندگان شیطانی ابتدا میان دکاندارها، دربان های کارونسراها، عطار و بقال ها بودند، بعدها قهوه چی ها و کاروانسرادارها مشتری آب دهان شیطان شدند. بعد تر شرکت های نفتی برای نصب تلمبه و استخراج بنزین در جاده ها و شهرها آمدند که در گذر زمان، تلمبه ها نام «پمپ» به خود گرفتند. این پمپ ها 2 شیشه استوانهای 5 لیتری بودند. به یکی از تلمبه ها که دست می زدی پر می شد و دیگری هم با باز کردن شیر آن، تخلیه و راهی باک اتومبیل یا ظرف مورد نظر می شد. مالک پمپ های 2 شیشه ای شرکت نفت انگلیس و تلمبه های یک شیشه ای شرکت روسی بود.
نظر شما