دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۰
۰ نفر

الهه صابر: یک مورچه، زندگی را چه ساده می‌گیرد. مثل صفحه‌ای بزرگ برای پیمودن و گم‌نشدن. انگار که همه‌جا، خانه‌ی مورچه‌هاست و همه‌جا هم برایشان دانه‌ای هست.

بیداری

آن‌ها مهاجرت نمی‌کنند مگر آن‌که در ساک مسافری حبس شده‌ باشند و لحظه‌ای که مسافر، فرسنگ‌ها دورتر از شهر خودش، احساس غربت می‌کند مورچه‌ها هم‌چنان با زمین احساس مالکیت دارند.

مورچه‌ها و موریانه‌ها مالکان زمین هستند و ریشه در ریشه‌های خاک دارند. آن‌ها می‌توانند وقتی که موجودی را خاک می‌کنند به خودشان افتخار کنند.

آخر چه کسی می‌تواند به اندازه‌ی موریانه‌ها، هرچه‌که هست را نیست کند؟ این قدرت بزرگی است که در دست‌های کوچک آن‌ها افتاده و آن‌ها آهسته به غرور مغروران لبخند می‌زنند.

مورچه‌ها بی‌صدا نیستند.گوش ما بدهکار واقعیت‌ نیست و هنوز قبول نداریم که هیچ قدرتی در دست‌های ما جا نگرفته ‌است... هیچ قدرتی مگر تصورات موهوم. ما با همین تصورات برای خودمان کسی شده‌ایم و هرروز هم در آینه‌ها خود مجازی‌مان را تکرار می‌کنیم.

یک مور، هم می‌تواند تصورات ما را خاک کند و هم می‌تواند همان‌طور که دارد از روی دست‌ها حرکت می‌کند و خودش را به خط میان ابروها می‌رساند ذهنمان را قلقلک بدهد.

من با این حرف‌ها می‌خواهم از حال کسانی بنویسم که به خواب رفته‌اند. مثل من که امروز خوابیده بودم و مورچه‌ای دستم را گاز گرفت. من از خواب پریدم اما مورچه را نکشتم. مورچه من را یاد خودم انداخته‌ بود، درحالی‌که آینه‌ها هم نمی‌توانند ما را به خودمان نشان بدهند. مورچه با رفتارش منِ مجازی‌ام‌ را شکست اما من مورچه‌ را نشکستم.* من به او اجازه دادم برود و خفتگان دیگر را هم بیدار کند.

در داستان مواجهه‌ی مورچه‌ها با حضرت سلیمان نبی‌ع و با توجه به آیه‌ِ «یا أَیهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یحْطِمَنَّکُمْ سُلَیمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ»
(النّمل، ۱۸)؛ فعل لایحطمنکم برای شکستن شیشه به کار می‌رود که محققان نیز دریافته‌اند بدن مورچه‌ها از جنس شیشه و شکننده است.

کد خبر 471088

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha