دیو بیرون شد، فرشته درآمد
انقلابِ بنام خدا پیروز شد
حیات دینی مجددا و با قوت بیشتر به عرصه بزرگ تمدن بشری وارد شد .
تعادل پیشین فرو ریخت و افقی نو برای زیستنی متفاوت گشوده شد.
دشمنان به سرعت دریافتند که دنیایشان به چالش عظیمی خواهد افتاد.
و انقلاب نوپای اسلامی را به آوردگاهی به بزرگی همه ظرفیتهای طرفین وارد کردند و فاز به فاز خود را و ما را آزمودند تا راه بیداری و تکوین انسان نو(طراز اسلام) را به بنبست بکشانند.
اما: عمق استراتژیک دفاع مقدس
کلمات گاهی فقیرتر از آناند که دریافتهای وجدانی- شهودی را بتوانند حمل و منتقل کنند. لذا تامل میطلبد تا بتوانیم از مسیر الفاظ آشنا به معانی والاتر عبور کنیم:
خواستم بگویم که دفاع مقدس، راه خودکفایی را به ما آموخت، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، محرمان و نامحرمان انقلاب اسلامی را تفکیک کرد، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، دوستان و دشمنان منطقهای و جهانی ما را معرفی کرد، اما دیدم که بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، محل آزمودن آموزههای دفاعی مرسوم بود، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، محل نقشآفرینی و انسجام اقوام و اصناف ایرانیان بود، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، یک جنگ بود با همه عوامل و آثار مثبت و منفی آن، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، پدیدآورنده یک فرهنگ حماسی، خودباورانه، و ... پس از قرنها تحقیر و خلاء فرهنگ شایسته بود، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، عرصه عشقبازی با خدا و فصل گلچینی خوبان بود، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، مقطعی برای تقویت و آمادگی نیروهای انقلاب و فضای
فرهنگی- اجتماعی کشور بود، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، فرصتی برای تکوین و استحکام و آزمون نهادهای انقلابی بود، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، مکر خدا برای شکستن ابهت ابرقدرتها و قدرتهای سلطهگر بود، اما دیدم بیش از آن بود.
خواستم بگویم که دفاع مقدس، نمایان سازنده و مطرحکننده ایران انقلابی و مظلوم، و مدعیان حقوق بشر و آزادی و دموکراسی در جهان بود، اما دیدم بیش از آن بود.
دفاع مقدس، اینها همه بود، اما همهاش این نبود، اصل و درونمایه و جوهر آن عمیقتر و غنیتر بود، اینها آثارش بودند.
دفاع مقدس ساحتی دیگر از زیستن و روئیدن و بالیدن بود.
دفاع مقدس، رحِمی بود که آبستن انسان نو( ناب و تعالیطلب) بود.
دفاع مقدس، محل تزکیه و تعلیم حکمت در میدان عمل و در دانشگاه ایثار و کمال و شهود بود.
دفاع مقدس، کوره ذوب آدمها و تکوین انسانهایی بر مبنای فطرت خدایی بود.
دفاع مقدس، نزدیکشدن به عاشورای کربلا بود و زانو زدن در محضر امام حسین( ع) مربی بزرگ عزت و عظمت انسان و انتخاب بزرگتر او از ازل تا ابد، تا انسانهایی در حد اعلای تعهد و تأحد (خداگونگی و احدی شدن) برای ایفای نقشهایی سترگ در جهت رسالت عظیم اسلام و انقلاب اسلامی و آرمانهای بلند خمینی روحالله تربیت شوند؛ تا تضمین کنند:
بالندگی
سرآمدی
و
سرنوشتسازی
هویت و حرکتی رهاییبخش و سازنده را در افقی که رو به انتظار منتظر گشوده شده است. که او
( ارواحنالتراب مقدمه الفداء) بیش از ما بیتاب است و در انتظار بلوغ (صیرورت و شدن و رسیدن) همه ماست.