به گزارش همشهری آنلاین، محمدعلی ابطحی در روزنامه شرق نوشت: اصولگرایان و اصلاحطلبان در دو ماجرای انتخاب رئیسجمهور به سرنوشت مشابهی رسیدند. در سال ۱۳۸۴، اصولگرایان که دستپاچه تغییر آقای خاتمی و اعلام پایان اصلاحات بودند، کاندیداهای زیادی داشتند. خیلی از آن کاندیداها از بدنه رسمی اصولگرایان و مقبولتر از آقای احمدینژاد برای کاندیداتوری اصولگرایان بودند؛ اما فضای جامعه در میان اصولگرایان به سمتی رفت که در نهایت منتخب اصولگرایان آقای محمود احمدینژاد شد.
پس از انتخاب او، بیتوجه به اختلافات پیشین، هرچه حدیث و روایت و خواب و سخن بزرگان بود، در فضیلت این کاندیدای اصولگرا خواندند و نوشتند. آقای احمدینژاد هم از عمیقترین لایههای اصولگرایی بیشتر صندلیهای کابینه را پر کرد و ماهعسل پرشکوهی بین رئیسجمهور و اصولگرایی برقرار بود. اواخر دور اول ریاستجمهوری احمدینژاد اصولگرایان اصیل فهمیده بودند این انتخاب به معنای تقویت اصولگرایی نیست؛ اما لاپوشانی کردند و نمیشد آش کشک خاله را کاری کرد. در دور دوم انتخابات احمدینژاد که با انتخابات مشهور و پرمناقشه ۸۸ برگزار میشد، رقبای مطرح احمدینژاد اصلاحطلب بودند. به قول فرمانده پیشین سپاه پاسداران خط قرمز هم انتخابنشدن جریان اصلاحطلب بود. شد آنچه شد و رقبای او به حصر افتادند و ماندهاند تا امروز. پس اینبار هم احمدینژاد به پای اصولگرایان نوشته شد. اما در دور دوم، رئیسجمهور نیازی نمیدید حتی در ظاهر هم حرمت اصولگرایی را داشته باشد و بیپرده و بیپروا به آنان حمله میبرد و کمکم کار به جایی رسید که خودش و اطرافیانش اعلام میکردند که با اصولگرایان رابطهای ندارند و جبهه پایداری به وجود آمد و در نهایت جبهه اصولگرایان را از هم پاشاند و آنها هم نتوانستند کاری کنند. تا امروز هم اصولگرایان نتوانستهاند از زیر بار این آشفتگی بیرون آیند.
گویا آه اصولگرایان گرفت و همین سرنوشت اصلاحطلبان شد. دور اول روحانی را برگزیدند. با وجود کاندیدای اصلاحطلبی مثل آقای عارف، گفتند نظرسنجی کردهاند که آقای روحانی رأی بیشتری دارد و برای شکستهنشدن آرای اصلاحطلبی، عارف با آقای روحانی آمد.
پایان دوره او هم نقارهایی مثل پایان دوره احمدینژاد بین اصلاحطلبان و روحانی به وجود آمد؛ اما در دور دوم یکی به دلیل رقبا و یکی به دلیل شعارهای اصلاحطلبانهای که آقای روحانی بیشتر داشت، باز اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت کردند و فقط به دلیل حمایت اصلاحطلبان رأی آورد. دراینمیان درست است که آمریکای ترامپ و تحریمهای ظالمانهاش خیلی در بههمریختن شرایط کشور مؤثر بود؛ اما دور دوم روحانی مثل دور دوم احمدینژاد شد. هیچیک از نصایح و پیشنهادهای رهبری اصلاحات را نپذیرفت. کابینه از چهرههای محتاط و در بسیاری از موارد در مغایرت با تفکر اصلاحطلبی پر شد. کمکم رئیس دفتر روحانی رسما گفت که اصلاحطلبان نقش زیادی در انتخاب روحانی نداشتهاند. این قبل از آن بود که جامعه از رفتارهای روحانی دلخور شود؛ اما وقتی ناتوانی دولت روحانی عیان شد، اصولگرایان و براندازان در پیوند مشترکی روحانی را به ناف اصلاحطلبان بستند. اصلاحطلبان و اصولگرایان درباره روحانی و احمدینژاد به یک سرنوشت مبتلا شدند. هر دو آش کشک خالهای شدند که بخورند یا نخورند، به پای آنها نوشته شده بود. هر دو باید مسئولیت بپذیریم.
نظر شما